توضيح «اعتماد»: باتوجه به پيچيدگيهاي رابطه ايران و ايالاتمتحده امريكا و همزمان با نزديك شدن به زمان انتخابات رياستجمهوري در اين كشور، كارشناسان بسياري نسبت به سناريوهاي پيش روي رابطه پرتنش تهران و واشنگتن اظهارنظر ميكنند. انتشار اين ديدگاهها در روزنامه اعتماد به معناي تاييد محتواي آنها نيست و صرفا در راستاي انعكاس ديدگاههاي متفاوت كارشناسي در اين رابطه صورت ميگيرد.
بيش از چهار دهه از بزرگترين قهر سياسي دو كشور ايران و ايالاتمتحده ميگذرد. گمان ميرود يكي از پديدههاي نادر جهان سياسي باشد كه در حال تجربه شدن است. پيامدهاي ژئوپليتيكي چنين پديدهاي در سطح جهاني و منطقهاي بازنمايي خاص خود را يافته و در سطح داخلي براي شهروندان ايراني چالشهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي به همراه داشته است. در اين زمينه ديدگاههاي متفاوت داخلي در دو كشور شكل گرفته و اين ديدگاهها مبناي رفتاري و كنشي تصميمگيران سياسي بوده است. بازگشايي اين گره نيازمند ترسيم چشماندازي واقعي و نه آرماني با هدف تامين منافع ملي است تا فضاي سياسي را
در راستاي آن جهتدهي كند و انديشه انتظار را كه
در پي آيندهاي آرماني يا فراهم شدن شرايط مساعد است هرچه سريعتر در مسير تامين منافع ملي دو كشور بسيج كند. درك زمان از تحولات جهاني، منطقهاي و داخلي ارايه شده زير به عنوان متغيري بنيادي در اين تحليل بهكار گرفته شده تا فضاي موردنظر را در مسير تعامل ژئوپليتيكي قرار دهد.
1- ژئوپليتيك جهاني
چين به عنوان قدرت درجه 2 با ايالاتمتحده به عنوان قدرت درجه يك در حال رقابت است. با ارزيابي مجموع شاخصهاي قدرت ميتوان به اين واقعيت دست يافت كه چين راه طولاني را براي تصرف چنين جايگاهي دارد، لذا ايالاتمتحده لااقل براي چند دهه پيشرو قدرت بلامنازع جهاني خواهد بود و فضاي رقابتي دو كشور چين و ايالاتمتحده در حوزه اقتصادي محدود خواهد بود و به ساير فضاهاي رقابت ژئوپليتيكي تسريع نخواهد يافت.
نرمافزارهاي تعامل اقتصادي، سياسي و حتي فرهنگي و اجتماعي جهان به وسيله سيستم غرب و بهويژه ايالاتمتحده در يك قرن اخير (بعد از جنگ جهاني اول) نوشته شده است و همين نرمافزارها در شكل قوانين، قواعد و دستورالعملها بين سيستمهاي اقتصادي، تجاري، سياسي و فرهنگي-اجتماعي در حال اجراست، لذا كنشهاي هر كشوري در جهان متكي بر اين نرمافزارها خواهد بود و هيچ كشوري خارج از چارچوبهاي طراحي شده، توان لازم را جهت مانور در عرصه خارج از مرزهاي خود نخواهد داشت.
درهمتنيدگي سيستم سرمايهداري و سيستم دموكراسي در غرب و بهويژه ايالاتمتحده، اين كشور را در موقعيت پيشرو قرار داده است. در چنين شرايطي، هر چالشي در حوزه داخلي، با اتكا به سيستم دموكراسي بهبود خواهد يافت و با تكيه بر سيستم سرمايهداري، انباشت سرمايه اتفاق خواهد افتاد. سيستم مورد اشاره متكي بر بقاي افراد نيست و پايداري خود را ناشي از ذات سيستم ميبيند، لذا وفاداري به سيستم به مراتب بيشتر از وفاداري به افراد حاضر در سيستم خواهد بود.
بنيانهاي قدرت در ايالاتمتحده متاثر از موقعيت جغرافياي اين كشور در جهان است. اين ظرفيتهاي قدرت، بستر هر نوع كنش اقتصادي، تجاري، نظامي و سياسي را جهت سلطه بر ساير سيستمها فراهم كرده است و به نظر نميرسد ساير سيستمهاي جهاني از چنين قابليتي برخوردار باشند. روسيه به عنوان يكي از مدعيان قدرت، تنها در حوزه نظامي توانايي نقشآفريني در عرصه جهاني داشته و كنشهاي يك دهه اخير اين كشور وابسته بر سيستم امنيتي- جاسوسي و چالشهاي قدرتي در برخي فضاهاي داراي خلع قدرت اتفاق افتاده است. قدرتهاي اروپايي نيز در رقابتهاي ژئوپليتيكي درون قارهاي گرفتار هستند.
