• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4664 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۲۰ خرداد

اريك هابسبام

مرتضي ميرحسيني

به تكرار تاريخ به آن معني كليشه‌اي و مبتذلش اعتقادي نداشت اما مي‌گفت انسان‌ها بسيار شبيه هم هستند و موقعيت‌هاي انساني، در زمان‌هاي گوناگون مكرر رخ مي‌دهد. مي‌گفت جز با تكيه به حقيقت نمي‌توانيد به كشورتان خدمت كنيد و جست‌وجوي آن نه راه ميان‌بُري دارد و نه آسان است؛ پژوهش تاريخ به هيچ‌وجه مانند يافتن الماس از كف رودخانه نيست، بلكه بيشتر به معادن مدرن الماس و طلا مي‌ماند كه مستلزم سرمايه‌گذاري سنگين و فناوري پيشرفته است. اريك هابسبام نهم ژوئن 1917 در اسكندريه متولد شد، اما بعدها به ماركس و به قول خودش به تغيير و نجات جهان اميد بست. رفته‌رفته به نقايص و محدوديت‌هاي انديشه ماركس پي برد اما تا آخر عمر دلبستگي‌اش را به او حفظ كرد. به جز مصر، در اتريش و آلمان هم زندگي كرد و سرانجام در انگليس مقيم و شهروند اين كشور شد. شيفته تاريخ بود و زندگي‌اش را هم صرف شناخت و تدريس آن كرد. بي‌شك يكي از بزرگ‌ترين مورخان دوران ما بود و به عمق مسائلي از گذشته نفوذ مي‌كرد كه تا پيش از او كسي سراغ‌شان را نگرفته بود. كتاب‌هاي مهمي نوشت كه مجموعه چهار جلدي تاريخ جهان او كه از انقلاب فرانسه آغاز مي‌شود و تا فروپاشي حكومت شوروي ادامه مي‌يابد ـ و در واقع روايت دو قرن نوزدهم و بيستم است ـ مشهورترين‌شان محسوب مي‌شوند. تا پاييز 2012 عمر كرد و در 
95 سالگي در لندن از دنيا رفت. شخصيت يگانه‌اي داشت و حداقل به 10 زبان زنده دنيا مسلط بود. به نام مستعار مقالاتي در نقد موسيقي جاز مي‌نوشت و از تماشاي فوتبال به‌ويژه بازي‌هاي تيم ملي برزيل لذت مي‌برد. هم مخالف صهيونيسم بود و هم دشمن فاشيسم؛ «ما كه در آن دوران مي‌زيستيم... انتظار داشتيم كه در جنگ بعدي حضور داشته باشيم و احتمالا بميريم. به عنوان ضد فاشيست شكي نداشتيم كه وقتي زمانش فرابرسد راهي جز جنگيدن نخواهيم داشت.» درباره حق و عدالت ديدگاه مشخص و محكمي داشت و از اين‌رو در كارزار جمع‌آوري امضا براي ممنوعيت فروش سلاح به صدام مشاركت كرد. از مبارزه پا پس نمي‌كشيد و در بدترين لحظات هم خونسردي‌اش را از دست نمي‌داد. مي‌گفت اين واقعيت كه دارودسته‌اي حكومت مي‌كنند و عده‌اي ديگر زيردست هستند به اين معنا نيست كه حاكمان مي‌توانند حكومت‌شوندگان را در محاسبات خود درنظر نگيرند. سال 1993 ميلادي در مراسم شروع سال تحصيلي دانشگاه بوداپست مجارستان سخنراني كرد كه مرور جملات پاياني‌اش بهتر از هر توضيح و توصيفي، شخصيت او را به ما نشان مي‌دهد: «دولت‌ها، اقتصاد، مدارس و هر چيزي در جامعه، براي خدمت به اقليت‌هاي صاحب‌امتياز نيستند. ما مي‌توانيم از خودمان مراقبت كنيم. اينها براي كمك به مردم عادي است كه هوش يا جذابيت خاصي ندارند (البته مگر اينكه عاشق يكي‌شان شويم)، خيلي تحصيلكرده يا موفق نيستند يا شايد مقدر نيست شوند و در واقع، آدم‌هاي خيلي خاصي نيستند. آنها همان مردمي هستند كه در سراسر تاريخ، از محلات خود فقط در قالب مدارك تولد، ازدواج و مرگ به تاريخ پا نهاده‌اند. جامعه‌اي كه ارزش زيستن داشته باشد، جامعه‌اي است كه در آن براي همه افراد طرح‌ريزي شده و نه براي ثروتمندان، افراد باهوش يا استثنايي. گرچه هر جامعه‌اي كه ارزش زيستن دارد بايد فضا و امكانات لازم براي چنين اقليت‌هايي را نيز فراهم آورد. اما جهان براي منافع شخصي ما ساخته نشده و ما نيز در جهان تنها براي منافع شخصي‌مان زندگي نمي‌كنيم. جهاني كه ادعا كند هدفش منافع شخصي ماست، جهان خوبي نيست و نمي‌تواند پايدار بماند».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون