ادامه از صفحه اول
امريكا و ناآراميهاي نژادي
گفتارهاي نژادپرستانه او موجب تشديد اعتراضات خشونتآميز شده و به جاي اينكه آبي بر آتش باشد، پيوسته نفت بر آتش پاشيده است. اين برخورد ترامپ از يك سو در تطابق با راهبرد او در مبارزات انتخاباتي قبلي يعني بهره بردن از آشوبهاي نژادي در پي حوادث مشابه در 2014 و 2015 و سعي او در ايجاد تقابل با اقليتهاي نژادي و قومي و مهاجران و طرفداران روند جهاني شدن با هدف جذب حداكثري سفيدپوستان است. از سوي ديگر با توجه به سوابق امر در تاريخ معاصر امريكا، او و استراتژيستهاي پيرامون او اميدوارند كه با نمايش مدام صحنههاي آشوب و غارت در شهرها خود به عنوان حافظان «نظم و قانون» جلوه كنند و شمار بيشتري از سفيدپوستان نگران - به ويژه زناني كه نگران امنيت خانواده و فرزندان خود هستند - را جذب كنند. در حالي كه به طور كلي اعتراض مسالمتآميز ايجاد حس همدردي و همبستگي ميكند، اما بيشك، اعتراضات خشونتآميز در جامعهاي كه در آن راه براي تغيير از طريق صندوق راي باز است، موجب واكنش منفي ميشود و به ضرر عاملان آن است. پژوهشهاي متعددي نشان داده كه پيروزي ريچارد نيكسون در 1968 و پيروزي قاطع او در 1972 تا حد زيادي ناشي از واكنش منفي رايدهندگان سفيدپوست به شورشهاي نژادي گسترده بعد از ترور مارتين لوتركينگ در آوريل 1968 و نيز ناآراميهاي ناشي از جنبش ضدجنگ ويتنام بود. نيكسون در اين سالها از «اكثريت خاموشي» سخن ميگفت كه «نظم و قانون» در راس اولويتهايشان است. ذهنيتي كه به اين ترتيب در آن دوره شكل گرفت طي 52 سال گذشته مهر خود را بر همه ادوار انتخاباتي در همه سطوح زده است. پيروزي قاطع ريگان در سال 1984 نيز در شرايطي حاصل شد كه به دليل رشد جنايت در شهرهاي امريكا، مساله «نظم و قانون» به يكي از اولويتهاي رايدهندگان تبديل شده بود.
البته عواملي كه ممكن است نقش «نظم و قانون» در انتخابات نوامبر را تعديل كند نيز بايد توجه داشت. از جمله:
1- در حالي كه سهم رايدهندگان سفيدپوست در 1968 از كل رايدهندگان حدود 90 درصد بود، اين سهم اكنون به حدود 67 درصد كاهش يافته است.
2- آشوبهاي نژادي موجب تشويق مردم به راي دادن ميشود. با توجه به اينكه سفيدپوستان هميشه براي راي دادن آمادهترند، اين بار شرايط جديد ممكن است درصد بيشتري از اقليتها را به راي دادن تشويق كند و به سود دموكراتها تمام شود.
3- موضوعات متعددي در دستور كار انتخابات آتي قرار دارد. امريكا اكنون با سه بحران، يعني بحران كرونا، بحران اقتصادي و بحران نظم و قانون مواجه است. عملكرد ترامپ در مهار كرونا بسيار ناشيانه و مورد انتقاد بوده است. برخي دستاوردهاي اقتصادي او نيز در پي بحران كرونا زايل شده و كشور اكنون با بيكاري گسترده و ركود مواجه است. ترامپ ظاهرا اميدوار است تا با استفاده از حربه «نظم و قانون»، نقاط ضعف خود در دو حوزه ديگر را بپوشاند. اگر چه مباحث مربوط به نظم و قانون سنتا به سود جمهوريخواهان بوده، دست دموكراتها نيز به طور سنتي در برخي از ديگر حوزه مانند اقتصاد و بيمه درماني و مسائل اجتماعي قويتر است. با اين حال 5 ماه تا انتخابات باقي است. در ماههاي پيش رو و هفتههاي منتهي به انتخابات هر اتفاقي ممكن است بيفتد و شرايط را دگرگون كند. تا آنجا كه حتي اعتراضات نژادي كنوني تحتالشعاع قرار گيرد و موضوعات ديگري مانند اوجگيري دوباره كرونا يا نحوه سير بحران اقتصادي و... عمده شود. اين احتمال نيز وجود دارد مجموعهاي از اتفاقاتي كه طي دوره اول رياستجمهوري ترامپ افتاده، رايدهندگان را به اين نتيجه برساند كه يك سياستمدار حرفهاي بهتر ميتواند كشور را اداره كند تا يك فرد بيتجربه.
قرباني سكوتها و مطالبه نكردنها
و پدر هم، قرباني «بايد»هاي بدون انديشه در حل مسائل. قرباني فاصلههاي متعصبانه بدون گفتوگوي پدر و دختر و شايد اين روزها در تنهايي خود، حرفهاي نگفتهاش را با دخترش ميگويد و تكرار ميكند كه: در اين دنيا ديگر چيزي جز «چشمانت» و «غمهايم» برايم باقي نمانده..... (نزار قباني)
و اين رخداد، با همه اما و اگرهايش، هشداري است براي مردم و مسوولان كه از ابعاد مختلف قابل بحث است. دست در دست هم بدهيم و به دور از سوگيري به راهكارها بينديشيم و به قول سهراب: «صبحها وقتي خورشيد درميآيد؛ متولد بشويم.»
دبير كميسيون زيربنايي هيات دولت