به مناسبت تولد سومين بازيكن گرانقيمت تاريخ فوتبال
كوتينيو معشوق بيوفا نيست
علي ولياللهي
ديروز تولد فيليپ كوتينيو بود؛ سومين بازيكن گرانقيمت تاريخ. بازيكني كه امروز بر خلاف دو سال قبل همه سر نخواستنش دعوا دارند. او كه اين روزها به صورت قرضي در بايرن توپ ميزند، شانس چنداني براي تمديد قرارداد با باوارياييها ندارد و بايد به بارسلونا بازگردد. به تيمي كه يك سال و نيم قبل با هر ترفندي كه شد، توانست استعداد ناب ليگ جزيره را از دست يورگن كلوپ و هواداران آنفيلد بيرون بكشد و با خود به نيوكمپ ببرد. رقم آن قرارداد 142 ميليون پوند(159ميليون يورو/ 180ميليون دلار) بود كه باعث شد، ستاره برزيلي عنوان سومين بازيكن گرانقيمت تاريخ را به دست آورد. اما داستان او كه شروع درخشاني داشت خيلي زود به تيرگي گراييد و حالا وضعيت كوتينيو از هميشه شكنندهتر است. كوتينيو در ليورپول به شدت محبوب بود و مهرهاي كليدي براي يورگن كلوپ به حساب ميآمد. ليورپول تلاش زيادي كرد تا اين ستاره را حفظ كند. حتي كار به جايي كشيد كه كلوپ رسما اعلام كرد، بهتر است كوتينيو آنفيلد را ترك نكند چون او در تيم جديدش تنها يك بازيكن مثل سايرين ميشود ولي در مرسيسايد ميتواند بدل به يك اسطوره شود. هواداران هم از صميم قلب دوست داشتند، شماره 10 تكنيكي تيمشان كه از هر جا اراده ميكرد ميتوانست با ضربات اصطلاحا موزي شكل دروازه حريفان را باز كند، بماند اما كوتينيو ديوانه رفتن به بارسلونا شده بود و هيچ چيز نميتوانست او را از اين كار منصرف كند. او حتي شروع به غيبت در تمرينات كرد و آن قدر مديران ليورپول و هواداران را به ستوه آورد كه چارهاي جز فروختنش نداشتند. كوتينيو رفت و همان سال ليورپول توانست به فينال ليگ قهرمانان اروپا برسد. فصل بعد شاگردان كلوپ بدون كوتينيو قهرمان اروپا شدند و در ماراتني وحشتناك خيلي ميليمتري قهرماني را به سيتي واگذار كردند. امسال اما آنها قهرمان ليگ خواهند بود و همه اينها بدون شماره دهي رقم خورده است كه برخي از هواداران، رفتنش را فاجعهاي براي تيم ميدانستند. اما در سمت مقابل هر چقدر ليورپول بدون كوتينيو پيشرفت كرد، كوتينيوي بدون ليورپول در سراشيبي افت قرار گرفت. او شروع بدي نداشت. نيم فصل نخست حضورش را با ثبت 10 گل و يك پاس گل به اتمام رساند اما همان روزها هم معلوم بود، مشكلي در بازي او وجود دارد. مشكلي كه بعد بزرگ و بزرگتر شد. مشكلي به نام «بيفايده بودن». كوتينيو رسما در بارسلونا بازيكن بياستفادهاي شد. چون كاري كه ميكرد را مسي به بهترين نحو ممكن انجام ميداد. پس نيمكتنشيني شروع شد و او مجبور شد براي بيشتر بازي كردن به شكل قرضي راهي بايرن شود. او آنجا هم به همين مشكل برخورد. وقتي كواچ، بايرن را ترك كرد و فليك آمد، توماس مولري كه گفته ميشد فوتبالش در مونيخ تمام شده دوباره احيا شد و باز هم كوتينيو نيمكتنشين. حالا گفته ميشود سران بايرن نه علاقهاي به تمديد قرارداد قرضياش دارند و نه تمايلي براي دايمي كردن حضور او در تيمشان. ليورپول هم ديگر ميلي به همكاري مجدد با اين بازيكن ندارد. اين شرايط باعث شده، كوتينيو مورد قضاوت قرار بگيرد. حالا خيليها، چه طرفداران ليورپول و چه ديگر طرفداران فوتبال او را به خاطر بيوفايياش به قرمزهاي آنفيلد شماتت ميكنند و وضعيت امروزش را تاوان همان گناه ميدانند. پولپرستي و شهرتطلبي ديگر برچسبهايي است كه روي ستاره 28 ساله برزيلي چسبانده ميشود. در چنين شرايطي اين سوال پيش ميآيد كه آيا كوتينيو مستحق اين همه فشار است؟ كوتينيو مشخصا عاشق بارسلونا بود و وقتي پيشنهاد اين تيم از راه رسيد، تصميم گرفت راهي تيم محبوبش شود. راهي تيمي كه به نظر خودش بزرگتر است و موقعيتهاي بهتري سر راهش ميگذارد. در اين ميان ليورپول نه تنها ضرر نكرد بلكه با گرفتن 180 ميليون دلار توانست چندين بازيكن خوب به تيمش اضافه و از آن مهمتر ستارههايش را حفظ كند. پس چرا تماشاي فروپاشي تدريجي يكي از بهترين بازيكنان چند سال اخير فوتبال دنيا براي برخيها اينقدر جذاب است؟ قضاوتهاي اخلاقي در مورد كوتينيو يادآور قضاوتهاي اخلاقي قصههايي با مضمون مثلث عشقي است. انگار كوتينيو معشوق بيوفايي است كه زمين خوردنش موجبات لذت مخاطبان را فراهم ميآورد. با اين حال هر كس ميتواند از خودش اين سوال را بپرسد كه اگر جاي كوتينيو بود چه تصميمي ميگرفت؟ او يك بازيكن حرفهاي فوتبال است و در اين حرفه وفاداري و بيوفايي محلي از اعراب ندارد. رسانهها معمولا بازيكناني كه سالهاي سال با وجود پيشنهادات عالي در يك تيم ميمانند را با واژههايي نظير «عاشق» يا «وفادار» توصيف ميكنند اما اينها فقط كلماتي توصيفي هستند و با واقعيت نسبت چنداني ندارند. در واقع شايد بتوان گفت در تصميم بازيكني كه ميخواهد در تيمي بماند يا به تيمي ديگر برود، رذيلت يا فضيلت اخلاقي خاصي نهفته نيست. شرايط تيمهاي فوتبال در دوران كرونا احتمالا باعث خواهد شد، كوتينيو در نيوكمپ بماند چون بعيد است تيمي در وضعيت فعلي حاضر شود 120 ميليون بابت بازيكني كه دوران افتش را پشت سر ميگذارد، بپردازد. از آن طرف بارسلونا هم دلش نميخواهد، حجم ضررش از اينكه هست بيشتر شود. كيكه ستين چند وقت پيش گفته بود، كوتينيو بازيكن بارسلوناست ولي با وجود اين اظهارنظر بعيد است او جايگاهي در چيدمان سرمربي جديد بارسا به دست آورد. او احتمالا در ترافيك خط مياني بلوگرانا به نيمكت تبعيد خواهد شد و اگر بارسلونا موفق شود، لائوتارو را از اينتر يا نيمار را از پياسجي بخرد اين نيمكتنشيني طولانيتر و سختتر نيز خواهد شد. نيمكتنشيني يك بازيكن با استعداد نظير كوتينيو نبايد خبر خوبي براي فوتبالدوستان باشد. بازيكني كه اگر نميتواند در برخي تركيبها يا تفكرات مربيان جا بيفتد در عوض اين توانايي را دارد كه هر آن كار شگفتانگيزي انجام دهد. پس شايد بهتر باشد به جاي قضاوت اخلاقي و شادي از نابود شدن فوتبال كوتينيو، آرزو كنيم او زودتر به شرايط ايدهآل بازگردد و در يك تيم ديگر دوباره بدرخشد. برخي كارشناسان معتقدند، او پتانسيل بازگشت به ليگ جزيره و بازي در تيمهايي نظير چلسي يا آرسنال يا تاتنهام را دارد. ليگي كه تماشاچيانش هنوز خاطره بازيهاي درخشان او را از ياد نبردهاند.