چند سطر درباره «آنجا ميان دو جهان» نوشته سروناز علم بيگي
در مرز جنون
پرويز براتي
«سالهاي كودكيام در جنگ و اضطراب گذشت. با ترس از معلمهايي كه بيدليل تنبيهم ميكردند.» اينها جملات آغازين «آنجا ميان دو جهان» جديدترين كتاب سروناز علمبيگي است كه كارگاه نشر اتفاق به تازگي آن را منتشر كرده است. علمبيگي در اين كتاب، داستان زني را روايت ميكند كه در نوسان شعف و نااميدي در مرز جنون به واكاوي لايههاي درونش ميپردازد تا شايد بتواند با شناخت بيشتر خود معنايي نو در درونش براي ادامه زندگي بيابد. مجموع كاراكترهاي متناقض و عجيبي كه اين زن در حال روايت و كشف همزمان آنهاست هر كدام بخشهايي از او هستند؛ بخشهايي كه در كنار هم شخصيت او را كامل ميكنند و ميسازند. كموبيش همه شخصيتهاي كتاب به بينامي مبتلا هستند. اما در كنار اين ويژگي همانطور كه از جمله نخست كتاب مستفاد ميشود «جنگي» نيز در ميان است. اسم شخصيتها در اين كتاب قراردادي و موقتي است: «شماره سه»، «چاله پركن»، «يك معمولي»، «پاياننويس»، «كفاش»، «فرياد زن» و... آنها همگي مبتلا به بينامياند. تمام داستان در يك ساختمان اتفاق ميافتد؛ ساختماني كه همان ذهن اوست و او در زيرزمين، پايينترين لايه درونياش نشسته و از آنجا داستان را روايت ميكند. داستان در فضايي مبهم و خيالي روي ميدهد كه شباهت زيادي به تخت روانشناسي دارد كه بيمارش را به جهانهاي آشفته درونش ميبرد تا لايههاي پنهان شده او را بيرون بكشد و به او نشان دهد. شيوه روايي داستان هم دقيقا به همين پيچيدگي، درهمي و بينظمي روان و درون آدمي است. تلاش براي تفسيرپذير كردن كتاب علمبيگي ناخواسته به دور شدن از بافت روايت ميانجامد. اگر تفسير را به معناي دلوزي كلمه، حاصل هجوم جهان به فانتزيها در نظر بگيريم، امرنو هنرمند و داستان بر مبناي تساوي فانتزي و جهان شكل ميگيرد. وقتي فانتزيها، وهمها و كابوسها هم ارز با جهان باشند در اين صورت تفاوت بر اثر رجحان يكي نسبت به ديگري شكل نميگيرد و به بيان بهتر پيروزي فانتزي حاصل از ميل بر ميل تعبيه شده در فانتزي غلبه ميكند. كتاب داستان علمبيگي از مرزها عبور ميكند: ضد ژانر است و جريانگريز. ابتدا، ميانه و انتها ندارد. حتي ميتوان آن را از انتها خواند و به ابتدا رسيد. نميتوان آن را يك رمان ناميد؛ مجموعه داستان هم نيست؛ صحيحتر آنكه همانطور كه روي جلد آمده «كتاب داستان سروناز علمبيگي» بناميم.
علمبيگي را بسياري از هنردوستان به عنوان نقاش و سازنده فيلمهاي مستند ميشناسند. او پايان فروردين در انتظار گشايش نمايشگاه نقاشيهايش در گالري اعتماد و رونمايي از دومين كتاب «ديدار هنرمند» بود. با اين حال گالري اعتماد و نشر نظر، خبر از تعويق نمايشگاه و رونمايي كتاب براي پيشگيري از واگيري ويروس كرونا دادند و آن را به آينده موكول كردند. او دنياي پر تخيل نقاشيهاي خود را به قلمروي ادبيات آورده است. خواننده را با خود به سرزمين شگفتي ميان دو جهان رويا و واقعيت ميبرد و با شخصيتهايي گوناگون كه ميان دو جهان سرگردانند، آشنا ميكند. آشنايي و گرايش او به مستندسازي از سال ۱۳۹۱ جهان حرفهاياش را دستخوش تغيير كرد. ثبت و ضبط امر واقع با دوربين و رسيدن به حقيقت راهي ديگر است براي او تا به كشف، درك و بيان پيچيدگيهاي درون انسان بپردازد. او خود را چنين معرفي ميكند:«نقاشم و مستندساز. از طريق نقاشيهايم، پيچيدگيهاي جهان درون را كشف ميكنم و براي آشنايي با جهان بيرون، از فيلمسازي مستند كمك ميگيرم. برخورد اين دو جهان را معمولا دستمايه كارهايم قرار ميدهم.»