بچهها به مدرسه بروند يا نروند؟ آموزش از راه دور تاثيري در روند پيشرفت تحصيلي داشته است يا نه؟ اينها از جمله سوالاتي بودند كه در دو ماهه ابتدايي شيوع كرونا بارها تكرار شدند اما ابتدا قرار بود كه پاسخ به اين سوالها تنها مربوط باشد به همان ماههاي محدودي كه شيوع ويروس جهان را فلج كرده بود. حالا مدتي است كه سازمان جهاني بهداشت آب پاكي را روي دست همهمان ريخته است، هيچ پايان پيشبينيپذيري در افق نيست و ممكن است با يك آندمي روبهرو باشيم كه قرار است مانند آنفلوآنزا ماندگار باشد. حالا ديگر زمزمههاي «به زندگي با كرونا عادت كنيد» بسيار جديتر از قبل در جريان است و البته در ميان اين عادت كردنها موضوع آموزش كودكان در مدرسه موضوعي است كه بايد به سرعت براي آن راهكاري پيدا شود. تاكنون هر سيستمي با راهكارهايي براي ادامه تحصيل از راه دور خودش را با شرايط به نسبت وفق داده است اما اگر قرار باشد كه از پاييز امسال هم مدارس به فرمان روزگار شيوع به حركتشان ادامه دهند، اين راهكارها بايد كمي جديتر و باثباتتر باشند. رضوان حكيمزاده، معاون ابتدايي وزير آموزش و پرورش ميگويد يكي از سناريوهاي پيشرو اين است كه در صورت امتداد اين وضعيت، مدارس به صورت تركيبي از شيوههاي حضوري و غيرحضوري و با شيفتبندي كردن و كنترل ميزان حضور دانشآموزان در كلاسهاي درس اداره شوند.
«همين حالا در شهرهاي مختلف حتي در شهر تهران بالاي هزار نفر دانشآموز داريم كه بعد از اتفاق كرونا، هرقدر كه گشتهاند آنها را پيدا نكردهاند. اكثر اينها احتمالا مربوط به خانوادههايي هستند كه بچههايشان را برداشتهاند و رفتهاند به روستايي، جايي و هيچ ارتباطي هم ديگر با مدرسه نگرفتهاند.» اين يك وجه ديگر از قصه است. دانشآموزاني كه تا به حال از طريق حضور داشتن يا نداشتنشان در مدرسه رصد ميشدند حالا در معرض اين خطر قرار دارند كه در نبود مدرسه ديگر نامي از آنها در ميان نباشد و ناگهان به جمع كودكان ترك تحصيلي بپيوندند. حكيمزاده ميگويد، كرونا با وجود فرصتهايي كه شايد آموزش از راه دور دراختيار بگذارد، كار پيگيري كودكان دورمانده از تحصيل را بسيار سخت كرده است.
در حال حاضر موضوع شيوع كرونا وارد اين مرحله از گمانهزنيها شده كه نميتوان پايان دقيقي براي آن اعلام كرد و بازگشت موج ديگر شيوع همزمان با نيمه دوم سال بسيار محتمل است. حالا اين نگراني بهخصوص در حوزه آموزش وجود دارد كه اگر شرايط از ابتداي سال تحصيلي مانند ماههاي گذشته باشد چه بايد كرد. اين دغدغه بهخصوص درمورد دانشآموزان دبستاني پررنگ است كه نياز به همراهي دارند و نميتوان براي آموزش آنها تنها به راهكارهاي از راه دور و فناورانه اكتفا كرد. سناريوي شما براي چنين شرايطي چيست؟
باتوجه به تجربهاي كه در شرايط كرونايي به دست آورديم و باتوجه به بسترهاي مختلفي كه در زمان بسيار كم به كار گرفتيم، اكنون در حال بررسي نقاط قوت و ضعف هر يك از اين بسترهايي هستيم كه آموزش داشت از طريق آنها انجام ميشد، مثل آموزش تلويزيوني، شبكه شاد و اقداماتي كه خود معلمها انجام ميدادند و البته اعزام راهبران و درسنامهها به مناطق محروم. باتوجه به اينكه شرايط اصلا قابل پيشبيني نيست و احتمال دارد كه كرونا همچنان در سال آينده تحصيلي هم روي تمامي قسمتها از جمله آموزش و پرورش اثر بگذارد و شرايط خاص به وجود آورد، ما در وزارتخانه در حال كار روي سناريوهاي مختلفي هستيم تا براساس نقاط قوت و ضعف اقدامات فعليمان، آمادگي كامل داشته باشيم تا اگر قرار بود شرايط به همين شكل باشد، اول مهر بتوانيم با مشكلات كمتر و كيفيت بهتري آموزش را تداوم ببخشيم.
براي دانشآموزان دبستاني به درستي اشاره كرديد كه همراهي بزرگترها بسيار ضروري است. خيلي از خانوادههايي كه شايد آمادگي نداشته باشند يا خودشان براي استفاده از رسانهها به اندازه كافي توانمند نباشند، نياز به آموزش دارند و براي همين بايد حتما شرايطي را فراهم كنيم كه اگر مدارس ما با شرايط مشابه مواجه شدند، بتوانند به خانوادهها آموزشهايي بدهند و يك ارتباط شبكهاي منظم با آنها برقرار كنند. شايد يكي از فرصتهاي كرونا هم همين بود؛ خانوادههايي كه قبلا از دور دستي بر آتش داشتند و خيلي درگير نبودند، از آغاز كرونا بهخصوص در دوران ابتدايي، خيلي درگير موضوعات آموزشي دانشآموزان شدهاند و وقت بيشتري گذاشتند. اما فارغ از اينها اگر بتوانيم بايد به روشهاي تركيبي فكر كنيم چون اگر شرايط به همين صورت باشد ممكن است نتوانيم تعداد زيادي از دانشآموزان را در كلاس داشته باشيم، ممكن است روزهايي كلاسها به صورت حضوري تشكيل شوند و روزهايي از طريق فضاي مجازي. براي همين داريم به شرايطي فكر ميكنيم كه از يك كلاس 30 نفره مثلا بتوانيم براي رعايت فاصله اجتماعي، 10 دانشآموز را در كلاس داشته باشيم و هر كدام به جاي مثلا 5 روز در هفته، 2 روز به صورت فيزيكي به مدرسه بروند و باقي را در فضاي مجازي كار كنند؛ يعني تركيبي از حضور و فضاي مجازي. حالت ديگر تركيبي اين است كه اصل آموزش در فضاي مجازي باشد و دانشآموزان بتوانند در گروههاي 10 نفره و با حفظ فاصله اجتماعي، براي رفع اشكال در مدرسه حاضر شوند. اينها موارد متعددي هستند كه مشغول كار روي آنها هستيم و همزمان بايد قابليتهاي تعاملي شبكه شاد را هم افزايش دهيم تا امكان استفاده بهتر از آن وجود داشته باشد. موضوع ديگري كه به دنبال آن هستيم اين است كه با هدف انگيزه بيشتر دانشآموزان و حضور فعال آنها و نه صرفا حضور منفعلانه، يك صفحه خاص دانشآموزي هم داشته باشيم. يعني چه؟ يعني يك پروفايل علمي دانشآموزي كه در عين حال پروفايل اجتماعي هم هست و دانشآموزان ميتوانند از طريق آن مهارتها، ايدهها، آرزوها و هنرهايشان را به اشتراك بگذارند. اين مجموعه مواردي است كه مشغول كار روي آنها هستيم تا سال بعد اگر شرايط تغييري نكرد و كرونا همچنان وجود داشت، بتوانيم هم استفاده بهتري از شبكه داشته باشيم و هم با استفاده از روشهاي تركيبي، مشكلات مربوط به حضور نداشتن هميشگي بچهها در مدرسه را حل كنيم.
به صورت خاص احتمالا مشكل در مورد كلاس اوليها بيشتر از همه باشد. اين بچهها تازه قرار است الفبا را ياد بگيرند و حالا آموزش پايهايترين درسها از راه دور چندان ساده نيست. در مورد اين دسته از دانشآموزان به صورت ويژه برنامهريزي داريد؟
قطعا كلاس اوليها اولويت ما هستند، بهخصوص اگر بخواهيم روي روشهاي تركيبي كار كنيم. يعني اگر قرار باشد به دليل تعداد افراد محدوديتهايي داشته باشيم و اگر قرار به انتخاب باشد، ترجيح ميدهيم حضور با حفظ مسائل بهداشتي از آن كلاس اوليهايمان باشد. اتفاقا در دانمارك و فنلاند هم بازگشايي را از دبستانها شروع كردهاند به اين دليل كه ميگويند اين دانشآموزان بيشتر نياز دارند كه به صورت حضوري آموزش ببينند. به صورت كلي هم آموزشهاي الكترونيك يا E-Learning هميشه مخصوص يادگيرندگان بزرگسال بوده است، كرونا اجباري ايجاد كرد كه اين حوزه وارد فضاي آموزشي كودكان و نوجوانان شد. در دستورالعمل بازگشايي امسال هم براي كلاس اوليها يك بند خاص گذاشتهايم كه ارزيابيشان به صورت كتبي و شفاهي صورت بگيرد. قطعا در بازگشايي يك برنامه خاص براي كلاس اوليها خواهيم داشت چون پايه تحصيلشان هست و بايد حتما مهارتهاي خواندن و نوشتن را ياد بگيرند. البته يكي از برنامههاي ديگري كه با شبكه آموزش توافق كردهايم اين است كه بتوانيم در تابستان امسال براي نوآموزان مناطق دوزبانه و به صورت كلي نوآموزاني كه برنامه زبان آموزيشان با مشكل مواجه شده است، همچنان برنامههاي مربوط به تربيت زباني را داشته باشيم.
همانطور كه اشاره كرديد در برخي كشورهاي اروپايي با وجود اينكه هنوز دانشگاهها شروع به كار نكردهاند، اتفاقا مدارس باز شدهاند اما ازدحام كلاسهاي درسي در ايران شايد دليل اصلي باشد كه نتوان به راحتي از پس بازگشايي مدارس برآمد. فكر ميكنيد از طريق آن مدل شيفتبندي كه گفتيد ميتوان مشكل را حل كرد؟
قطعا سلامت در اولويت است. در حال حاضر 62درصد از جمعيت دانشآموزي ما در ابتدايي در كلاسهاي با تراكم بالاي 26 نفر كه بيشتر از استاندارد قابلقبول است دارند درس ميخوانند. اگر شرايط به همين شكل باشد، اصلا نميشود كلاسهايي با اين حجم جمعيت برگزار كرد چون ديگر فقط مساله افت تحصيلي يا ضعف در رياضي نيست، مساله سلامت و حيات بچههاست كه مورد تهديد قرار ميگيرد و اگر شرايط كرونايي بماند قطعا نميتوان كلاسهايي با جمعيت بالا برگزار كرد. بنابراين قطعا روي شيفتي شدن، تقسيمبندي و تركيب بين حضور مجازي و حضور فيزيكي در فضاي مدرسه بايد مدلهاي متعددي را براي كلاسهاي مختلف داشته باشيم تا بتوانيم شرايط بهتري را براي كار فراهم كنيم.
