يادي از صور اسرافيل
محمود فاضلي
يكي از موثرترين نشريات دوره قاجاريه و عصر مشروطه هفتهنامه صور اسرافيل بود، اين نشريه ابتدا با مديريت ميرزا جهانگيرخان شيرازي و سرمايه ميرزا قاسمخان تبريزي و دبيري و قلم ميرزا علياكبرخان قزويني (دهخدا) تهيه و منتشر ميشد. سرلوحه روزنامه به خط نسخ درشت نوشته ميشد و بالاتر از سرلوحه، تصوير فرشته آزادي بود كه در صور ميدميد و گروهي او را به يكديگر نشان ميدادند و در بالا و پايين آن هم دو آيه از قرآن كريم از سوره يس و مومنون نوشته شده بود.
جهانگيرخان كه از انديشههاي ميرزا آقاخان كرماني تاثيرپذيري داشت، روزنامه را با هدف تكميل معني مشروطيت و حمايتِ مجلس شوراي ملي و كمك به روستاييان، ضعفا، فقرا و مظلومين انتشار ميداد. اين نشريه به صورت هفتگي چاپ و تكثير ميشد. تاريخ اولين شماره هشتم خرداد 1286 است. شماره دوم صور اسرافيل، يك هفته بعد، در تاريخ 15 خرداد 1286 به چاپ رسيد. صوراسرافيل با بالاترين تيراژ ممكن (24 هزار نسخه) در هفته منتشر ميشد.
جذابترين بخش آن هفتهنامه را ستون فكاهي آن دانستهاند كه به عنوان «چرند و پرند» به قلم علياكبر خان قزويني (دهخدا) و با امضاي «دخو» نوشته ميشد. دهخدا مطالب انتقادي و سياسي را با روش فكاهي طي مقالات خود منتشر ميكرد و سبك نگارش آن در ادبيات فارسي بيسابقه بود و مكتب نويني را در عالم روزنامهنگاري ايران و نثر معاصر پديد آورد. صوراسرافيل اولين روزنامهاي بود كه بهطور رسمي در كوچه و بازار به دست روزنامهفروشها و بيشتر بهوسيله كودكان به فروش ميرفت و از اين رو در بيداري مردم، تاثير بسزايي داشت. اين نشريه با بهره بردن از نفوذي كه ميرزا قاسمخان تبريزي به سبب وابستگي به دربار مظفرالدين شاه در دربار قاجار داشت مقالات سياسي تندي عليه استبداد محمدعليشاه منتشر ميكرد. ميرزا قاسمخان تبريزي كه از مشروطهطلبان بود، بعدها وكيل و وزير و مدافع رضاخان و مخالف مدرس شد.
حتي يكبار محمدعليشاه براي گردانندگان روزنامه پول ميفرستد و چند نفر محافظ را حافظ جان آنان ميكند. دهخدا پول را نميپذيرد و دستور ميدهد كه قزاقان آن را بين خود تقسيم كنند و هر چه زودتر شرشان را از سر او و روزنامه كم كنند. نه تهديد و نه تطميع نويسندگان صور اسرافيل را نميترساند، چراكه مردم بهترين پشتيبان آنها هستند. تندرويها و جسارت به مردم و معتقداتشان، از زبان سرخ صوراسرافيل، سرش را بر باد و رفيقش دهخدا را به خارج از كشور فراري داد. ابراهيم صفايي در كتاب «رهبران مشروطه» مينويسد: «دهخدا در طهران سردبير و نويسنده مقالات اساسي صور اسرافيل بود و تندرويها و بيپرواييهاي او، ميرزا جهانگيرخان را به كشتن داد و خود از معركه گريخت.» بعد از كشته شدن ميرزا جهانگيرخان، تمام بار نشريه (نشر سه شماره آخر) بر دوش دهخدا افتاد و به همت او و سرمايه مالي معاضدالسلطنه پيرنيا در خارج از كشور چاپ ميشد. اين روزنامه چندينبار، به خاطر جسارت به مقدسات ديني و شخصيتهاي ديني و حاكمان، توقيف شد و از طرف طباطبايي حكم تكفير نويسندگان آن داده شد. نقل ميشود طباطبايي يكبار در اعتراض به مقاله منتشره در اين نشريه گفته بود: «نويسندگان اين مقاله كافرند و به اسلام توهين كردهاند و واجبالقتلاند.» انديشه گردانندگان هفتهنامه عمدتا بر پايه «دينستيزي، تخريب، تحريف دين، شبههافكني و هتاكي، اهانت به حكما، فقيهان و دانشمندان مسلمان، تخريب عالمان و روحانيان و اهانت به علماي مشروطهخواه، ترويج انديشههاي ماسوني و غربي، اهانت به شعائر ديني، ترويج باستانگرايي، ترويج آزادي مطلق؛ بدون قيد شرع و عقل» قرار داشت.
دهخدا در خاطرات خود درباره قتل سردبير صوراسرافيل مينويسد: «مرحوم ميرزا جهانگيرخان شيرازي، يكي از دو مدير صوراسرافيل را قزاقهاي محمدعلي شاه دستگير كرده، به باغ شاه بردند و در 24 همان ماه، در همانجا، او را با طناب خفه كردند.» آخرين شماره صوراسرافيل را علامه دهخدا در 17 اسفند 1287 در سوييس منتشر كرد. در آن شماره دهخدا شعري را در رثاي شهيد مشروطيت يعني ميرزا جهانگيرخان شيرازي چاپ كرد.فشارهاي داخلي سبب ميشود كه روزنامه در طول عمر 13 ماهه خود، دهبار توقيف و تعطيل شود به نحوي كه طي اين مدت به جاي 55 يا 56 شماره، بيش از 32 شماره منتشر نميشود. اين توقيفها، گاه به «امر مجلس» گاه به «حكم دولت»، زماني بر اثر حمله اوباش و چند روزي برحسب «ضرورت و مصلحت» صورت ميگرفت.