• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4654 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۶ خرداد

حكايت دلكش لقمه الغازي و لرد ساندويچ

درست است كه از اوايل همين قرن شمسي، در تهران و رشت و انزلي و تبريز و اصفهان، درست كردن و خوردن ساندويچ اندك‌اندك رايج شد اما پيشينه لقمه‌هاي پيچيده در نان، نزد ايرانيان گذشته‌اي دور و دراز دارد.  ترديدي نيست كه لقمه غازي يا معادل پارسي آن يعني «بزم آورد» بسي خوش‌آهنگ‌تر و اشتهابرانگيزتر از ساندويچ است. حتي پيشينه نام «بزم آورد» و «لقمه قاضي/غازي» هم آبرومند‌تر از ساندويچ است.  بزم آورد را به عربي زُماورد مي‌گويند و در معني آن را معادل لقمه القاضي يا بالاتر از آن لقمه‌الخليفه قرار داده‌اند. از قرار معلوم اين نوع لقمه‌ها نه تنها نزد قاضي‌ها و غازي‌ها محبوب بوده بلكه به كار خليفه هم مي‌آمده، چنان‌كه در ايران هم چنين كاربردي داشته. اين خوراك، لقمه پيچيده در ناني بوده كه به وقت حوادث سخت مانند جنگ، خواليگر (بر وزن بازيگر - به معني آشپز) به جاي گستردن خواني شاهانه، آن را تهيه مي‌كرده است و به دست پادشاه مي‌داده تا زمان از دست نرود. خود لغت بزم آورد هم نشان مي‌دهد كه اين لقمه در بزم و رزم هر دو كاربرد داشته و چندان به شرايط سخت ارتباطي نداشته. (۱)  لقمه القاضي/الغازي كه در زبان فارسي به قاضي/غازي تنها تقليل پيدا كرد، احتمالا داستاني به اين شرح دارد: «براي قاضي شهر كه بايد تمام روز را صرف رسيدگي به دعاوي مردم مي‌كرده و فرصت سر سفره نشستن را نداشته است، هنگام ناهار از اندرون خانه‌اش غذايش را به صورتي مي‌آورده‌اند كه او بتواند در دست گيرد و ضمن كار بخورد و گرچه ديگران هم هنگام ضرورت از اين كار تقليد مي‌كرده‌اند، نام اين شكل غذا به نام قاضي به ثبت رسيده است.» لقمه غازي هم به اعتقاد برخي صحيح است چون غازي به معناي سرباز و جنگجو است و سربازان به وقت نبرد چنين لقمه‌هايي براي رفع گرسنگي با خود 
بر مي‌داشته‌اند. (۲)  اما ساندويچ چنان‌كه لابد مي‌دانيد نام محلي در انگلستان است. جان مانتاگو، لردِ ساندويچ 
(۱۷۹۲-۱۷18)، آن چنان غرق در قمار بود كه براي خوردن و آشاميدن هم حاضر به ترك ميز نبود. آشپز او غذاي لرد را ميان دو نان قرار مي‌داده و بر سر ميز قمار مي‌برده تا مرحوم لرد بدون اتلاف وقت براي غذا خوردن به ادامه قمار بپردازد.
بدون ترديد همه اقوام به ويژه اقوامي كه مهاجرت و سواركاري و جنگيدن بخشي از تاريخ آنها را تشكيل مي‌دهد خوراك‌هايي دارند كه مي‌توان آنها را از پيش آماده كرد و بي‌نياز از خوان و خواليگر با آن رفع گرسنگي كرد و همه آنها هم كم و بيش لقمه‌هايي ميان نان هستند. آنچه به نام ساندويچ توسط هموطنان ارمن و مهاجران اروپاي شرقي در سال‌هاي ۲۰ و ۳۰ در ايران عرضه مي‌شد، لقمه گوارا و ساده و اصيلي بود كه به جاي استفاده از سس‌هاي كارخانه‌اي بد طعمِ مسموم، كره لطيف و خردل طبيعي آن را خوش طعم و پاره‌اي گوشت يا مرغ يا تخم‌مرغ پخته كاملش مي‌كرد. هجوم فرهنگ غذايي امريكايي و همبرگرها، ذائقه جهانيان را يكسره عوض كرد و به روزگار فعلي گرفتار! حالا ساندويچ جاي لقمه معصوم نان و پنير و خيار، نان و پنير و سبزي و مانند اينها را گرفته. لاي نان، قطعه‌اي ناشناس و بيگانه و مشكوك از خمير گوشت مرغ و گوساله و گوسفند با ادويه و آرد مي‌گذاريم (خوش‌بينانه تركيبش را عرض كردم)، نامش مي‌شود «هات داگ.» اين اصطلاح واقعا به سگ اشاره دارد. در قرن نوزدهم قصاب‌هاي آلماني در امريكا نوعي سوسيس‌هاي بلند و لاغر مي‌ساختند و مي‌فروختند كه بي‌شباهت به نژادي از سگ‌ها نبود، از همان‌جا اين اصطلاح پا گرفت. البته آن سگ‌ها تا آن تاريخ به «داچ هاند» معروف بودند و پس از آن به سگ سوسيسي اشتهار پيدا كردند.
۱- كتاب التاج نوشته جاحظ
۲- كتاب مستطاب آشپزي نوشته گرانقدر نجف دريابندري

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون