نگاه نشريه امريكايي به رابطه تهران - كابل در سايه طالبان
آيا ايران ناچار به دخالت مستقيم در افغانستان ميشود؟
محمد حسين لطفالهي
مذاكرات براي پايان دادن به جنگ طولانيمدتي كه ميان دولت مركزي افغانستان و طالبان در جريان است به كندي پيش ميرود و اقدامات خشونتبار طالبان تاثير زيادي در طولاني شدن روند مذاكرات دارد. گروه طالبان و شاخه افغانستان داعش هر از چندگاهي اقدام به هدف قرار دادن نيروهاي امنيتي و شهروندان افغانستاني ميكنند و در اين ميان، گروهها و شهروندان شيعه يكي از اصليترين اهداف اين شبهنظاميها هستند. در شرايطي كه دونالد ترامپ رييسجمهور امريكا بسيار مشتاق است كه نيروهاي امريكايي هرچه سريعتر از افغانستان خارج شوند، تداوم تنش و درگيريهاي خونبار در اين كشور باعث شده است كه ايالات متحده به روند خروج نيروهاي خود از افغانستان سرعت ببخشد. ترامپ از زمان رقابتهاي انتخاباتي سال 2016 وعده داده بود كه نيروهاي امريكايي را از افغانستان خارج كند يا تعداد نيروهاي حاضر در خاك اين كشور را به حداقل برساند؛ وعدهاي كه با توجه به اتفاقات اخير در افغانستان، تحقق آن تا پيش از پايان سال جاري ميلادي بعيد به نظر نميرسد.
به نوشته فارن افرز، خروج يا كاهش محسوس نيروهاي امريكايي در افغاستان ميتواند شرايط را براي گسترش نفوذ ايران در اين كشور مهيا كند. ايران مدتهاست كه از بيثباتي و نبود دولت مقتدر در همسايه شرقي كه باعث سرازير شدن تعداد زيادي مهاجر غيرقانوني به ايران شده، رنج ميبرد و به همين دليل با نهايت احتياط سياست خود را در قبال افغانستان تنظيم كرده است. با اين وجود اتفاقات اخير و احتمال خروج نيروهاي امريكايي از افغانستان ميتواند ايران را وسوسه كند كه براي تامين منافع ملي خويش و همچنين تضعيف منافع امريكا در پي گسترش نفوذ و اثرگذاري خود در افغانستان باشد اما هنوز منافع مشتركي نيز ميان ايران و ايالات متحده در افغانستان وجود دارد.
ايران و امريكا به رغم اختلافات عميق و راهبردي زيادي كه در خصوص مسائل خاورميانه داشتهاند اما در موضوع افغانستان تاكنون اهداف مشتركي را دنبال كردهاند. ايران در سال 2001 از تلاش نيروهاي ائتلاف براي سرنگوني دولت طالبان حمايت كرد و پس از حصول اين مهم نيز اصرار داشت تا سرنوشت افغانستان از طريق دموكراتيك و با راي مردم اين كشور تعيين شود. در ماههاي اخير هرچند تنش ميان تهران و واشنگتن بهطور فزايندهاي افزايش يافته است اما هيچكدام از دو كشور مايل به قدرتگيري دوباره طالبان و شاخه افغانستان داعش نيستند.
ايران به ثبات در افغانستان نياز دارد زيرا مرز مشترك و طولاني ميان دو كشور باعث ميشود تا هرگونه تنش و آشفتگي در خاك همسايه به خاك ايران سرايت كند. همچنين ايران پناهگاه صدها هزار پناهجوي افغان است و قدرت گرفتن داعش و طالبان در مرز افغانستان ميتواند سبب شود تا ترانزيت مواد مخدر از طريق مرزهاي ايران چند برابر شود؛ اقدامي كه احتمالا به روابط ايران و اروپا هم ضربه خواهد زد و علاوه بر معضلات امنيتي، مشكلاتي را در حوزه سياست خارجي براي ايران ايجاد ميكند.
نگاهي به تاريخچه روابط دو كشور ايران و افغانستان نشان از بياعتمادي تاريخي ايران به نيروهاي طالبان دارد. جمهوري اسلامي به هيچ وجه مايل نيست تندروهاي طالبان كه روابط نزديكي با پاكستان و عربستان سعودي دارند، دوباره بر اريكه قدرت بنشينند چرا كه ميداند اين موضوع ميتواند به افزايش تنشها و درگيريهاي نظامي در مرز شرقياش بينجامد. ايران و افغانستان در سالهاي انتهايي دهه 90 ميلادي متحمل ضربات سنگيني از قدرت گرفتن طالبان شدند و از جمله آنها ميتوان به حمله طالبان كنسولگري ايران در مزار شريف و قتل ديپلماتهاي ايراني اشاره كرد. در پي اين اتفاق مقامات ايران خواستار انتقام شدند و حتي تعداد زيادي از نظاميان ايراني در مرز با افغانستان استقرار يافتند اما سرانجام تهران تصميم گرفت مستقيما وارد درگيري نظامي با طالبان نشود.
