• ۱۴۰۳ شنبه ۸ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4680 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۰ تير

حدود 10 روز از آغاز به كار سالن‌هاي تئاتر گذشت اما...

سكوت شما نشانه رضايت است

بابك احمدي

بپذيريم يا نپذيريم دولت توان چنداني براي پرداخت ضرر و زيان وارد آمده به گروه‌هاي نمايشي و سالن‌هاي تئاتري ندارد. مي‌دانم، مخالف اين نظر به سرعت اقسام رانت و اختلاس و خاصه خرجي را فهرست مي‌كند كه چطور «سيستم» توان پرداخت فلان هزينه را دارد، ولي وقتي به تئاتر مي‌رسيم كفگير به ته ديگ مي‌خورد؟ آنجا هم مي‌گوييم چه بپذيريم، چه نپذيريم موجودي همين است، متاسفانه امور مملكت هم 

در دست من و شماي تئاتر نيست كه براي افزايش بودجه و توجه به اين هنر تمدن‌ساز دلسوزي كنيم. اصلا چرا اين‌طور درنظر نگيريم كه به وقت تنگ آمدن قافيه، بسياري اقشار بيش از ما حق دارند؟ معلم، كارگر، بيمار شيميايي، بيمار گرفتار ‌اي‌بي‌(پروانه‌اي)، محيط‌بان و كودك بي‌بضاعت كم ‌داريم؟‌ اصلا مگر قرار نبود هنر نمايش به نفع مردم (جامعه) كار كند، به بيان دردهاي آنها بپردازد، در انديشه سرگرم شدن خانواده‌ها باشد و غيره، پس چه شد؟ كدام يك از اقشاري كه نام بردم امروز مي‌تواند به پرداخت بهاي بليت نمايش ما حتي فكر كند؟ اگر بپرسم همين يكي، دو سال اخير كه تورم وزن سنگ روي دوش اقشار گرفتار و فرودست جامعه را سنگين‌تر كرده چند بار روي صحنه‌ به دغدغه‌هاي آنها توجه شده، تئاتر چه پاسخي دارد؟ خودمان مي‌دانيم اما فعلا از اين مبحث بگذريم.
حداقل ظرف 5 سال اخير تئاتر ما نسبت به وضعيت و سرنوشت طيف گسترده‌اي از مردم بي‌خبر ماند -خودش را به بي‌خبري زد- اين شد نتيجه‌اش، حالا به وقت لزوم كسي نيست پشتوانه شود. جايي خواندم مدير يكي از سالن‌هاي دولتي گفته اگر مردم از هنرمندان حمايت نكنند، سرنوشت گروه‌هاي تئاتر و سالن‌ها روشن نيست؛ بله روشن نيست! ولي چرا خود تئاتر از خودش حمايت نمي‌كند؟ سوال اصلي اينجاست. تمام مديران و برنامه‌ريزان سالن‌هاي دولتي و غيردولتي چهار ماه فرصت برنامه‌ريزي داشتند اما حالا كه دولت مجوز آغاز فعاليت‌هاي هنري را صادر كرده همه دست روي دست گذاشته و به يكديگر نگاه مي‌كنند. هميشه مي‌گوييم مراكز دولتي كند و فربه و بي‌برنامه‌اند، غير‌دولتي‌ها چرا به اين روز افتاده‌اند؟ بين چندين و چند سالن غيردولتي فقط دو مجموعه فعال شده و سالن‌هاي ديگر عملا تعطيلند. مي‌دانم وقتي قرار است در وضعيت زرد و احيانا قرمز چراغ مجموعه‌‌اي روشن شود، فكر پرداخت هزينه‌هاي جاري دست از سر مدير برنمي‌دارد، اما مانده‌ام انگشت به دهان كه وقتي يكي، دو مجموعه آستين بالا زده‌اند و دو گروه تئاتر هم براي حمايت به صحنه‌ آمده‌اند، چرا 
هيچ‌كس به آنها كمك نمي‌كند؟ عجيب جماعتي شديم.  آن‌قدر منطق اين بي‌مهري و بي‌توجهي را درك نمي‌كنم كه به نظرم مي‌رسد همه نشسته‌اند خيره به صفحه بخش هنر روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها كه خبر برسد با اين مضمون، «وزارت ارشاد تمام هزينه‌هاي سالن‌هاي تئاتر، تبليغات و توليد گروه‌هاي نمايش را مي‌پردازد» اما سپاسگزار مي‌شوم اگر در ميان كشورهاي متمول هم يك نمونه مشابه معرفي كنيد. به قول آن دوست، نگرد نيست. تا وقتي فكر هنرمندان تئاتر درگير هنر نباشد! و تا وقتي به اين فكر نكنند كه پيش از دولت يا هر نهاد ديگر آنها هستند كه بايد از جريان حرفه و همكاران‌شان حمايت كنند، هيچ خبر خوشي در كار نيست. آدم قلقلكش مي‌آيد بنويسد: سكوت شما نشانه رضايت است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون