نگاهي به فيلم «پروفسور و مرد ديوانه» به كارگرداني فرهاد صفينيا
سرگذشت يك تولد، قدرت يك زبان
كامل حسيني
نماي مُعرِف فيلم «پروفسور و مرد ديوانه» به طرز هنرمندانهاي پيرنگ اصلي داستان تلاش پروفسور و تولد يك فرهنگ لغت مهم در بحبوحه مبارزهاي غيرمسلحانه؛ همچنين خردهپيرنگ مرگ عشق مظلومانه زني جوان را به هم گره زده است. در واقع ميتوان گفت كه فرم و محتواي اين فيلم فرهاد صفينيا اگرچه با يك سكانس دلهرهآور و تعليقآميز بسيار قدرتمند آغاز شده است اما بر محور ديگري ميچرخد؛ حقيقت سيال و بسيار پوياي زبان. بنگريم كه چگونه لابهلاي اين گرهزدن و همبستگي پيرنگ اصلي و خرده پيرنگ، گونهاي غافلگيري ديده ميشود زيرا تماشاگر تا مدتها در انتظار تداوم بيشتر كشمكشهاي شديد ناشي از ماجراي قتل اشتباهي شوهر «خانم مريت» است اما در بافت روايت نقطه ثقل پيرنگ كه نه تنها بخشي از حيات برجسته و ملموسي از كشمكشهاي جهان سياست و فرهنگ نه تنها كشور انگلستان بلكه بخشي وسيع از خاك كره زمين نيز به آن وابسته است و آن هم زبان انگليسي است. احتمالا بهطور پنهاني و غيرمستقيم يا ناخواسته زبان است كه نوعي جهش معنايي به واژه مسالهبرانگيز «عشق» آن واژه در رابطه با هويت زناني نظير خانم مريت و واژه متفاوت يا نو «ديوانگي» در برابر هويت و شخصيت رازآلود دكتر ويليام چستر ماينر. اما آنچه تا حدودي در زمان سير صعودي كشمكشها بر شدت كشمكشهاي روايت بهطور نسبتا آهسته ميافزايد روايت تنشهاي هميشگي ميان افراد نخبه درگير با امري نفسگير (در اين فيلم تاليف فرهنگ لغت آكسفورد) با همسر است بر سر معضلات و دوري احتمالي ناشي از مشغله سخت كاري و پيدايش فاصله با خانواده، عدم فرصت صميميت كافي براي دلبستگيهاي همسر و فرزندان.
البته كه بعدها اين تنش بسيار كمرنگ ميشود و جايش را به نقش سازنده و تاثيرگذار همسر پروفسور در نزديكهاي پايان فيلم ميدهد. از طرفي ديگر دگرگوني كشمكشهايي ميان دكتر ماينر و خانم مريت در مسير پيشروي روايت، خود به گونهاي مبهم دو وجه همزمان احتمالي يعني دمدميمزاج بودن خانم مريت يا شايد عاطفي بودن بيش از اندازه خانم مريت را به تصوير ميكشد. و اما از چشمانداز شخصيتپردازي اين فيلم احتمالا نارساييهايي ديده ميشود اما آنچه نسبتا قابل توجه است فرآيند آغاز دگرگوني رفتار و شخصيت خانم مريت موازي با آغاز نقش دكتر ماينر و پيشروي در شناخت نقش دكتر و اهميتش در زمان تلاش و پيشروي جهت گسترش فرهنگ لغت توسط پروفسور و همكارانش است. با گرهگشايي از هر دو پيرنگ اصلي و فرعي در نزديكهاي پايان فيلم آنچه بر همگان آشكار خواهد شد تاثير و كاركرد شخصيت دكتر ماينر و پروفسور در واكنشهاي انسانپسندانه خانم مريت؛ سپس تاثيرپذيري هر چند موقتي قوانين و مرزهاي اخلاق و حتي حقوق جنايي و قضايي زير چتر حقيقتي بزرگ به نام زبان است. بنابراين وجه متافيزيك زبان و پديدارياش در پيرنگ فيلم مسبب شكلگيري عناصر فرمال خاص و حتي محتوايي شده ا و با يك پايان بسته اثري سينمايي را به وجود آورده است كه ميتواند مخاطبانش را از هردو بعد «سرگرمي» و «آموزندگي» پاي تماشايش بنشيند.