پيگيري آخرين وضعيت آتشسوزي گسترده در زاگرس و كمبود تجهيزات اطفاي حريق
يك چشم اشك و يك چشم خون
نيلوفر رسولي| يك سو مهار شده است و سوي ديگر هنوز آتش شعله ميكشد. اگر آتش در تنگه علمدار، حوالي بهبهان مهار نشود، آتش همچنان سنجابها، كبكها و توهيها، بلوطها و كنارها را خواهد سوزاند، در اين ميان گرماي هوا، وزش باد و خشكي علفزارها مزيد بر علت است. گرچه آخرين خبرها حاكي از اطفاي حريق در كهگيلويه و بويراحمد و خوزستان را دارد، با اين حال همچنان وزش باد ميتواند به گسترش آتش دامن بزند. گفتوگو با فعالان محيطزيستي استان بوشهر نشان ميدهد كه منطقه كوهسياه بوشهر با عزم مردم محلي، نيروهاي امدادي، فعالان محيطزيست، نيروهاي جهادي و تلاش يگان حفاظت سازمان جنگلها حالا از آتش در امان است، با اين حال «مهتا بذرافكن»، پژوهشگر حوزه اجتماعي آب و فعال محيطزيستي به «اعتماد» از خاموشي اين آتش با دستهاي خالي ميگويد. به گواه تصاوير و فيلمهاي منتشر شده از بوشهر، تا پيش از روز شنبه، مردم محلي با مديريت سازمان جنگلها، با بطريهاي آب معدني، با شاخههايتر درختان، با دستهاي خالي و دمندههاي سمنهاي محيطزيستي به مصاف آتش سوزان رفته بودند. به گفته اين فعال محيطزيستي، تا پيش از روز شنبه، دو فروند بالگرد آبپاش از مركز استان فارس براي امدادرساني حركت كرده بودند، اما هر دو بالگرد با نقص فني مواجه شده و نتوانسته بودند عمليات آبپاشي را انجام دهند. تا پيش از روز شنبه، مردم محلي در خاموش كردن آتش با جنازههاي سوخته جوجه و تخمهاي تيهو زير علفها مواجه ميشدند، فصل بهار، فصل تخمريزي تيهوها و كبكهاست اما آتش جوجههاي اين پرندگان را در نطفه خفه و سوزانده است و تنها تعدادي از اين پرندگان توانستند با دست مردم نجات پيدا كنند كه البته تعدادي از آنها بعد از نجات پيدا كردن هم جان ميسپردند. تا ساعت چهارصبح روز شنبه كه نهايتا بالگرد آبپاش بدون نقصفني از استان فارس رسيد، آتش با تلاش مردم به خاموشي رفته بود. به گفته بذرافكن، اين آبپاش از پايگاه هوايي بوشهر آب گرفت و تا خاموششدن نهايي آتش در منطقه كنار مردم بوشكان، بوشهر و شهرستانهاي مجاور حضور داشت. حضور بالگرد در لحظات آخر آتشسوزي همراه با حضور نمايشي مسوولان مديريت بحران استان بود، به تاييد اين فعال محيطزيستي، بزرگترين جاي خالي در اطفاي آتش، جاي مسوولان ستاد مديريت بحران بود كه به گواه مردم، اين مسوولان در لحظات آخر تنها توقفي كوتاه در منطقه كردند، عكس گرفتند و رفتند. مديريت اطفاي حريق اما به عهده يگان حفاظت سازمان جنگلها بود. حالا آتش خاموش شده است؟ «بله اما همچنان نيروهاي مردمي و سمنها آماده هستند، با توجه به گرماي هوا و ازدحام علفهاي خشك، ما همچنان وقوع آتش را پيشبيني ميكنيم.» آتش بوشهر اما ميتوانست در همان دقايق ابتدايي خاموش شود، اين گفته به تاييد اين فعال محيطزيستي ميرسد، شنبه شب نيز آتش در خاييز خوزستان مهار شده بود، اما وزش باد همچنان گدازههاي آتش را سرخ ميكند، اين درحالي است كه اگر در همان ساعات اوليه آبپاشها ميآمدند و آتش را مهار ميكردند، خسارتها تا مرز كنوني نميرسيد. با اين حال پس از نشر اولين خبرهاي آتشسوزي در خاييز، پيش از صدور