رخدادنگاري يك ابر بحران در هزاره سوم
ويروس تاجدار، انسان نقابدار
سعيد ميرمحمدصادقي
به تعبير جهاني در پايان دهه دوم از سده اول هزاره سوم ميلادي يا به روايت ما مسلمانان در اواخر سالهاي پاياني سده ۱۴ هجري خورشيدي، جهان معاصر، از طريق بيماري فراگيري با ابربحراني روبهرو شد كه افزون بر ايجاد اختلال در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي سرعت حركت زندگي در دنيا به نحو بيسابقهاي كند و در برخي امور حتي متوقف شد. نحوه رفتار اين بيماري به حدي اثرگذار است كه همه سطوح مردم، كنشگران اجتماعي، فعالان اقتصادي و سياستگذاران جوامع را نسبت به اين ابر بحران و موضوعات پيراموني آن حساس كرده است. به نظر ميرسد اثرگذارترين ضربههاي اين بيماري در حوزه اجتماعي و اقتصادي كشورهاست كه به صورت بسيار وابسته به هم در حوزههاي ديگر نيز موج آسيب خود را نشان داده است؛ حال اگر قرار باشد اين رخداد به عنوان يك حادثه اثرگذار در سطح داخلي و بينالمللي ثبت شود، مورخان بايد از چه منظري به آن ورود كنند؟
1- فقط رخدادنگاري وقايع را انجام دهند.
2- پس از جمع آوري دادهها، طي ساليان بعدي آن را تحليل كنند.
3- افزون بر رخدادنگاري وقايع، تحليلهاي مقطعي را انجام دهند.
4- چه موضوعاتي در اين ابربحران حايز اهميت است و از چه منظرهايي ميتوان به ثبت ماجرا پرداخت.
در زمينه رخدادنگاري رويدادها، قطعا براي هيچ فرد علاقهمندي ميسر نيست كه به تمام وجوه اين موضوع بپردازد، پس هر كسي با منظر فكري و علاقهمندي خود نسبت به ثبت وقايع اقدام ميكند، لذا در اين زمينه بايد ببينيم تاريخنگاران چه ويژگي اين ابربحران را براي ثبت روزانه و موضوعي انتخاب كردند. در اين زمينه تنها يك پرسش باقي ميماند: آيا مورخان امروز ما زمينه ثبت روزانه و مورخانه چنين رخدادهاي مهم و اثرگذار را آموختهاند يا مهارت كافي در نوشتن چنين موضوعي را دارند؟ اگر دارند كه بسيار نيكو است، اما اگر آموزههايي براي رخدادنگاري اكنون را نداريم، نشان ميدهد شيوههاي دانشگاهي آموزش تاريخ در زمينه رخدادنگاري، روزنامهنويسي و خاطرهنويسي وقايع، دستكم براي دانشآموختگان حوزه تاريخ، برنامه و فعاليت آموزشي نداشته است و هر آنچه آموزش داده شد، مبتني بر تحليل وقايع گذشته است و نه تاريخ اكنون.
تاجدار عالمگير
از زمان شروع همهگيري كرونا ويروس، درباره اثرگذاري آن در برخي حوزهها از جمله كودكان، زنان، آموزش، درمان، دين، باورهاي عاميانه، ثبت سياست خارجي و روابط بينالملل، تعهد اجتماعي مورخان، تاريخ شفاهي و ثبت تجارب متخصصان، نكات مفيد و مطالب جالب و جديدي در فضاي مجازي و برخي شبكههاي اجتماعي از جمله كانال مردم نامه منتشر شده است.شايان ذكر است اين ابربحران، افزون بر ريز موضوعات فوق در همه جوامع، به ويژه جوامع شرقي و سنتي تقاطعهايي نيز با ساير مباحث دانشي پيدا كرده است كه در برخي دانشها زمينهساز بروز نظريات جديد شده و در برخي ديگر زمينه پوستاندازي و نيز زدودن خرافات را فراهم كرده است و در سطح كلان علمي نيز نشان داد كه اين تاجدار عالمگير، هنوز ناشناختههاي قدرتمندي دارد كه انسانها براي مقابله و ريشهكني آن نيازمند دانش بيشتر و تجهيزات كافي هستند.
به نظر نويسنده اين سطور، افزون بر موارد موضوعي فوق كرونا ـ اين ابربحران مدرن ـ در دو ركن عمومي و خصوصي كشورها، بيشترين تاثير خود را گذاشته است. هر دو ركن فوق به هم مرتبط و بر هم تاثير گذارند، لذا با توجه به اينكه همه نهادهاي جامعه در اين موضوع و براي مهار اين بحران درگير شده اند و نيز همه جامعه نسبت به آن حساس شده و براي رخدادنگاري چنين بحراني بايد به هر دو حوزه توجه داشت.
پس پيشنهاد نويسنده اين متن رخدادنگاري از دوركن تعريف شده در سطور فوق است؛ نخست ركن عمومي و دوم ركن خصوصي.
1- تاثير كرونا بر ركن عمومي جامعه
ركن عمومي در همه جوامع مدرن بشري بر منافع جمعي آنان و مديريت راهبردي دولتها استوار است و اخلال، سانحه يا حادثهاي كه منافع عمومي را با مشكل مواجه كند، ورود كلان دولتها را طلب ميكند پس با توجه به فراگيري اين بيماري در تمامي نقاط و سطوح كشور ما به نوعي شاهد و ناظر ورود دولت و تدبير و سياستگذاري كلان براي مقابله سازمان يافته و ايجاد تمهيدات بهداشتي ـ درماني و سازماندهي لازم همه نهادها با آن هستيم؛ البته بايد توجه كرد كه دولتها نيز بدون همراهي جامعه و نهادهاي مدني، امكان مواجهه با ابربحرانهاي فراگير را ندارند.
هرچند اين ابربحران بروز و ظهور طبيعي دارد، اما چون در قالب بيماري و به صورت همهگير خود را نشان داد با ساير بحرانهاي طبيعي كه معمولا يك بخش را آسيبپذير ميكرد، وجه تمايز دارد. آنچه در اين ابربحران مدرن شاهد هستيم، شوك بزرگ به چرخههاي اقتصادي كشور است كه افزون بر توقف توليد و خدمات، آسيب جدي نيز به جمعيت كار زد، به طوري كه افزون بر جمعيت بيمار، جمعيت سالم را نيز براي مدتي از چرخه كار خارج كرد. همچنين با اعلام خطر واگيري از كالاها و محيطهاي كسب و كار، با خريد عمومي و سفارشها كالا در بخش خدمات عمومي محدود و در اكثر حوزههاي كسب و كار، باعث شد تا زنجيرههاي توليد و تامين چرخه كار با بحرانهاي جدي روبهرو شود. پس از اين منظر، ثبت رخدادهاي كلان و نيز چگونگي مديريت بحران و رفع موانع و چگونگي رويايي نهادهاي حاكميتي با بحران و نيز نظريات ارايه شده براي يافتن راههاي برونرفت از چنين ابربحراني و حتي ساده فرض كردن بحران، اوهام پنداري و ناديده انگاري بيماري از سوي حاكمان كه در گفتهها و رفتارهايشان بروز دادند، ميتواند زمينه پژوهشهاي آينده را فراهم كند.
2- تاثير كرونا بر ركن خصوصي جامعه
ركن خصوصي در هر جامعه، مربوط به زندگي و روابط فردي و ميان فردي است كه بروز بحرانها، مشكلات جدي را بدان وارد ميكند و ميزان آسيب آن تا عمق زندگيها و خاصترين امور مردم ورود كرده و آثار شگرفي را بر روابط اجتماعي ميگذارد؛ اگر بخواهيم تعريف ديگري به ركن خصوصي جوامع بدهيم، شايد بتوان از آن به عنوان سبك زندگي تعبير كنيم. سبك زندگي با همه ويژگيهايي كه دارد و نيز واكنشهاي طبقاتي خانوادهها به ويژه در دو حوزه اجتماعي و اقتصادي تاثيراتي را از اين بيماري پذيرفت چنانچه درست رخدادنگاري شود، چندين دهه قابليت بررسي و تحليل در رشتههاي گوناگون علوم انساني، از جمله در رشته علوم تاريخي دارد.به نظر ميرسد در ابربحران كرونا سبك زندگي تغييرات شديدي پيدا كرد و آثار مترتب بر آن در روابط فردي، خانوادگي و اجتماعي تاثيرات روحي، رواني و عاطفي شگرفي گذاشت. همچنين در سطوح كلان مانند آموزش، درمان، روش زندگي و نحوه حضور در جامعه نيز اين بحران تاثيرات عميقي ايجاد كرد و به نوعي زمينههاي ترس اجتماعي، توهم از غير، فردگرايي و پرهيز از جمع يا فاصلهگيري از شاخههاي جمعيتي را رقم زد.
شايد اكنون براي ما پس از گذشت چند ماه، بيماري و سختيهاي آن تا اندازهاي باورپذير شده باشد، اما قطعا آيندگان برايشان مهم است كه بدانند چگونه ويروسي نانو اندازه، شاخههاي بزرگ جمعيتي را همچون تماشاچيان فوتبال، سينما و هنر تا جمعهاي خانوادگي را از هم پراكند؛ اگر چند سال پيش هم چنين پيشگويي براي اكنون ما ميشد، براي همه ما با توجه به تكنولوژيهاي موجود باورپذير نبود، اما شد آنچه باورپذير نبود. لذا در اكنون ما براي حضور در جمع سه شاخص نمادين حضور پررنگ دارد ماسك، دستكش و الكل؛ به طوري كه اگر فردي بخواهد روابط اجتماعي مناسبي داشته باشد، بدون استفاده از اين سهگانه مقدس، ساير افراد از بودن با او امتناع ميكنند. پس چگونگي ثبت اين سوژهها چه به لحاظ رفتارشناسي و چه به لحاظ روانشناسي جمعي ميتواند بسيار مهم باشد.
ويروس كرونا در وجه اقتصادي خانواده و تابآوري زندگي او آثار شگرفي ايجاد كرد؛ در وهله نخست برخي افراد خانواده به علت بيماري يا بيكاري به دليل تعطيليهاي اجباري، از چرخه درآمدزايي كنار رفتند. به اين ترتيب افزون بر محدود شدن منابع خريد، زمينه كم شدن يا از بين رفتن درآمدهاي ثابت و پايين آمدن سطح پسانداز احتياطي و كوچك شدن سبد اقتصادي خانوارها شد كه اين موارد را نيز بايد به وحشت عمومي و ترس از بيماري در ساختار ذهني افراد و خانوارها و آسيبهايي كه در خانوادهها به دليل بيماري و درگذشت يكي از اعضا كه زمينههاي دوري آنان را از وابستگان عاطفي خود فراهم كرد، بيفزاييم، همه مواردي است كه نشان ميدهد در حوزه تاريخ اجتماعي رخدادنگاري مهمي بايد انجام شود.در حوزه سبك زندگي جمعي نيز بايد به رويكرد و اقبال فراگيري كه انسانها براي جاري نگهداشتن زندگي عمومي داشتند، توجه كرد كه چگونه به رغم جداييها با تلاشهاي پرشور مردمان و سمنهاي اجتماعي و با بهرهگيري از فضاي مجازي، جوامع درگير توانستند روحيه خود را در مقابله با اين ابربحران حفظ كنند.
به نظر ميرسد همه موارد فوق بستر مناسبي براي ثبت و رخدادنگاري دقيق اين ابربحران مدرن و رويدادهاي وابسته آن است تا در آينده مورخان بتوانند درباره چگونگي وقوع و همهگيري آن و تقدم دانش بر مصلحتجوييها، خرافات و باورهاي پوچ تحليل بنويسند و نشان دهند كه يك ابربحران، مخرب تمدنها بوده يا تعييننگر، سرنوشتساز و ارتقادهنده آنها؛ تاريخپژوهان با در اختيار داشتن رخدادنگاريها در آينده ميتوانند تحليل كنند كه غولهاي اقتصادي در جوامع مختلف بهرغم همه نوع پيشرفت چگونه با يك نانو ذره تا مرز نابودي پيش رفتند و چگونه در برخي حوزهها غولهاي اقتصادي جديد رشد كردند و دست آخر مورخان آينده ميتوانند با بررسي همه گزارشها بنويسند كه حاكمان چگونه با اين ابربحران مواجه شدند؟ آيا آن را ساده تلقي كرده و مردم را تشويق به روال عادي زندگي كردند يا با دانش به مقابله آن رفتند؟ در حوزه مردمنگاري نيز ميتوانند بررسي كنند كه سرعت انتشار اخبار در اين باره به چه ميزان توانست همبستگيها را افزايش دهد و شبكههاي اجتماعي در فضاي مجازي و سمنهاي اجتماعي تا چه اندازه توانستند كمك حال دولتمردان در جوامع دچار آسيب باشند و اكثريت قانونپذير و اقليتهاي قانونگريز در اين ابربحران چگونه رفتار و همراهي كردند.
دانشآموخته دكتراي تاريخ ايران دوره اسلامي