ميخواستيم با داس مدافع درختان باشيم
هادي كيادليري
درباره طرح تنفس يا استراحت جنگل، اولين گام، پذيرش اين اصل بود كه جنگلها توان بهرهبرداري بيشتر (از جهت قطع درختان) را ندارند. يكي از مشكلاتي كه ما در حوزه منابع طبيعي همواره داشتهايم اين است كه در بدنه سازمان جنگلها يا حتي برخي كارشناسان هنوز باور و اعتقاد به تغيير رويكرد شكل نگرفته است. اگر در گذشته، جنگل را به عنوان بنگاه چوب در نظر ميگرفتيم بايد نگرش خود را تغيير دهيم. ما نميتوانيم مانند گذشته و با آن حجم درختان را قطع كنيم زيرا چنين شيوهاي خسارتهاي بزرگي را تاكنون به اكوسيستم جنگلي ما وارد كرده است. با اين حال متاسفانه برخي همچنان به همان انديشه سنتي، از چنين بهرهبرداريهايي دفاع ميكنند و گروهي هم به واسطه سود خود در مقابل هر تغييري جبهه ميگيرند.
در مقابل، اگر در ايران، اين نگرش تغيير پيدا كرده و از نگاه اقتصادي به سمت نگاه اكوسيستمي ميل پيدا كنيم، ميتوانيم به جاي هدف قرار دادن اصل منابع طبيعي، از خدمات اكوسيستمي جنگلها منافع خود را تامين كنيم. زماني كه از خدمات جنگل نام ميبريم تنها يكي از آنها چوب است اما متاسفانه ما تنها سراغ اين گزينه رفته، از آن بهرهبرداري بيش از حد داشته و موجوداتي را كه در اين اكوسيستم بودهاند نيز به شكل مستقيم و غيرمستقيم تحتتاثير قرار دادهايم. تخريب زيستگاه از جمله تبعات منفي بهرهبرداري غيراصولي از جنگل به شكل مستقيم است. عدم مديريت عرصههايي كه در آنها بهرهبرداري صورت نميگرفت نيز تاثيرپذيري غيرمستقيم سياستگذاريهاي ما براي عرصههاي جنگلي است. اين مناطق به واسطه آنكه از نظر توليد چوب اهميت نداشتند به حال خود رها شدند، با اين نگاه حتي در جنگلهاي شمال تنها عرصههايي حفاظت شدند كه چوب درختان آن اهميت داشت و به اين ترتيب حتي پيش از طرح تنفس 50 درصد عرصههاي جنگلي شمال ايران به حال خود رها شده بودند و طرح مديريت نداشتند.
اگر بپذيريم كه اشتباه كردهايم (همانطوركه بسياري از اساتيد شناختهشده جنگل اذعان ميكنند) بدون آنكه دنبال مقصر بگرديم (علم پيشرفت ميكند و رويكردها تغيير ميكند) به طرح جايگزين خواهيم رسيد. طبق قانون هر اقدامي كه در اين اكوسيستم ميكنيم (اين اكوسيستم بيمار است و بهرهبرداري چوب در كنار تجاوز، تعليف دام و.. از عوامل شكنندگي آن است) بايد به بهبود وضعيت آن منجر شود؛ از اين رو براي حمايت از عرصههاي جنگلي، طرح جايگزين مطرح شد.
البته زماني كه از طرح جايگزين صحبت ميكنيم تنها از طرحي صحبت نميكنيم كه به سالهاي 96 مربوط ميشود. طرح جايگزين ادامه طرح صيانت است كه حتي مخالفان طرح تنفس هم آن را قبول دارند. در اين طرح كه سال 1382 تصويب شد، آمده است كه هر گونه دخالت و بهرهبرداري كه بر اساس معيارهاي پايداري و توسعه پايدار و اكوسيستمي نباشد، مردود است. يعني اگر مخالفان طرح تنفس طرح صيانت را قبول دارند، بايد همان زمان طرح جايگزيني را ارايه ميدادند. به نظر ميرسد از همان زمان ارايه طرح جايگزين سخت بوده زيرا سادهترين شكل بهرهبرداري اين است كه ما درخت را قطع كرده، پول را به دست آورده و آن را به مجري بدهيم تا از درختان حفاظت كنند، ما دهههاست كه ميخواهيم با داس مدافع درختان باشيم.
خوشبختانه 10 سال بعد و در سال 1392 مصوبه هيات وزيران بهرهبرداري از درختان را ممنوع كرد و قرار شد هر طرحي تهيه ميشود شاخصهاي پايداري در آن لحاظ شود. آن زمان تعلل برخي مديران و معاونان سازمان جنگلها باعث شد اين طرح بايكوت شود كه در برخي موارد اين ناديدهانگاري عامدانه بود زيرا آنها چنين موضوعي را قبول نداشتند. در سال 1396 وزير دستور داد تمام بهرهبرداريها از عرصههاي جنگلي متوقف شود و هيچكس حق نداشته باشد كه يك درخت را از جنگلها قطع كند و سپس در برنامه ششم توسعه هم طرح جايگزين مورد تاكيد قرار گرفت. آنچه مسلم است اين است كه سازمان جنگلها متولي تهيه اين طرح است، با توجه به تعللهاي بسيار زياد اين سازمان، طرحهاي تفضيلي و نيمهتفضيلي بايد بر اساس شاخصهاي پايداري تهيه و در آن كاربريهاي مختلف در خور و مناسب براي جنگلهاي شمال تعريف شود. سازمان جنگلها اعلام كرده كه اين طرحها با كمك دانشگاههاي منابع طبيعي شمال كشور در حال تهيه شدن است و اميدواريم به زودي آن را مطالعه كنيم.
البته زماني كه از خدمات جنگل هم صحبت ميكنيم حوزههاي مختلفي را شامل ميشود. در دنيا، كشورها را براساس استفاده از منابع طبيعي به توسعه يافته و كمتر توسعه يافته دستهبندي ميكنند. كشورهاي توسعهيافته روي خدمات به جاي استفاده از اصل منابع طبيعي تاكيد دارند، در حالي كه كشورهاي كمتر توسعهيافته نگاه كوتاهمدت دارند. از نگاه گروه اول، بسياري از اين خدمات ممكن است پول مستقيم به ما ندهد ولي براي آينده يك سرزمين اهميت فوقالعاده دارد. از جمله اين خدمات حفظ آب و خاك است و دولت براي اين خدمات بايد هزينه كند. به عنوان مثال اگر سدي تاسيس ميكنيد كه 500 ميليون متر مكعب گنجايش دارد و براي ساخت آن بايد ميلياردها تومان هزينه شود، جنگلهاي شمال چندين ميليارد متر مكعب آب را ذخيره ميكنند. همچنين شاهديم در حالي كه بابت گردشگري ميتوان در اين منطقه ميلياردها تومان پول كسب كرد. ما برخي مناطق را به اشخاص واگذار كردهايم كه تنها مبلغ اندكي پرداخت كرده و در مقابل درآمد بسيار زيادي عايدشان ميشود. نمونهاش مناطقي كه تلهكابين زدهاند و سالانه پول زيادي به دست ميآورند در حالي كه ما چند ميليون تومان هم بابت مقابله با آفات جنگلها نداريم. از خدمات ديگر جنگل، تلطيف هوا و زيبايي منظر است كه دولتها بايد براي حفظ آنها هزينه كنند زيرا اگر اين هزينه صورت نگيرد فرصتها تبديل به تهديد ميشود و آنگاه دولتها به عنوان مثال بايد براي جلوگيري از گردوغبار بودجههاي سنگيني را تخصيص دهند. ما بايد بپذيريم كه جنگلها همانند مدرسه و مسجد حتما نبايد درآمد مستقيم عايدمان كنند، همانطوركه از اين دو نهاد انتظار تضمين پيشرفت علمي و سلامت اخلاقي جامعه را داريم، طبيعت هم چنين حكمي دارد. ما بايد كاركردهاي جنگل را به چشم درآمد ببينيم و دولتها براي آن حاضر به هزينه كردن باشند تا پس از مدتي كه طرحهاي جايگزين مانند گردشگري و ... آمد، آنها بتوانند با درآمد خود هزينههايشان را پوشش دهند. در كنار آن، ذكر اين نكته ضروري است كه جنگلهاي شمال از اهميت فوقالعاده زيادي برخوردارند، آنها تنها باريكهاي محدود از كشورمان را شامل ميشوند، گونههاي ارزشمندي را در خود جاي دادهاند كه همين موضوع عامل ثبت آنها در يونسكو به عنوان اثر طبيعي شد و عوامل تخريب در آنها بالاست. همه اين عوامل دست به دست هم ميدهند و ما را مجبور ميكنند كه با حساسيت و وسواس بيشتري نسبت به آنها رفتار كنيم.
عضو هيات علمي دانشگاه علوم كشاورزي