از اواخر 2019 جهان با بيماري فراگير 19 Covid مواجه شد. اين بيماري، اقتصاد جهان را در شرايط پرمخاطرهاي قرار داده است. به نظر ميرسد حتي با كنترل آن، اثرات و پيامدهاي آن براي چندين سال تداوم داشته باشد. ليكن تغييري در جايگاه و نقش قدرت و ساختارهاي متاثر از آن در جهان نخواهد داشت. با كاهش فعاليتهاي اقتصادي، تجاري و خدماتي در عرصه جهاني، دارندگان مواد اوليه كه عمدتا از كشورهاي
در حال توسعه هستند بيشترين آسيب را تجربه خواهند كرد. بالطبع، چشم آنها به گشايش بازارهاي تاثيرگذار جهان در كشورهاي توسعهيافته و بهويژه ايالاتمتحده امريكاست.
2- ژئوپليتيك منطقهاي جنوب غرب آسيا
در حال حاضر شديدترين و پرچالشترين حوزه ژئوپليتيكي فعال جهان در جنوب غرب آسيا در جريان است. تداخل حوزههاي منازعه، تعدد بازيگران، ابهام در آرمانهاي ژئوپليتيك، منافع متضاد بازيگران و دهها متغير ديگر، اين منطقه را در يك وضعيت پيچيده ژئوپليتيكي قرار داده است. صحنه بازي عمدتا در فضاهاي فاقد قدرت ملي در كشورهاي ضعيف منطقه شكل گرفته است. به نظر ميرسد سيستمهايي كه از بنيانهاي اكولوژيكي برخوردار باشند دست برتر را خواهند داشت. به اين ترتيب ايران در عراق و سوريه عرصه رقابتهاي ژئوپليتيكي تركيه و كشورهاي عربي خواهد بود. حضور روسيه نيز در سوريه تابع عمر سياسي بشار اسد خواهد بود. ليكن با استقرار دموكراسي در سوريه نفوذ كشورهاي عربي در سوريه بيشتر خواهد شد. در اين ميان، حل مساله يمن نيازمند كنشي بينالمللي خواهد بود و سيستم غرب دست برتر را در آينده تحولات يمن برمبناي منطق ژئوپليتيكي خواهد داشت.
عربستان به عنوان كشوري تاثيرگذار در معادلات منطقهاي خواهد بود. هرچند شكافهايي در ساختارهاي منطقهاي همچون شوراي همكاري خليج (فارس) به وجود آمده است. ليكن ديگر منابع تاثيرگذاري منطقهاي عربستان همچنان متكثر است.
كنش منطقهاي ايران در حال انقباض است. دلايل و ريشههاي آن متعدد است. اين بدان معنا خواهد بود كه ايران در آينده به فضاهاي تاثيرپذير اكولوژيك تمايل خواهد داشت كه با صرف هزينههاي حداقلي، امتيازات ژئوپليتيكي حداكثري كسب نمايد. در اين ميان، عراق، افغانستان و بحرين بسترهاي مهياتري جهت شكلگيري اين شرايط دارا هستند. اما ميزان اين تاثيرگذاري، تابع كنشهاي ژئوپليتيكي بين ايران و ساير قدرتهاي منطقهاي و جهاني در چند سال آينده خواهد بود.
3- تحولات سياسي داخلي ايالاتمتحده
معيار پيروزي در سيستمهاي دموكراتيك ميزان راي است. ميزان راي تابع همراهي شهروندان با عملكرد و نيز آرمانهاي كنشگران سياسي خواهد بود. با چالشهاي اقتصادي متاثر از كرونا در سطح جهان، ايالاتمتحده نيز از نظر اقتصادي همچون ساير سيستمهاي سياسي شرايط بحراني دارد. ميزان بيكاري در امريكا يكي از بيشترين رقمهاي خود را در يكصد سال اخير دارد، لذا كنشهاي جهاني اين كشور بهصورت موقتي شرايط انقباضي را خواهد داشت و با برونرفت از وضعيت موجود، كنشگري جهاني اين كشور افزايش خواهد يافت.
انتخابات آتي ايالاتمتحده در نوامبر 2020 برگزار خواهد شد. جمهوريخواهان تلاشهاي خود را جهت تصرف مجدد كاخ سفيد متمركز كردهاند. هرچند دستاوردهاي اقتصادي دور اول رياستجمهوري جمهوريخواهان، با شكلگيري كرونا با چالش اساسي مواجه شده است ولي به نظر ميرسد توان و مديريت دموكراتهاي دورافتاده از صحنه اجرايي، افزونتر از جمهوريخواهان كه در حال حاضر مديريت اين كشور را دراختيار دارند، نباشد. در صورت پيروزي دموكراتها حداقل يك سال طول خواهد كشيد تا بتوانند كنشگري معنادار جهاني داشته باشند. كما اينكه خروج ترامپ از برجام نيز با همه تبليغات و فضاي رسانهاي شكل گرفته، چندين ماه به درازا كشيد.
با پيچيدگيهاي سيستم انتخاباتي رياستجمهوري در ايالاتمتحده و تجربه 2016 نميتوان بهطور قاطع شكست ترامپ در نوامبر 2020 را پيشبيني كرد. متغيرهاي متعددي همچون ترغيب ايالتهاي شناور، ترغيب رايدهندگان مردد، ترغيب رايدهندگان شاغل در روز سهشنبه به حضور در پاي صندوق راي
(روز كاري در ايالاتمتحده)، اعضاي هياتهاي انتخاباتي (گزينشگران رييسجمهور)، تداوم بحران اقتصادي جهان متاثر از كرونا، تداوم اعتراضات چند ماه اخير و بسياري از متغيرهاي ديگر در پيروزي يا شكست رييسجمهور كنوني كه سراشيبي عدم محبوبيت او در جريان است تاثيرگذارند.
4- تحولات سياسي داخلي ايران
تحريمهاي غرب و بهويژه ايالاتمتحده در چهار دهه اخير، وضعيت بغرنجي را براي كل سيستم و شهروندان ايراني به وجود آورده است. تمام كنشهاي ايران بهويژه در دو دهه اخير متاثر از مساله تحريم بوده است و تكاپوي سيستم سياسي ايران را با چالش مواجه ساخته است. خروج از اين وضعيت بغرنج در برهه كوتاهي بعد از توافق برجام بهصورت موقتي اتفاق افتاد، ليكن عدم درك محيط ژئوپليتيكي جهان و معادلات و مناسبات قدرتي، زمينه برگشت وضعيت گذشته را بيش از پيش شكل داد.
عدم امكان برقراري ارتباط از طريق سيستمهاي رسمي و قانوني در ايران با ساير سيستمهاي جهاني بهدليل تحريمهاي همهجانبه غرب، موجب افزايش هزينه با توسل به شبكههاي غيررسمي در داخل و خارج كشور شده است. در اين سيستم دلالي، براي بيبهاترين كالا يا خدمات بيشترين هزينه پرداخت خواهد شد كه نتيجه آن شكلگيري فسادهاي گسترده است. اين تحريمها موجب شده است كه سرمايه ايرانيان در سطح جهاني به كمترين بها ارزشگذاري شود. برخي پروندههاي فساد در چند سال اخير در سيستم قضايي ايران بيانگر چنين وضعيتي است.
تحريمهاي غرب، موجب كاهش قدرت ملي و وزن ژئوپليتيكي ايران در بين سيستمهاي منطقهاي و جهاني شده است. برنامه آرماني چشمانداز 1404 و تلاش براي جايگاه قدرت برتر منطقه جنوب غرب آسيا، به جز آرماني كه در بايگانيهاي اداري ميتوان جست، دستاورد ديگري براي شهروندان ايراني نداشته است. اين تحريمها كل سيستم را فلج كرده و توان حركت و تكاپوي ملي و منطقهاي را گرفته است، به گونهاي كه كشورهاي وامانده سياسي نيز در مقابل ايران عرضاندام ميكنند.
در آخرين انتخابات ايران، مشاركت شهروندان به كمترين ميزان خود رسيد. نااميدي از بهبود شرايط اقتصادي-سياسي و فقدان چشمانداز روشن جهت خروج از وضعيت كنوني از عوامل عمده كاهش مشاركت بود. باتوجه به پايداري نسبي شرايط اقتصادي-سياسي
و فقدان چشماندازي روشن، احتمالا كاهش مشاركت در انتخابات رياستجمهوري آينده محتمل است.
وضعيت اقتصاد داخلي در ايران شرايط مساعدي ندارد. بنگاهاي بزرگ توليدي با چالشهاي خاص خود مواجه هستند. غالب بنگاهاي توليدي بزرگ ايران در حوزه صنايع نفتي و پتروشيمي بوده و اين دو بخش موتور محركه ساير بنگاههاي اقتصادي در ايران محسوب ميشوند. با خروج ايالاتمتحده از برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) اين دو بخش و به تبع آن ساير بخشهاي اقتصادي ايران آسيبهاي جدي ديدهاند.
