ناگفتههاي سيف
رابطه ارزي دولت و بانك مركزي مناسب نيست
رابطه موجود به نظر من اصلا مناسب نيست و براي سياست پولي بانك مركزي هم رابطه خوبي نيست چون ارز را به بانك مركزي ميدهند و قبل از اينكه بانك مركزي ارز دولت را بفروشد، ريال آن را به دولت ميدهد و اين فرآيند منجر به پمپاژ نقدينگي ميشود. بانك مركزي براي خنثيسازي پايه پولي تزريق شده مجبور است ارز خريداري شده را بفروشد. اگر ارز خريداري شده از دولت را بانك مركزي نفروشد درواقع معادل ريالي آن پايه پولي بالا رفته است. اين مسائل راه دارد اما بايد واقعيتهاي آن را هم بپذيريم. تا كي بايد دستوري كار كنيم؟ فكر ميكنيد قيمت بنزين و نان خوب است اينگونه باشد؟
طيبنيا اجازه محدود شدن اختيارات وزير اقتصاد را نميداد
ارز هم يك كالاست و ترديدي در اين زمينه نداريم. كالاها در مواجهه با تورم افزايش قيمت پيدا ميكنند. وقتي ماست ميخريم قيمت تغيير كرده است. هيچ كس موافق نيست وقتي تورم بالا رفته قيمت ماست بالا نرود. ارز هم همين است. در تركيه هم همين وضعيت بود. به نظر من بايد يكسري كارهاي اساسي در بخش مالي كشور انجام شود و شاهبيت آن استقلال بانك مركزي و تفكيك سياست پولي از سياست مالي است و اينكه همه احساس كنند، بانك مركزي مستقل است و يك جاهايي بتواند «نه» بگويد. من درباره استقلال بانك مركزي خيلي كار كردم. آقاي طيبنيا، اقتصاددان و استاد دانشگاه بوده و هستند و همراه بودند اما وقتي مسائل ميرسيد به جاهايي كه منجر به محدوديت در حيطه اختيارات وزير اقتصاد ميشد، همراهي نميكرد. براي اين مسائل بايد يك فكر اساسي كرد. الان همين طرح قانوني كه در مجلس براي بانك مركزي و نظام بانكي تهيه شده است واقعا دارد بيخاصيت ميشود.
با دستگيري عاملان بانك مركزي در بازار ارز ابتكار عمل بانك مركزي از بين رفت
خلاصه آن موقع ميگفتند، نميتوانيم كانالهاي اخلالگر را ببنديم. مثلا ميگفتند قوه قضاييه بايد دستور بدهد ببنديم. من به رييس قوه قضاييه نامه نوشتم تا اين دو كانال مسدود شود. اسم محمد سالم را در آن گزارش دادم. ما مدام فشار را تحمل ميكرديم و با دخالت در بازار فردايي نرخ ارز كنترل ميشد تا اينكه برخي افراد (افراد عامل بانك مركزي) دستگير شدند در حالي كه جلسات هفتگي با بانك مركزي تشكيل ميشد و افراد ميآمدند و آنها را هماهنگ ميكرديم و نتايج خوبي داشت اما وقتي نيروي انتظامي آنها را دستگير كرد يكدفعه همه ابتكار عمل ما از بين رفت. من با آقاي دولتآبادي تماس گرفتم و گفتم اين كسي كه دستگير شده، عامل بانك مركزي است. بعد از 7 يا 8 روز آزاد شد.
جزييات جلسه تولد ارز 4200 تومان
پيشنهاد شد نرخ ارز بايد يك نرخ باشد و از آن طرف تقاضاي ارز كنترل شود. اين بهترين راه است و حساسيت به نرخ ارز هم به تدريج كاهش مييابد. بهتدريج اين پيشنهاد مورد توجه قرار گرفت و جمعبندي انجام شد و بر اين اساس براي نهايي كردن تصميم با آقاي رييسجمهور جلسهاي گذاشتند. گفتيم جمعبندي اين است كه يك نرخ بايد داشته باشيم؛ آقاي رييسجمهور گفت: باشد 3800 تومان. هيچ محاسبهاي در كار نبود. ظاهرا مدل تصميم پيشنهادي توسط بانك مركزي مورد قبول همه اعضاي جلسه بود كه دو محور اصلي داشت؛ اول نرخ واحدي كه بتواند منجر به تعادل عرضه و تقاضا شود و ديگر اينكه رژيم ارزي شناور مديريت شده باشد و بانك مركزي مسووليت دارد در گذر زمان آن را منطبق با متغيرهاي اقتصادي تعديل كند به نحوي كه همواره تعادل بين عرضه و تقاضا حفظ شود. هيچكس جرات نميكرد مسووليت قيمت ارز را پذيرد. همه كساني كه از لحاظ تخصصي ايده داشتند به بانك مركزي انتقاد داشتند كه چرا از ابزارهايي از اين دست استفاده نميكند اما به يك نكتهاي كه بانك مركزي درنظر داشت بايد توجه ميكردند و آن اين بود كه از بانك مركزي انتظار است، نرخ ارز را پايين نگه دارد و نگذارد متناسب با واقعيتهاي اقتصادي به صورت تدريجي تعديل شود. درواقع چون اين انتظار از بانك مركزي وجود داشت امكان استفاده از ابزارهاي مالي نبود.