كوچ زودرس بهاره عشاير
انتخاب يا اجبار؟!
احمد بيرانوند
در گذشته نه چندان دور كوچ عشاير بر اساس يك برنامه زمانبندي در ساختار قدرت ايلي تنظيم ميشد و بدين شكل بهترين زمان مناسب حركت خانوارها و دامهاي عشاير از مناطق قشلاقي به مناطق ييلاقي و بالعكس با توجه به تجربه و دانش بومي تدوين ميشد كه طي قرنها به دست آمده بود و خانوارهاي عشاير ايل تنها مجاز بودند در اين زمان اقدام به جابهجايي و كوچ كنند؛ اما در سالهاي اخير، كوچ عشاير بين قشلاق و ييلاق طبق برنامههاي زماني گذشته صورت نميگيرد و به نوعي دچار آشفتگي شده است. اين آشفتگي موجب كوچ زودرس بهاره يعني حضور قبل از موعد خانوارهاي عشايري و دامهايشان در ييلاق شده كه خود يكي از عوامل اصلي تخريب مراتع است.
مهمترين دليل حضور قبل از موعد در ييلاق، تغيير شيوه كوچ سنتي به ماشيني است؛ در كوچ سنتي با گرم شدن هوا در قشلاق، عشاير كوچ را آغاز و روزانه حدود 8 تا 10 كيلومتر مسير قشلاق تا ييلاق را ميپيمودند. عشاير با اين كار هم از هواي گرم و علوفه خشك قشلاق فرار ميكردند، هم به مراتع ييلاقي فرصت رشد بيشتري ميدادند. علاوه بر اين، برخي ايلات مدتي را هم در ميانبند اتراق ميكردند. اگر فاصله بين قشلاق تا ييلاق يك خانوار عشايري را 300 كيلومتر فرض كنيم، اين مسير با كوچ سنتي حدود 35 روز طول ميكشيد در حالي كه با كوچ ماشيني فقط چند ساعت طي ميشود. از ديگر عوامل كوچ زودرس خشكسالي در مناطق قشلاقي است. در چنين سالهايي براي دسترسي به مراتع ييلاقي كوچ صرفنظر از شيوه آن زودتر شروع ميشود. همچنين ترس از چراي مراتع توسط دامداران روستايي و ساير بهرهبرداران حاضر در ييلاق نيز بر كوچ زودرس بيتاثير نيستند.
شايد مهمترين دليل اينكه چرا كوچ ماشيني در سالهاي اخير اينقدر رواج پيدا كرده است، فرار از سختيهاي كوچ در شرايط فعلي باشد. شرايطي كه در آن بيشتر ايلراهها به طرق مختلف بهويژه تبديل به كشاورزي از بين رفته و مسير كوچ با گسترش شبكههاي جادهاي ناامنتر از قبل شده و نتيجه تبديل ايلراه به زراعت، رانده شدن عشاير توسط روستاييان و كشاورزان در مسير كوچ است. علاوه بر اين شرايط، وقتي كم شدن نيروي انساني فعال عشاير و آسايش و راحتطلبي ذاتي بشر را در نظر بگيريم، خيلي سخت ميتوان گفت كه رواج كوچ ماشيني يك انتخاب است يا اجبار. مساله ديگر اين است كه عشاير نميتوانند برابر مدتي كه در كوچ سنتي صرف ميكردند در قشلاق بمانند و شايد حداكثر مدتي كه بتوان كوچ را به تعويق انداخت يك هفته باشد، چراكه قشلاق به دلايل: 1- خشك شدن علوفه و آزار علف بهمن؛ 2- شيوع بيماريهاي مانند يرقان در دامها؛ 3- نبود آب كافي؛ 4- نداشتن وسايل سرمايشي؛ 5- حمله مار، عقرب، پشه، كنه و..؛ 6- اتمام مهلت پروانههاي چرا در قشلاق (كمترين تاثير!) براي عشاير غيرقابل تحمل و ضرورت كوچ را اجتنابناپذير ميكند.
در چنين شرايطي ادارات منابع طبيعي و ساير ارگانهاي مرتبط براي جلوگيري از كوچ زودرس، هم در زمان كوچ سنتي و هم در زمان كوچ ماشيني رويكرد مشابه بستن مسيرهاي اصلي و به اصطلاح گلوگاهها را توسط يگان حفاظت منابع طبيعي يا واگذاري به بخش خصوصي انجام ميدهد. در كوچ سنتي اين مساله حداكثر چند روز دوام ميآورد و ايلات رد ميشدند بعضي از ايلات هم كه رابطه داشتند در نيمه شب و به طرق مختلف در همان بدو ورود عبور ميكردند. اما همين چند روز، دو پيامد منفي به همراه دارد: يكي فشار بيش از ظرفيت بر عرصههاي نزديك گلوگاهها و ديگري شيوع بيماريهاي دامي واگيردار. در كوچ ماشيني نيز كه حداكثر مشخصات دامدار و پلاك كاميون ياداشت ميشود! اقدام ديگر دولت كه توسط ادارات منابع طبيعي در محل استقرار ييلاقي عشاير انجام ميشود، تشكيل پرونده تخلف و ارايه آن به دادگاه است كه اين موضوع نيز تاكنون كارآمد نبوده و بيشتر بستر فساد و رشوه را فراهم كرده است. به نظر ميرسد انگيزههاي ماموران در اجازه عبور متفاوت باشد، يكي از مهمترين دلايل سخت بودن كنترل است، تصور كنيد در كوچ سنتي ايلات و طوايف مختلفي در يكجا تجمع كنند در چنين شرايطي، احتمال درگيريهاي بين خود عشاير و با ماموران، آنان را به اجازه ورود مجبور ميكند. رشوه و تطميع روش ديگري است كه جامعه عشايري از آن استفاده ميبرند.
مساله مهم ديگر نگاه بخشي به يك مساله ملي است. بهطوري كه ماموران كنترل اجازه عبور ميدهند و ميگويند در شهرستان يا استان ما توقف نداشته باشيد. مديريت كوچ به يك نگاه و اراده ملي و فراتر از مرزهاي سياسي استانها و شهرستانها نياز دارد. آنچه مشخصا و با صراحت ميتوان توصيه كرد بسترسازي براي ترغيب جامعه عشايري به كوچ سنتي است. صيانت از ايلراههاي عشايري، افزايش تامين امنيت كوچ، ايجاد اتراقگاههاي موقت در مسير كوچ به منظور تامين خدمات حمايتي دام، گماشتن قرقبان براي مراتع ييلاقي و مميزي مراتع روستايي و عشاير است. جوامع عشايري ما بايد به اين نكته توجه كنند كه كوچ زودرس بهاره در بلندمدت، با توجه به كوبيدگي خاك، ريشهكن شدن مراتع و جلوگيري از بذرافشاني آنها، مراتع ضعيف كشور را ضعيفتر ميكند و اولين قشري كه از اين موضوع آسيب ميبينند خود آنان هستند. لذا بايد نگاه بلندمدتتري به مساله داشته باشند و با حداكثر استفاده از كوچ سنتي و كوچهاي نزديك به آن، بيشترين فرصت را به طبيعت براي رشد و پايداري بلندمدت بدهند. تامين آب مورد نياز عشاير با روشهاي مناسب و تامين بخشي از علوفه مورد نياز دام در سالهاي خشكسالي از ديگر پيشنهادهايي است كه براي كنترل كوچ زودرس عشاير در زمان خشكسالي ميتوان توصيه كرد.
پژوهشگر و فعال محيط زيست و منابع طبيعي