ادامه از صفحه اول
براي محمدعلي كشاورز
براي بينندگان تئاتر، تلويزيون كسي بود كه با آنان همدلي و همنشيني ميكرد و مردم در نقش و سخنان نقش و مسووليت خود را ميديدند.
كشاورز هم درد و رنج مردم را مينماياند و هم آرزوهاي بهروزي و سربلندي ايرانيان را واگو ميكرد. وقتي اثرهايي چون خانه قمر خانم، داييجان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان، سربداران، پدرسالار و گرگها را ميديدي، آينهاي بود از فرهنگ ايران با همه فزونيها و كاستيهاي آن و برگرداني از تاريخ ايران با تمام تلخيها و شيرينيهاي آن. او كه 47 فيلم سينمايي چون خشت و آينه، كمالالملك، ناصرالدينشاه آكتور سينما، دلشدگان، روز واقعه و فيلمهاي برجسته ديگر بازي كرده بود، نمادي بود از نسل اول بازيگران بزرگ سينماي ايران كه با خود سبكي را در عالم سينما به يادگار گذاشتند. او در ذهن و ياد ما جاودانه است. از درگاه حضرت حق شادي روان او را طلب ميكنيم، به بازماندگانش تسليت ميگوييم و يادش را هماره گرامي ميداريم.
اولين ديدار
خدا ميداند همين دو جمله در آن روزهاي پيشتوليد پرمشقت و حضور دهها بازيگر معتبر ديگر و دكورها و اسبها و لباسها و لوكيشنها چقدر مايه قوت قلب من شد و مرا مصممتر كرد. روحشان شد. برايشان بالاترين درجات در عرش خداوندي را آرزومندم كه هرگز جز همدلي و همراهي از ايشان نديدم. بعد از روز واقعه هرچند فرصت ديگري براي همكاري پيش نيامد اما هميشه ريشه دلبستگي ما به همديگر در ميان، سبز و پايدار ماند.