شيوع كرونا حتي دولتها را هم متوجه اين موضوع كرد كه اهميت سلامت تا چه اندازه اولويت بالايي دارد و تا چه اندازه دستكم گرفته شده بود. اگر قرار به شيفتي شدن مدارس و روشهاي تركيبي مدنظر شما هم باشد به هر حال نظارت بهداشتي در حال حاضر اهميت بالايي دارد و نميدانم مدارس چقدر به لحاظ داشتن مربي بهداشت و نظارت بهداشت و سلامت بر دانشآموزان توانايي دارند. آيا در اين حوزه قرار است تغييري رخ دهد يا خير؟
خب ما دستورالعملهايي را با همكاري وزارت بهداشت تهيه كردهايم، معاونت تربيتبدني و سلامت ما يك برنامه توانمندسازي همگاني را براي كليه كاركنان مدرسه در دستوركار دارد. چون با توجه به ابعاد اين مشكل، موضوع فقط با آگاه بودن يا حضور مربي بهداشت حل نميشود. مربي بهداشت البته به صورت خاص يكي از كمبودهاي وزارتخانه است و قبلا هم در اين حوزه مانند مشاوره كمبود نيرو داشتيم. اين حوزه سلامت جسمي و رواني اتفاقا جزو مواردي بود كه در جلسه اخير با آقاي دكتر جهانگيري مطرح شد و در گزارشي خدمت ايشان ارايه شد كه علاوه بر كمبود معلم، تعداد بسيار زيادي مربي بهداشت و مشاور نياز داريم كه با توجه به شرايط كرونا اين نياز بيشتر از قبل هم احساس ميشود.
شما مدتها است كه با همراهي معاونت زنان رياستجمهوري مشغول كار روي بازگرداندن كودكان به مدرسه و جلوگيري از ترك تحصيل دختران كار ميكنيد. اين شرايط احتمالا ضربه سنگيني به اين جريان ميزند چون اغلب اين دانشآموزان هم در مناطق و از خانوادههايي هستند كه دسترسي گستردهاي به اينترنت يا امكانات مورد نياز آموزش از راه دور ندارند. ماندن بچهها، به خصوص دختران در نظام آموزشي و دسترسي يافتن آنها به درسها چگونه قرار است پيگيري شود؟
به نظرم اگر چه اين شرايط تهديدهايي ايجاد كرده است اما اگر از موقعيتها درست استفاده كنيم ميتواند فرصتهايي هم ايجاد كند. يكي از مواردي كه آموزش و پرورش براي جلوگيري از ترك تحصيل دختران به كار بسته بود، ايجاد شبانهروزيها بود. خانوادهها خيالشان راحت بود كه مدرسه شبانهروزي هست وگرنه نميگذاشتند دخترانشان رفت و آمد كنند. در شرايط كرونا همان طور كه ميدانيد خوابگاههاي دانشجويي و اقامتگاههاي دائمي مانند شبانهروزيها تعطيل شدند و حتي در مورد بازگشايي هم شبانهروزيها استثنا شدند. اما از طرف ديگر ظرفيت استفاده از فضاي مجازي يك فرصت را به وجود آورد و آن فرصت اين است كه اگر واقعا بتوانيم يك مركز يادگيري خيلي قوي داشته باشيم و دانشآموزان - خصوصا دختراني كه خانوادههايشان نميگذارند ادامه تحصيل دهند - بتوانند با يك تبلت دانشآموزي به اين مركز يادگيري وصل شوند به نظرم ميتواند در ابعاد گستردهتر و با هزينه كمتر سبب ادامه تحصيل اين بچهها شود. تاكيد ميكنم كه بعد از دوره ابتدايي يا مثلا از سال پنجم و ششم به بعد اين امكان براي استفاده مستقل بچهها بيشتر وجود دارد و تجربهاي كه از اين دوران به دست آمده، ميتواند مبنايي باشد تا ما از فضاي مجازي در جهت رفع اين تبعيض استفاده كنيم و اگر دختران به هر دليلي نميتوانند به مدرسه بروند، مدرسه را با اين تبلتها به نزد آنان ببريم.
اين وعده بزرگي است. چطور قرار است اين دانشآموزان شناسايي شوند و چطور قرار است تبلت دانشآموزي و اينترنت مورد نياز براي آنها تامين شود؟
قطعا در بحث شناسايي دانشآموزان بازمانده از تحصيل يك موضوع بسيار مهم اين است كه پس از شناسايي بايد خانوادهها را راضي ميكردند و در بسياري اوقات موانع فرهنگي در اين ميان وجود داشت. براي همين است كه اين كار، فقط كار آموزش و پرورش نيست. هم در بحث شناسايي فكر ميكنم بايد سازمانهاي ديگري به ما كمك كنند و هم در بحث تامين زيرساختها و كمكهايي كه فقط شامل تبلت هم نميشود. فرض كنيد در يك منطقه دورافتادهاي وقتي دختري دوره دبستان را به پايان ميرساند، اگر جلوي ادامه تحصيل او را در مقاطع بالاتر بگيرند (كه بسيار هم محتمل است) فقط داشتن تبلت كه مشكلي را حل نميكند، منطقه بايد اينترنت هم داشته باشد و به همين دليل به نظر ميرسد هم وزارت ارتباطات و هم سازمانهاي خاصي كه در اين حوزه كار ميكنند بايد وارد عمل شوند. البته در برنامه ششم توسعه تكاليفي در اين زمينه براي آنها معين شده كه اميدواريم اين وظايف را جديتر بگيرند. اما در هر حال اين شرايط همان طور كه شما هم اشاره كرديد ميتواند چالشي هم در اين حوزه باشد. بازماندگان از تحصيل معمولا مربوط به خانوادههايي هستند كه خيلي تحصيل را جدي نميگيرند، خيلي اهميتي به آن نميدهند. در شرايطي كه مدرسهها باز بودند اين نبود بچهها در جاي خود به راحتي به چشم ميآمد و تا جايي كه امكان داشت همكارانمان در سراسر كشور اين موارد را پيگيري ميكردند اما زماني كه مدرسه بسته است و بچهها حضور فيزيكي ندارند، آن خانوادههايي كه از كودكانشان به عنوان كودكان كار استفاده ميكنند يا به مدرسه رفتن آنها اهميتي نميدهند احتمال بيشتري دارد كه ديگر اهتمامي هم به آموزش بچهها نداشته باشند. اين دسته از دانشآموزان بيشتر از سايرين ممكن است تحت تاثير اين شرايط كرونايي قرار بگيرند.
قبلا وزارت كار در موضوع رصد تحصيل كودكان كمك ميكرد، در حال حاضر فكر ميكنيد راهي هست كه اين موارد را پيدا كرد؟
قطعا يكي از دستورالعملهاي ما در مورد كساني كه در مدرسهها ثبتنام شدهاند، پيدا كردن كساني است كه به شبكه نپيوستهاند. اما الان داريم در مورد دانشآموزاني صحبت ميكنيم كه به مدرسه نميروند و در شرايط فعلي ممكن است خانوادههايشان بگويند الان كه هيچكس مدرسه نميرود پس عيبي ندارد اگر بچه ما هم نرود. بايد متناسب با اين شرايط كار كنيم. فكر ميكنم آن جلسات همفكري و همكاري كه داشتيم و به جاهاي خوبي هم رسيده بود الان بايد مطابق با شرايط كرونايي وجود داشته باشد تا دستگاههاي مختلف با هم كار كنند و البته ما به عنوان آموزش و پرورش براي اين كار اعلام آمادگي ميكنيم. اما شناسايي اين بچهها در شرايط فعلي خيلي سختتر است. همين حالا در شهرهاي مختلف حتي در شهر تهران بالاي هزار نفر دانشآموز داريم كه بعد از اتفاق كرونا، هر قدر كه گشتهاند آنها را پيدا نكردهاند. اكثر اينها احتمالا مربوط به خانوادههايي هستند كه بچههايشان را برداشتهاند و رفتهاند به روستايي، جايي و هيچ ارتباطي هم ديگر با مدرسه نگرفتهاند. اين شرايط ممكن است در جاهاي ديگر هم تكرار شود و به همين خاطر در عين حال كه داريم تلاش خودمان را ميكنيم، اگر بتوانيم با وزارت رفاه، مركز آمار و سازمان ثبت اسناد همكاري بيشتري داشته باشيم، ميتوانيم نتايج بهتري بگيريم، انشاءالله.