دستور پرواز هليكوپترها و آبپاشها، درگيري ميان مديران سر معوقه سازمان جنگلها به وزارت دفاع بيشتر مورد توجه قرار گرفت تا رسيدگي به خود بحران. اين فعال محيطزيستي ميگويد كه رسيدگي به آتشسوزي در استان كهگيلويه و بوير احمد با دشواريهاي بيشتري روبهرو بود، زيرا بهرغم مصوبه دولت، اين استان در جنگلهاي خود ايستگاه اطفاي حريق ندارد. استان كهگيلويه و بويراحمد كه بيشترين سهم پوشش جنگلي زاگرس را درون خود جا داده است و بهرغم تمام ارزشهاي اكولوژيكي، تامينكننده سرچشمههاي آبهاي شيرين زاگرس است، در نبود تنها يك مركز اطفاي حريق رنج ميبرد. فقدان تجهيزات و امكانات اين استان تا حدي است كه در روزهاي آتشسوزي، برخي فعالان محيطزيستي اقدام به جمعآوري كمكهاي مردمي كردهاند و تا روز شنبه، 115 ميليون تومان براي خريد دمنده هوا براي استان كهگيلويه و بويراحمد جمعآوري شده است. بهرغم ضعف امكانات و تجهيزات اطفاي حريق در استان كهگيلويه و بويراحمد و بوشهر، اين فعال محيطزيستي به منابع غني نفتي در استان خوزستان و بوشهر اشاره ميكند و ميپرسد كه در چنين شرايط دشواري، اين دستگاههاي عظيم نفتي آيا براي مسووليتاجتماعي خود نيز حاضر به همكاري نيستند؟ از طرفي ديگر، گلايههاي افرادي كه با دستان خالي به مصاف آتش رفتهاند، از استانهايي است كه زاگرس را به آب ميشناسند و سدها را بر شانههاي آن ميگذارند و آب خود را تامين ميكنند، اما در كمكرساني به آتشسوزي اين منبع توليد آب شيرين دست ياري نميرسانند.
آخرين وضعيت آتش
غلامرضا شريعتي، استاندارخوزستان نيز روز يكشنبه، در نشست ستاد پيشگيري، هماهنگي و فرماندهي عمليات بحران خوزستان به عمدي بودن آتشسوزي در منطقه خاييز خوزستان اشاره كرده و گفته است: «ضرورت دارد كه دادستاني اطلاعيه بدهد و اعلام كند با كساني كه موجب آتشسوزي جنگلها ميشوند بهشدت برخورد خواهد شد؛ بيشترين مجازاتي كه قانون اجازه ميدهد براي متخلفان در نظر گرفته خواهد شد و در اين زمينه بنا شد هيچ مسامحهاي نشود.» شريعتي در اين گفتوگو اشاره كرده است كه براي اطفاي آتش در استان كهگيلويه و بويراحمد، از استان خوزستان دو فروند بالگرد هوانيروز اعزام شده است، اين درحالي است كه به گفته سيداسدالله هاشمي، مديركل حفاظت محيطزيست استان كهگيلويه و بوير احمد و به نقل از «ايلنا»، اين دو فروند آبپاش در ارتفاعات درگير آتشسوزي، در حال آبپاشي هستند و براي خاموشي شعلههاي آتش، به بالگرد ترابري نياز است و هرچه بالگرد بيشتري در منطقه حضور داشته باشد، آتشسوزي زودتر مهار ميشود. با اينكه به گفته مديركل حفاظت از محيطزيست استان كهگيلويه و بويراحمد، آتش در اين استان به نسبت روزهاي گذشته شدت كمتري پيدا كرده است، اما آتشسوزي بيشتر در بخش خاييز استان خوزستان شعلهور است. پيش از اين شنبهشب خبر اطفاي كامل آتش در بهبهان منتشر شده بود، اما وزش باد شديد دوباره حريق را توسعه داده بود. خبر توقف آتشسوزي در زاگرس در حالي پس از يك هفته آتشسوزي به گوش ميرسد كه مجموعه اين اتفاقات دست به دست هم جاي خالي وجود بالگردهاي مخصوص اطفاي حريق، كمبود تجهيزات و نيروي انساني و عدمهماهنگي دستگاهها براي رسيدگي به موقع را بيش از پيش عيان كردند.
معضلي به نام بالگرد
«سال 96 با نهادها و سازمانهايي كه بالگرد و هليكوپتر دارند، قراردادي عقد كرديم اما اين قراردادها تامين اعتبار نشدند.» حالا سرهنگ قاسم سبزعلي، فرمانده پيشين يگان حفاظت از سازمانها، جنگلها و مراتع و آبخيزداري در گفتوگو با «اعتماد» ميگويد كه اطفاي حريق تا سال 97 بدون مشكل پيش ميرفت، اما از سال 98 به بعد مسائل مالي بالا گرفت، هزينه سوخت پرواز اين بالگردها به گفته او، حالا در هر پرواز به 12 ميليون تومان نيز ميرسد و كمكگرفتن از اين بالگردها بدون تامين مالي و اعتبار دولت ممكن نيست. از طرفي ديگر، سرهنگ سبزعلي معتقد است كه بضاعت سازمان جنگلها و حتي سازمان محيطزيست براي تامين تجهيزات اطفاي حريق كم است و به همين دليل او به ضرورت طرحريزي براي تشكيل ناوگان اطفاي حريق و تامين تجهيزات اشاره ميكند تا به محض وقوع آتشسوزي، آبپاشها بتوانند به محض آتشسوزي با تجهيزات كامل به محل حادثه برسند. به گفته او، هليكوپترها توان انجام عمليات در مناطق صعبالعبور را ندارند و گرماي هوا استفاده از اين هليكوپترها را در سطح پايين و نزديك به آتش ناممكن ميكند، اما بالگردها ميتوانند در سبد آب خود سه هزار ليتر آب حمل كنند. اين درحالي است كه به گفته فرمانده پيشين يگان حفاظت از سازمانها، جنگلها و مراتع كشورهاي ديگر از بالگردهاي مخصوص آبپاش استفاده ميكنند كه ميتوانند در يك پرواز حدود پنجاه هزار ليتر آب را با خود حمل كنند و بر فراز مناطق صعبالعبور نيز عمليات انجام دهند. دركنار ضعف تجهيزات براي اطفاي حريق، سرهنگ سبزعلي به كمبود آموزشهاي تخصصي اطفاي حريق اشاره ميكند و ميگويد كه وقوع آتشسوزي و گستردهشدن آن به علتهاي مختلفي وابسته است، متاسفانه مردم محلي كه در جوار جنگلها زندگي ميكنند، آموزشهاي لازم را نديدهاند و در زمان وقوع بحران به صورت تخصصي نحوه مقابله با آتش را نميدانند، از طرفي ديگر گرچه در سالهاي گذشته كارگاههايي براي آموزش اطفاي حريق در جنگلها برگزار شده است، اما به تاكيد اين سرهنگ، تا زماني كه برنامهاي جامع براي اطفاي حريق در نظر گرفته نشود، اين تصميمها و برنامهريزيها مقطعي باقي خواهند ماند. اشاره به كمبود تجهيزات و تعلل در كمكرساني در گفتههاي اين سرهنگ محدود نميشود. سرهنگ علي عباسنژاد، فرمانده وقت يگان حفاظت از سازمانها، جنگلها، مراتع و آبخيزداري پيش از اين در گفتوگو با همشهري درمورد آتشسوزي جنگلهاي گچساران اشاره كرده بود كه آسيبهاي وارد بر اين جنگل متاثر از صعبالعبور بودن اين منطقه و نياز به حضور بالگرد بود. اما به گفته او، «بالگردها دو روز و نيم پس از آتشسوزي به منطقه رسيدند كه اين موضوع خسارتها را تشديد كرد، زيرا اگر تجهيزات هوايي زودتر به منطقه اعزام شده بودند، همان روز اول امكان اطفاي حريق ممكن بود.» به گفته سرهنگ عباسنژاد، پيش از اين وزارت دفاع بالگردهاي اطفاي حريق را براي سازمان تامين ميكرد، اما چون دولت اعتباري براي اين كار در اختيار اين سازمان قرار نداده است، دو سال است كه اين وزارتخانه با سازمان همكاري ندارد. جمشيد محبخاني، فرمانده يگان حفاظت محيطزيست نيز پس از سوختن جنگلهاي كهگيلويه و بويراحمد در آتش به ايلنا گفته بود: «اينكه سازمان محيطزيست بايد براي هر حريق