آرامش و ثبات ضروري
همانطوركه اشاره شد منافع سياسي و اقتصادي ايران در ثبات افغانستان است. ايران از سال 2018 با تحريمهاي امريكا مواجه شده و فشار اقتصادي ايالات متحده فروش نفت را كه اصليترين منبع دولت ايران بوده بسيار كاهش داده است. در اين شرايط براي تهران بسيار اهميت دارد كه تجارت با همسايگان را كه افغانستان يكي از مهمترين آنان است حفظ كند. از زمان آغاز بحران كرونا اين نگراني وجود دارد كه بدتر شدن وضعيت بهداشتي و اقتصادي مردم افغانستان، هم باعث ايجاد موج جديد مهاجران به سوي ايران شده و هم با ضعيف شدن بازار در افغانستان، ايران منافع اقتصادي خود در اين كشور را از دست بدهد. از همين رو است كه ايران از برقراري صلح در افغانستان حمايت ميكند تا دست كم بخشي از مشكلات كاهش يابد. همچنين اين نگراني از سوي ايران وجود دارد كه افزايش خشونت در ميانه پاندمي كرونا ميتواند اين كشور را با موج تازهاي از فراگيري بيماري كوويد 19 مواجه كند.
احتمال دخالت مستقيم
بهرغم تمام مواردي كه به آن اشاره شد، ممكن است شرايط طوري تغيير كند كه ايران ناچار به دخالت مستقيم در امور افغانستان شود. اين در شرايطي ميتواند صورت گيرد كه دولت مركزي در افغانستان قادر به اداره امور نباشد و در نبود نيروهاي امريكايي، گروههاي تندرويي نظير طالبان بتوانند عهدهدار امور شوند و اين موضوع منافع ايران را بهطور خطرناكي تهديد كند. در اين شرايط حتي اين احتمال وجود دارد كه جمهوري اسلامي براي جلوگيري از تهديد داعش شاخه افغانستان و بخشهاي تندرو طالبان، مستقيما نيروي نظامي به غرب افغانستان ببرد و در پي آن باشد كه كمي دورتر از مرزهاي خود دفاع و مقابله با اين گروهها را آغاز كند.
ايران البته نيازي به استفاده از نيروهاي خود براي درگيري نظامي احتمالي با طالبان يا داعش شاخه افغانستان ندارد. جمهوري اسلامي توان بالايي در منسجم كردن نيروهاي شيعه منطقه داشته و توانسته با منسجم كردن تعدادي از افغانستانيهاي شيعه در قالب لشكر فاطميون نقش موثري در شكست داعش در سوريه ايفا كند. حال اين احتمال وجود دارد در صورتي كه ايران تصميم بگيرد مستقيما در پي مقابله با داعش شاخه افغانستان يا طالبان برآيد، بار اين ديگر اعضاي لشكر فاطميون ايفاي نقش كرده و وارد ميدان شوند.
هرچند احتمال دخالت نظامي ايران در مساله افغانستان بسيار اندك است اما اگر اين اتفاق بيفتد ايران مزيتهاي زياد و غيرقابل انكاري دارد كه ميتواند از آنها براي برتري بر حريف استفاده كند. از جمله اين برتريها تسلط زياد سردار اسماعيل قاآني، فرمانده جديد نيروي قدس سپاه پاسداران روي موضوع افغانستان است. سردار قاآني در دهه 90 كمكهاي زيادي به نيروهاي افغانستاني كرد تا بتوانند با طالبان مقابله كنند و شناخت خوبي نسبت به اين منطقه دارد.
اين گمانهزني نيز وجود دارد كه در پي كشتن [ترور سردار] قاسم سليماني، فرمانده فقيد سپاه قدس ايران از سوي نيروهاي نظامي امريكايي در بغداد، تلاش براي انتقام گرفتن از ايالات متحده و افزايش هزينه و تلفات براي باقي ماندن نيروهاي امريكايي در منطقه خاورميانه، ايران اقدام به حمايت از گروههاي ضد امريكايي در افغانستان كرده و با بازگشايي يك جبهه جديد عليه امريكا در منطقه، كار را براي ادامه حضور آنها سخت كند. اين استراتژي كه قبلا نمونههايي از آن در سومالي و ويتنام مشاهده شده ميتواند از طريق هدف قرار دادن نيروها و خطوط لجستيكي ارتش امريكا، باعث شود كه در نهايت ايالات متحده با توجه به افزايش خسارات و تلفات تصميم به خروج از افغانستان بگيرد و در صورتي كه چنين اتفاقي رخ دهد، جمهوري اسلامي خواهد توانست از اين موضوع به عنوان يك پيروزي استراتژيك در برابر امريكا براي نشان دادن قدرت خود در منطقه خاورميانه بهرهاي عظيم ببرد.
همانطوركه اشاره شد منافع سياسي و اقتصادي ايران در ثبات افغانستان است. ايران از سال 2018 با تحريمهاي امريكا مواجه شده و فشار اقتصادي ايالات متحده فروش نفت را كه اصليترين منبع دولت ايران بوده بسيار كاهش داده است. در اين شرايط براي تهران بسيار اهميت دارد كه تجارت با همسايگان را كه افغانستان يكي از مهمترين آنان است حفظ كند. از زمان آغاز بحران كرونا اين نگراني وجود دارد كه بدتر شدن وضعيت بهداشتي و اقتصادي مردم افغانستان، هم باعث ايجاد موج جديد مهاجران به سوي ايران شده و هم با ضعيف شدن بازار در افغانستان، ايران منافع اقتصادي خود در اين كشور را از دست بدهد. از همين رو است كه ايران از برقراري صلح در افغانستان حمايت ميكند تا دستكم بخشي از مشكلات كاهش يابد.