چهره كريه فقر، زشتتر ميشود
زهرا جنت
نام اندونزي معمولا هواي استوايي، جزيره بالي و تعطيلات رويايي را به ذهن ميآورد. مسافري را در نظر بگيريد كه با هواپيما به جاكارتا وارد شده با تاكسي به قسمتهاي شيك و توريستي و سواحل تفريحي آن سري زده و بعد با هواپيما به باندونگ، ديگر شهر توريستي اندونزي رفته و در فضاي سبز و خيابانهاي تاريخي آن زمان گذرانده و از آنجا هم راهي بالي شده است. اگر از اين فرد بپرسيم اندونزي چگونه جايي است ميگويد كشوري زيبا، شهرهايي توسعهيافته با هوايي دلانگيز . حال كافي است كمي در وسايل نقليه اين مسافر، تغيير ايجاد كنيم، از فرودگاه جاكارتا با مترو او را به سمت ايستگاه قطار راهي كنيم. مترويي كه از حومه شهر و از بين فقيرترين قسمت شهر ميگذرد. آنچه ميبيند زاغههايي كوچك و كثيف و درهم است كه تعداد زيادي كودك و بزرگسال در آن زندگي ميكنند. مسير راهآهن، مثل جاده نيست كه در كنار خود آباداني به وجود آورد. جز ايستگاهها، معمولا از قسمتهاي حاشيهاي ميگذرد. روح مسافر ما هنوز از ديدن فقر در جاكارتا به معناي واقعي كلمه آزرده است كه سوار قطار ميشود و مناظر بديع استوايي را در پيش خود ميبيند اما از هر پيچي كه ميگذرد روستايي يا حاشيه شهري، فقير و بيامكانات و خسته، زيباييهاي مسير را كمرنگ ميكند. اين بار اگر از اين مسافر بپرسيم اندونزي چگونه جايي است خواهد گفت كشوري زيبا كه آفت فقر، رخ زيبايش را آبلهرو كرده است. اين داستان در دوبي هم ميتواند تكرار شود. در خاطرات و تجربه اكثريت كساني كه به دوبي سفر كردهاند اگركمي از شهر دوبي فاصله بگيريم و راهي اطراف آن و محلي كه كارگران ساختماني و خدماتي زندگي ميكنند بشويم به تلخي درمييابيم كه چهره فقر همه جا يكسان است؛ كريه و بدمنظر و دردناك. فقر گرچه درد دارد اما صدا ندارد. مبارزه و رفع فقر، يكي از اهداف سازمان ملل و بسياري ديگر از سازمانهاي جهاني، منطقهاي، كشوري و دليل اصلي به وجود آمدن نهادهاي خيريه و بسياري از فعاليتهاي داوطلبانه در جهان است. بهرغم همه اين تلاشهاي داخلي و بينالمللي، هنوز فقر، معضل اصلي بسياري از جوامع است.. شرايط پاندمي كرونا اين ضربالمثل فارسي را در زمينه فقر به ذهن ميآورد كه «گل بود به سبزه هم آراسته شد.» دنيا براي فقرا به اندازه كافي تنگ و تاريك بود اما حالا با شرايطي كه كرونا از لحاظ تعليق فعاليتهاي اقتصادي ايجاد كرده است به نظر ميرسد دوران پساكرونا دوراني است كه تعداد فقراي جوامع بيشتر خواهد شد و به خاطر صرف هزينههاي كشوري و بينالمللي در راه مبارزه با كرونا، امكان دستگيري از آنها هم كمتر خواهد شد و شاهد روي جديد و كريهتري از فقر خواهيم بود. به خاطر شرايط اجباري و البته لازم قرنطينه و فاصلهگذاري و ديگر مقررات مربوط به مبارزه با كرونا و تخصيص بودجههاي كلان براي درمان اين بيماري، عده بسيار زيادي از افراد از لحاظ اقتصادي ضربه ميخورند. عدهاي ممكن است ضرر از سود كنند و بعد از كرونا