• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4665 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۲۱ خرداد

زندان بزرگي به نام فلسطين

ايلان پاپه ترجمه: ليدا ماموريان، سيد هادي برهاني

 


اشاره| پروفسور ايلان پاپه، موسس و مدير مركز اروپايي مطالعات فلسطين است، روزنامه اعتماد درصدد است، مجموعه‌اي از مقالات ايشان را به چاپ برساند. اين مقاله در سايت رسمي الكترونيكي انتفاضه در سال 2008 منتشر شده است. هفته گذشته ششمين بخش از اين مجموعه مقالات منتشر شد و در ادامه بخش هفتم آن را مطالعه مي‌كنيد.

در چندين مقاله كه در الكترونيك انتفاضه منتشر شد، مدعي شدم اسراييل درحالي كه در كرانه باختري مشغول پاك‌سازي نژادي است در قبال فلسطيني‌هاي غزه سياست نسل‌كشي را در پيش گرفته است. من استدلال كردم، اتخاذ سياست‌هاي نسل‌كشانه ناشي از فقدان راهبرد است. استدلال اين بود: از آنجايي كه نخبگان سياسي و نظامي اسراييل نمي‌دانند با نوار غزه چه كنند به كشتار دسته جمعي شهروندان روي آورده‌اند و هر گاه فلسطيني‌هاي نوار غزه جرات كرده‌اند با زور به محدوديت‌ها و زنداني شدن و محاصره خود اعتراض كنند، اين سياست را اجرا كرده‌اند. نتيجه نهايي اين سياست تا اين لحظه افزايش كشتار كوركورانه فلسطيني‌ها بوده است. كشته شدن بيش از يك‌صد نفر در اولين روزهاي ماه مارس 2008 كه متاسفانه استفاده از اصطلاح «نسل‌كشي» توسط من و ديگران براي توصيف اين سياست‌ها را تاييد مي‌كند، اما اين امر همچنان در چارچوب يك راهبرد نبود.
در هفته‌هاي اخير راهبرد(اسراييلي) شفاف‌تري نسبت به نوار غزه آشكار شده  و اين راهبرد در واقع بخشي از طرح جامع و جديدي درباره سرنوشت مناطق اشغالي(فلسطيني) به ‌طور كلي است. در حقيقت اين راهبرد نوعي پالايش و پاك‌سازي يك‌جانبه است كه از زمان شكست گفت‌وگوهاي صلح كمپ ديويد(ميان ساف و اسراييل) در تابستان 2000 توسط اسراييل اتخاذ شده است.
 نخست‌وزير پيشين اسراييل آريل شارون، حزبش كاديما و نخست‌وزير بعدي ايهود اولمرت به وضوح اين يك‌جانبه‌گرايي را توصيف كردند: به موجب اين راهبرد اسراييل حدود 50 درصد از مساحت كرانه باختري را به خاك خود ضميمه خواهد كرد. اين انضمام به معناي برداشتن يك تكه از خاك كرانه نيست، بلكه شامل تصاحب همه مناطق مختلفي مي‌شود كه مستعمرات(شهرك‌هاي) يهودي‌نشين، راه‌ها و جاده‌هاي آپارتايد، پايگاه‌هاي نظامي و پارك‌هاي ملي(مناطقي كه فلسطيني‌ها حق ورود به آن را ندارند) در آن قرار دارند. اين طرح كم و بيش طي 8 سال گذشته اجرا شده است. اين مناطق كاملا يهودي، كرانه باختري را به 11 بلوك كوچك و زيربلوك تقسيم كرده‌اند. همه اين بلوك‌ها به دليل استقرار استعمارگرانه يهوديان در كرانه باختري از يكديگر جدا شده‌اند. مهم‌ترين قسمت اين دست‌اندازي، منطقه قدس بزرگ است كه كرانه باختري را به دو منطقه جدا از هم تقسيم مي‌كند كه هيچ ارتباط ارضي با يكديگر ندارند.
بنابراين، اين ديوار(ميان مناطق يهودي‌نشين و مناطق فلسطيني) به شكل‌هاي گوناگون در تمامي كرانه باختري ايجاد شده و گاهي يك روستا يا حتي يك محله(فلسطيني) را كاملا محاصره كرده است. تصوير اين سازه بزرگ روي نقشه، سرنخي درباره راهبرد جديد اسراييل در قبال كرانه باختري و غزه به دست مي‌دهد. دولت يهودي در قرن 21 در آستانه تكميل ساخت دو زندان بزرگ است كه در نوع خود بزرگ‌ترين زندان‌ها در تاريخ بشر به حساب مي‌آيند.
ظاهر اين دو زندان متفاوت است: در كرانه باختري اين زندان از گتوهاي كوچكي تشكيل شده اما غزه يك گتوي يكپارچه و بزرگ به حساب مي‌آيد. البته تفاوت ديگري نيز وجود دارد: نوار غزه در حال حاضر در تصور منحرف اسراييلي‌ها، جايي است كه «خطرناك‌ترين زنداني‌ها» نگهداري مي‌شوند. اما كرانه باختري هنوز به صورت يك مجموعه بزرگ از زندان‌هايي در هواي آزاد است كه شكل و ظاهر آن مانند محل معمولي زندگي انسان‌ها در روستا يا شهرهايي به هم پيوسته است. البته اين محلات يا زندان‌هاي روباز توسط دوايري كه قدرت نظامي و خشن قابل توجهي دارند، اداره مي‌شوند.
تا جايي كه به اسراييلي‌ها مربوط مي‌شود، زندان عظيم كرانه باختري مي‌تواند يك كشور خوانده شود. مشاور تشكيلات خودگردان محمود عباس، ياسر عبدربه در روزهاي آخر فوريه 2008 تحت تاثير وقايع آن سال در كوزو، اسراييلي‌ها را به اعلام يك‌  جانبه استقلال(فلسطين) تهديد كرد. به نظر مي‌رسيد در طرف اسراييلي نيز كسي مخالف اين موضوع نبود. اين تقريبا پيامي بود كه احمد قريع مات و مبهوت، كه از طرف عباس به عنوان مذاكره‌كننده انتخاب شده است، از زيپي ليوني وزير خارجه وقت اسراييل دريافت كرد. او زنگ زده بود تا به ليوني اطمينان دهد، اظهارات عبدربه موضع رسمي تشكيلات خودگردان نيست. او(با كمال تعجب) دريافت كه نگراني اصلي ليوني در حقيقت كاملا برعكس است: اينكه تشكيلات خودگردان نپذيرد در آينده نزديك اين زندان عظيم را كشور بنامد.
عدم تمايل تشكيلات خودگردان(به قبول اين ايده) همچنين پافشاري حماس بر مقاومت در برابر تاسيس اين زندان عظيم از طريق جنگي آزاديبخش موجب شد، اسراييلي‌ها در راهبرد خود نسبت به نوار غزه تجديد نظر كنند. اين موضوع نشان مي‌دهد حتي اعضايي از تشكيلات خودگردان كه بيشترين همكاري را(با اسراييل) دارند نيز نمي‌توانند ايده اين زندان‌هاي بزرگ را به عنوان تحقق صلح يا به عنوان راه‌حل دو كشور بپذيرند. حماس و جهاد اسلامي اين عدم تمايل را به پرتاب موشك‌هاي قسام به سوي اسراييل ترجمه مي‌كنند. بنابراين مدل اداره «خطرناك‌ترين بند» طراحي شده است: استراتژيست‌هاي پيشرو در ارتش و دولت خود را آماده مديريت بسيار طولاني مدت سيستمي كه بنا كرده‌اند، مي‌كنند درحالي كه ظاهرا به فرآيند صلحي توخالي اعلام تعهد مي‌كنند كه علاقه جهاني كمي نسبت به آن وجود دارد و يك مبارزه مداوم از درون بر ضد آن صورت مي‌گيرد.
نوار غزه اكنون به عنوان خطرناك‌ترين بند مجموعه ديده مي‌شود بنابراين بي‌رحمانه‌ترين اقدامات تنبيهي عليه آن اعمال مي‌شود. كشتن «زندانيان» توسط حملات هوايي و توپخانه‌اي يا تحت فشار شديد اقتصادي نه تنها نتايج اجتناب‌ناپذير اقدامات تنبيهي اتخاذ شده بلكه اقداماتي مطلوب به شمار مي‌آيد. بمباران سديروت(در اسراييل) نيز نتيجه اجتناب‌ناپذير اين سياست و هم به جهتي نتيجه مطلوب اين راهبرد است. اجتناب‌ناپذير از اين نظر كه اقدامات تنبيهي نمي‌تواند مقاومت را از بين ببرد و غالبا موجب اقدامات تلافي‌جويانه مي‌شود. اقدامات تلافي‌جويانه(فلسطيني‌ها) به نوبه خود و به ‌طور منطقي مبنا و بهانه‌اي براي اقدام تنبيهي بعدي(اسراييل عليه فلسطيني‌ها) به وجود مي‌آورد، آيا نبايد افرادي در افكار عمومي داخلي به عاقلانه بودن راهبرد جديد شك كنند.
در آينده نزديك با هر گونه مقاومت از درون بخش‌هايي از زندان بزرگ كرانه باختري هم به طرز مشابهي مقابله خواهد شد. بسيار محتمل است اين اقدامات در آينده بسيار نزديك صورت گيرد. انتفاضه سوم در راه است و اسراييل در واكنش به آن ترتيبات تكميلي بناي اين زندان بزرگ را اجرا خواهد كرد. كم كردن تعداد «زندانيان» در هر دو زندان بزرگ همچنان يك اولويت بسيار بالاست كه از طريق پاك‌سازي نژادي، كشتار سيستماتيك و محدوديت‌هاي شديد اقتصادي دنبال خواهد شد.
اما اهرم‌هايي وجود دارند كه مانع چرخيدن چرخ اين ماشين مخرب مي‌شوند. به نظر مي‌رسد، تعداد روبه رشدي از يهوديان در اسراييل(و بنابر نظرسنجي سي‌ان‌ان اكثريت آنها) مايل هستند، دولت آنها مذاكرات با حماس را آغاز كند. زندان بزرگ عيبي ندارد اما اگر اين به زير آتش رفتن اماكن مسكوني نگهبانان آن منجر شود، موجب شكست اين سيستم خواهد شد. همچنين من شك دارم اين نظرسنجي سي‌ان‌ان حال و هواي فعلي اسراييل را دقيقا نشان دهد؟ 
اما در عين حال بيانگر روند اميدواركننده‌اي است: اين امر بر پافشاري حماس بر اين اصل كه اسراييل تنها زبان زور را مي‌فهمد، مهر تاييد مي‌زند. ولي اين ممكن است كافي نباشد. تكميل سيستم زندان بزرگ بدون توقف و تغيير ادامه دارد و اقدامات تنبيهي مقامات آن جان كودكان، زنان و مردان بسيار بيشتري را در نوار غزه تهديد مي‌كند.
چونان گذشته مهم مي‌دانم، يادآوري كنم غرب مي‌تواند همين فردا به اين(اقدامات) غيرانساني و جنايت‌آميز بي‌سابقه پايان دهد. ولي هنوز اين اتفاق نيفتاده است. تلاش‌ها و مبارزات براي تبديل اسراييل به يك دولت مطرود(در جهان) با تمام توان ادامه دارد ولي هنوز اين امر محدود به جامعه مدني است. بايد اميدوار باشيم كه روزي اين انرژي و احساسات به تصميمات و سياست‌هاي دولتي تبديل و ترجمه شوند. دعا مي‌كنيم آن روز براي قربانيان اين اختراع وحشتناك صهيونيسم يعني «زندان بزرگ فلسطين» دير نباشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون