مسخ اثر
پيج اينستاگرامي كه با نام بهرام بيضايي فعاليت ميكند، بخشي از گفتوگوي بيضايي كه سال 98 از سوي انتشارات نيلا منتشر شده را بازنشر كرده است. بيضايي در بخشي از اين بريده آورده است «وقتي همه خوابيم با كمال احترام به قاتلان محترم، كه در تغييرات عبرت ميگيرند و به انسانهاي شريفي چون سه تهيهكننده شبيه ميشوند، درباره مسخِ اثر زيرِ فشار است!».
«وقتي همه خوابيم» درباره مسخ شدن است. درباره اينكه چطور يك فكر اوليه با دستبردهايي در مرحله عمل، هرگز به نتيجهاش نميرسد، رفتهرفته از خودش فاصله ميگيرد و به چيز ديگري تبديل ميشود و نهايتا مسخ ميشود.
بحث در سنجش فيلمي كه قرار بود باشد، با فيلم نهايي، نيست؛ سرِ خودِ اين عملِ زيرِ پا جارو كردن و سرمايه را جاي لياقت نشاندن است. ممكن است براي بعضي فرقي نكند؛ ممكن است بعضي از ما اصلا به قاهريت سرمايهسالاري و تعيينكننده بودن وابستگيها عادت كرده باشيم و فكر كنيم اصلا همين طبيعي است. فيلم ما را واميدارد اين وسط تكليف خودمان را با خودمان روشن كنيم.
از طرف ديگر وقتي همه خوابيم درباره آسيبپذيري فرهنگ است و آسيبپذيري حقيقت. در فيلم هر اتفاقي به شكل ديگري پخش ميشود و قبل از اينكه بازيگر يا كارگردان از رعشه فاجعه قبلي كه سرش آمده، بيرون آمده باشد در دام خبرهاي دروغيني ميافتد كه چاپ ميشوند و حقيقت تبديل به چيزي ميشود مسخ شده.
در وقتي همه خوابيم كسي مويه نميكند. احساس تهي شدن ميكنند. وقتي چيزي را از ما ميگيرند كه با آن زندگي ميكردهايم و براي مدتي به زندگيمان معنا ميداده است، احساس تهي شدن ميكنيم؛ آن هم وقتي اين اتفاق به ناروا افتاده، به زشتي و با بيحرمتي... در واقع عمل خلاقه كه براي مدتي زندگي آنها را معنا داده است از آنها گرفته ميشود و آنها به ناگاه از درون تهي ميشوند. چاه بزرگ و تاريكي است اين تهي شدن. كار خلاقه سقز نيست كه مدتي جويده باشي و سپس دور بيندازي. معنا و هدف، زندگي اهل فرهنگ است كه بي آن تهياند. باز داشتن قهري كسي از عمل خلاقه تنها ستمي به او نيست كه بر تمامي عرصه فرهنگ است.
وقتي همه خوابيم با كمال احترام به قاتلان محترم، كه در تغييرات عبرت ميگيرند و به انسانهاي شريفي چون سه تهيهكننده شبيه ميشوند، درباره مسخِ اثر زيرِ فشار است!
از خلال گفتوگوها در كتاب #بهرام_بيضايي_و_وقتي_همه_خوابيم / #انتشارات_نيلا / ۱۳۹۸