باز بتوانند به وضعيت قبلي برگردند ولي طيف وسيعي از اقشار آسيبپذير، قدرتِ برگشت حتي به زندگي فقيرانه قبلي را نخواهند داشت. در خبرها خوانديم كه برخي از بزرگترين ثروتمندان دنيا مبالغ بالايي را در زمينه كشف واكسن كرونا و درمان آن هزينه كردهاند. با توجه به رويه كارهاي بشردوستانه اين افراد، اين مبالغ ميتوانست در زمينه بهتر كردن وضع زندگي افراد بسيار فقيري در دنيا هزينه شود. اما الان نه تنها به آنها اختصاص نخواهد يافت كه بر اثر كرونا و بيكاريهاي ناشي از آن، اين فقرا، فقيرتر هم شدهاند. فقر سد راه توسعه و مانع برخورداري افراد از امكانات جامعه است. فقر يك پديده اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي است و فقر مالي، فقر فرهنگي را هم به دنبال دارد. هزينه آموزشي معمولا در زندگي افرادي كه توانايي مالي پاييني دارند جزو اولين چيزهايي است كه خط ميخورد در حالي كه آموزش يكي از راههاي بيرونرفت از چرخه فقر است. كرونا معياري براي محك زدن عملكرد دولتها در زمينه ادعاي حمايت از مردم و ارايه خدمات رفاهي بود ولي با كاهش ارتباطات اجتماعي و تعطيلي بسياري از مشاغل و صرف هزينههاي شخصي و دولتي براي مبارزه با اين بيماري، وضعيت اقتصادي در همه كشورها دستخوش بحران شد. تعطيلي كسب و كارها، هزينههاي كلان براي مصارف بهداشتي و درماني و وضعيت رواني جوامع باعث شد افرادي كه براي تامين حداقلهاي زندگي دچار مشكل بودند و به خاطر فقر و به عنوان اقشار آسيبپذير تحت حمايت دولت و سازمانهاي خيريه بودند روزهاي سختي را تجربه كنند و تعداد افراد بيشتري در اين قشر قرار بگيرند. نتيجه سالها تلاش و خدمات دولتها و سازمانهاي جهاني در جهت كاهش و محو فقر، در عرض تنها چند ماه از دست رفت و سطح فقر در بسياري از كشورها و در معيار جهاني گستردهتر و وخيمتر شد. وخامتي كه اگر فكري اساسي به حال آن نكنيم آسيبهاي زيادي را براي همه افراد جامعه به دنبال خواهد داشت. فقرِ بيشتر در جامعه اغلب منجر به بزهكاري بيشتر، كارهاي غير قانوني و عدم امنيت در جامعه ميشود. در جريان كرونا، همدليهاي بسياري شكل گرفت و با آنكه طبق توصيهها بايد از همديگر و حتي عزيزانمان فاصله بگيريم ياد گرفتيم كه زندگي همه افراد بشر به هم وابسته است و حتي كساني كه افكار بشردوستانه و حامي قشر آسيبپذير هم ندارند به وضوح دريافتند اگر همسايه يا هموطن فقير آنها در صورت ابتلا به بيماري، توانايي تامين امكانات تغذيه مناسب و درمان را نداشته باشد جان آنها هم در خطر است. دولتها بايد ضمن گسترش و تحكيم اين احساسات جمعي، با برنامهاي كارآمد به استقبال روزهاي بعد از كرونا بروند و افرادي كه با اين بحران دچار فقر يا فقيرتر شدهاند را براي خروج از اين وضعيت حمايت كند. پساكرونا، زمان اختلاف و اهميت دادن به تعارض سليقههاي سياسي، اجتماعي و غيره نيست، زمان همدلي و سازندگي است. در غير اين صورت چهره جامعه، از آفت كرونا، آبلهرو باقي خواهد ماند.