ذات و ماهيت موقعيت جغرافيايي ايران، ارتباطي است. بستر توسعه ايران نيز متكي بر درك اين موقعيت در بين سيستمهاي جهاني و منطقهاي است. چنانچه ماهيت مورد اشاره مبتني بر درك سياسيون بارور گردد ميتواند مبناي تعاملات گسترده با ديگر سيستمها قرار گيرد. در حال حاضر به دليل عدم كاربري اين موقعيت، نه تنها ايران نتوانسته از موهبات آن برخوردار گردد بلكه آسيبهايي نيز به اقتصاد جهاني وارد كرده است. برنده تداوم چنين وضعيتي در حال حاضر تركيه و كشورهاي جنوبي خليجفارس بودهاند.
ضرورت درك مفهوم زمان براي حل بحرانهاي ژئوپليتيكي
زمان معطل نميماند. با گذشت هر دقيقه و ساعت و شبانهروز، سرمايه ملي ايرانيان در حال زائل شدن است. درك زمان در هر نوع كنش ژئوپليتيكي مهمترين عامل پيروزي و كسب منافع است. وضعيت اقتصادي ايران نابسامان است. كنش منطقهاي ايران در حال انقباض است. مشاركت شهروندان در امور سياسي، اقتصادي و فرهنگي رو به كاهش است. چالشهاي اجتماعي ناشي از وضعيت اقتصادي در داخل رو به افزايش است. گروههاي كنشگر سياسي در اوج نااميدي هستند و عدم حساسيت اين گروهها نسبت به وضعيت كنوني، نشانههاي اميدواركنندهاي نيست. نيروهاي منطقهاي به رهبري عربستان تنگناهاي ژئوپليتيك متعددي را براي ايران شكل دادهاند. افغانستان و شمال عراق به عنوان منطقه نفوذ اكولوژيك ايران با كنشهاي حداقلي نسبت به ظرفيت خود با ايران در تعاملند. پايداري وضعيت موجود در مسير كسب منافع چند كشور منطقه است.
«براي خروج از اين وضعيت بايد انديشيد. منافع ملي فراتر از منافع فردي و گروهي است. تشخيص زمان متغيري حياتي بهشمار ميرود.»
شخصيت و رفتار ترامپ در دور اول رياستجمهوري بر كسب مجدد اين جايگاه در دور دوم تمركز يافت. يعني هر كنش او تابع تاثيرگذاري آن بر ميزان راي در دور دوم رياستجمهوري (2020 تا 2024) بوده است. اين مساله بهگونهاي عريان در كنشهاي ايالاتمتحده در دولت ترامپ خودنمايي كرده است. تقريرات جان بولتن در كتاب «اتاقي كه در آن اتفاق افتاد» گوياي اين وضعيت است.
به نظر ميرسد گفتوگو و كسب امتياز از سيستم يا فردي كه نيازمند گفتوگو است مناسبتر از سيستم يا فردي است كه به گفتوگو نياز ندارد و از موقعيت فرادستي وارد گفتوگو خواهد شد. در حال حاضر (تا قبل از دو ماه مانده به انتخابات رياستجمهوري امريكا در نوامبر 2020)، ترامپ در آرزوي تصاحب مجدد اجارهنشيني كاخ سفيد به گفتوگو با ايران نيازمند است. اين نياز را عريان اعلام كرده و براي آن تلاش كرده و بسياري از كشورهاي منطقه و جهان را واسطه كرده است.
درك زمان اين نياز راهگشاي بسياري از مسائل خواهد بود. چنانچه ايران وارد گفتوگو شود امتيازات به مراتب بيشتري را كسب خواهد كرد تا اينكه معطل دولت دموكرات آينده باشد كه نيازي به گفتوگو با ايران و حل مسائل مربوطه ندارد. گفتوگو با دموكراتهايي كه پروندههاي قطور حقوق بشري براي حكومت ايران دارند، بسيار سختتر و پيچيدهتر از آرمانهاي اقتصادي رياستجمهوري كنوني امريكا خواهد بود. درك زمان از تحولات جهاني كليد حل بسياري از چالشهاي داخلي، منطقهاي و جهاني براي ايران خواهد بود.
براي اين منظور چهار سناريوي زير ميتواند فضاي آينده را ترسيم كند كه هر كدام ويژگيها، الزامات، زمينهها و پيامدهاي خاص خود را خواهد داشت. ضروري است براي هر يك از سناريوهاي ترسيم شده انديشهاي علمي داشت.
مذاكره ايران و ايالاتمتحده قبل از انتخابات رياستجمهوري و راي آوردن مجدد دونالد ترامپ.
عدم مذاكره ايران و ايالاتمتحده قبل از انتخابات رياستجمهوري و راي آوردن مجدد ترامپ.
مذاكره ايران و ايالاتمتحده بعد از راي آوردن دموكراتها در انتخابات نوامبر 2020.
پافشاري ايران بر عدم مذاكره با ايالاتمتحده با هر نوع گرايش حزبي مستقر در اين كشور.
استاديار جغرافياي سياسي دانشگاه تربيت مدرس