• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4659 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۱۲ خرداد

خوش‌ ‌شانس بودم

سينما كه وابسته به ادبيات، علاقه ازلي و ابدي من است، خيلي اتفاقي در مسيرم قرار گرفت. از آنجايي كه پدر و مادرم مشوق من در اين زمينه بودند همين كار را براي من راحت مي‌كرد. ‎بازي در فيلم عروس پر از خاطرات شيرين و به يادماندني اما سخت است. براي ضبط صحنه‌هاي اين فيلم سه ماه در لوكيشن‌هاي متفاوت و پيچ در پيچ و صعب‌العبور جاده‌ها كار مي‌كرديم؛ از محلي كه در آن مستقر بوديم تا شمال و جاده هراز و جاده چالوس سه ماه مداوم در رفت و آمد بوديم، اما سختي كار به خاطر حال و هواي فيلم چندان آزاردهنده نبود چون يك انرژي مثبت مثال زدني در طول فيلمبرداري و حتي تا پايان اكران جريان داشت كه اين فيلم را به خاطره‌اي شيرين بدل كرد. ‎بعد از بازي در عروس پيشنهادهاي زيادي داشتم كه نپذيرفتم. شايد اگر هر بازيگر ديگري در سن نوزده سالگي نقش عروس را بازي مي‌كرد و در همان سال فيلمش جنجالي و پرفروش مي‌شد، نمي‌توانست در اين حرفه دوام بياورد، اما من مراقب بودم و آگاهانه و محتاط در مسيري كه انتخاب كرده بودم قدم بر مي‌داشتم و مي‌دانستم كه مي‌خواهم در سينما بمانم اما درست آن زماني كه فيلم عروس ساخته شد، فيلم‌ها بيشتر جنگي و حادثه‌اي بودند و عروس در اين ميان طراوتي داشت كه مخاطب را به خود جذب مي‌كرد. تازگي موضوع اين فيلم و داستان عاشقانه‌اش و لحن منحصربه‌فردش به دل تماشاگران مي‌نشست. با اينكه فيلم‌هاي خوبي در آن سال‌ها ساخته شد - از جمله پرده آخر واروژ كريم مسيحي يا فيلم‌هاي عباس كيارستمي - عروس در ژانر خودش با تم عاشقانه‌اي كه داشت، به ياد ماندني شد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون