اول تير را به خاطر بسپاريم
امير سمواتي
در طول چهار ماه تنهايي بيحوصلگي، رخوت و واژههايي از اين دست كه بارها و بارها تكرار شد، در اين ميان تنها يك واژه مثل سينما يار و رفيق مردم بيحوصله، خسته و تنها و درخانه مانده بود كه ميتوانستند در فضاي مجازي از آن به جهان خيال و واقعيت پناه ببرند و استفاده كنند. در اين مدت ياد فيلم «كافه ترانزيت» ميافتادم؛ وقتي كه اين فيلم براي اولينبار در سالن سينما صحرا نمايش داشت و من دزدكي وارد سالن شدم و از اضطراب اينكه آيا مردم از اين فيلم خوششان خواهد آمد يا نه چشمانم سياهي ميرفت و احساس كردم در سالن سينما هيچكس نيست پيش خودم گفتم اين فيلم ما شكست خورد اما وقتي چشمانم به سياهي سالن تاريك عادت كرد، ديدم تمام صندليها پر از آدم است و به قول معروف جاي سوزن انداختن در سالن نيست، فهميدم ما به عنوان سينماگر در مدت نمايش فيلممان حتي اجازه نميدهيم مردم به چيز ديگري فكر كنند و از اين بابت براي اوقات فراغتشان و براي ذهن و افكارشان به خودمان ميباليم. حالا پس از چهار ماه گويا تولد دوبارهاي براي سينماداران سينمادوستان و سينماسازان و فيلمسازان است. از اول تير ماه دوباره ميتوانيم در سالنهاي سينما فرياد بزنيم...
پس از چهار ماه دوباره ميتوانيم در سالنهاي سينما با هم بخنديم و دوباره ميتوانيم كنار هم بودن را با اشك و كف و سوت تجربه كنيم. سينما با كرونا يا بدون كرونا هميشه براي مردم يار روزهاي خستگي، تنهايي و مسير اوقات فراغت است.