معطل بماند تا هليكوپتر دريافت كند، فرصت اوليه اطفاي حريق را از دست ميدهيم.» به گفته او، سازمان حفاظت محيطزيست چه از لحاظ نيروي انساني و چه از لحاظ تجهيزات اطفاي حريق، كفاف كنترل شرايط را ندارد، دو بالگردي كه به اين سازمان براي اطفاي حريق فرستاده شده بود، تنها توانايي جابهجايي نفرات را داشتند، درصورتيكه نياز اين سازمان براي اطفاي حريق به بالگردي است كه بتواند سبد آب را جابهجا و تخليه كند. سرهنگ محبخاني با اشاره به اينكه اين بالگردهاي مجهز به آبپاش را سپاه در اختيار سازمان گذاشته، گفته بود: «اينكه سازمان محيط زيست بايد براي هر حريق معطل بماند تا هليكوپتر دريافت كند، فرصت اوليه اطفاي حريق را از دست ميدهيم. اگر اين هليكوپترها به سازمان محيط زيست واگذار شود، ميتوانيم از اتلاف وقت و گسترش آتش در لحظات اوليه و شكلگيري حريق جلوگيري كنيم.» اما آيا سازمان محيطزيست و سازمان جنگلها توان تهيه اين تجهيزات را دارند؟ كافينبودن تجهيزات اطفاي حريق و نبود بالگردهاي مخصوص آبپاش در ميان سخنان ناصر اسفندي، كارشناس سازمان جنگلها در امور حفاظت و اطفاي حريق در گفتوگو با «اعتماد»به چشم ميخورد. اين كارشناس اشاره ميكند كه پيش از اين، نهادها و سازمانهاي مسوول هنگام وقوع حادثه و فارغ از هر موضوعي، به دليل اينكه مراتع و جنگلهاي كشور حائز اهميت و ارزشهاي فراواني هستند همكاري كامل را ميكردند. با اين حال تعداد ناكافي نيروي انساني سازمان جنگلها وكمبود تجهيزات اين سازمان را براي اطفاي حريق وابسته به ساير نهادها ميگذارد. از طرفي ديگر، بالگردهايي كه در وضعيت فعلي اقدام به آبپاشي ميكنند، به گفته اين كارشناس، مخصوص اطفاي حريق جنگلها طراحي نشدهاند، در واقع با تجهيز بالگردها به يك سبد آبپاش عمليات اطفاي حريق جنگلها توسط اين آبپاشها به صورت «نقطهاي» صورت ميگيرد، در صورتي كه كشورهاي ديگر، مثل تركيه، براي اطفاي حريق جنگلها از بالگردهاي مخصوص استفاده ميكنند، اما متاسفانه در كشور بالگردي مخصوص اين كار وجود ندارد. اسفندي به بودجه صد ميلياردي براي تامين تجهيزات اطفاي حريقدر فاصله سالهاي 95 و 97 اشاره ميكند و ميگويد كه اين بودجه خرج خريد تجهيزات شخصي، ماشينهاي آبپاش و ابزارهايي از اين دست براي كل كشور صرف شد، اما درنظر گرفتن چنين بودجههايي، با توجه به نوسانات ارزي، نميتواند پاسخگوي خريد يك دستگاه هليكوپتر مخصوص اطفاي حريق باشد. نگاهي به وسعت پوشش جنگلي كشور و قياس آن با امكانات و تجهيزات اطفاي حريق عددهايي نامتوازن را نشان ميدهد، شايد آتشسوزي زاگرس فرصتي باشد تا بالاخره تهيه بالگرد مخصوص اطفاي حريق جنگل براي كشور به امري ضروري بدل شود. تغييرات اقليمي پيش از اين زنگ حضور خود را به صدا درآوردهاند و در صورتي كه كمبود آب يكي از اساسيترين مسائل پيش روي كشور در سالهاي آتي خواهد بود، توجه نكردن به آتش جنگلها، علاوه بر از دست دادن منابع غني و ارزشمند محيطزيستي، به معناي از دست دادن منابع آبي و عميقشدن بحران كمآبي كشور نيز خواهد بود، حالا كه يك چشم ما با اشك و ديگري با خون ناظر سوختن تيهوها، كبكها، بلوطها و سنجابهاي زاگرس است، يك چشم ما با خون بايد نظارهگر رنجهاي بيپايان بيآبي در صورت ادامه سوختن زاگرس باشد.