همانطور كه نوشتيم تحليل و بررسي چرايي پخش برنامه بدون تعارف آن هم با محكومي امنيتي كار سادهاي نيست ولي رجوع به اهالي فن همواره ميتواند به درك بهتر ماجرا كمك شاياني كند. از اين رو با قاسم ميرزايينيكو، نماينده دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي كه در كارنامه كاري خود سابقه همكاري با نهادهاي امنيتي را دارد، همكلام شديم. گپ و گفتي كه سبب شد او نيز به روش نهادهاي امنيتي براي پخش اعترافات تلويزيوني متهمان امنيتي در ايران انتقاد كند و صراحتا از بيتاثيري چنين اقداماتي بر جامعه امروز ايران سخن به ميان آورد.
مجري برنامه «بدون تعارف» صداوسيما ديروز مقابل روحالله زم نشست، در حالي كه او محكوم به اعدام شده و چند وقتي است كه در زندان روزگار ميگذراند. اين اقدام با واكنشهاي مختلفي مواجه شد.اين گفتوگو را چطور تحليل ميكنيد؟
ببينيد، من فكر ميكنم براي قضاوت آنچه شب گذشته از صداوسيماي جمهوري اسلامي پخش شد بايد 3 نكته را مدنظر قرار دهيم. نكته اول روشي است كه براي اين مهم از سوي رسانه ملي و نهادهاي امنيتي در نظر گرفته شده كه خود داراي ايرادهاي بسيار است. آنچه امروز تحتعنوان پخش اعترافات تلويزيوني متهمان امنيتي در ايران شناخته ميشود، در واقع روش منسوخي است كه دهههاي 60 و 70 ازسوي نهادهاي امنيتي جهان صورت ميگرفت ولي امروز عملا تكرار نميشود؛ چراكه هم جهان تغيير كرده و هم اين روشها كارآيي خود را از دست داده است. دومين نكتهاي كه درباره اين مساله بايد مدنظر قرار داد، سناريوي نوشته شده است. شما در يك سناريو يك هدفي داريد و از طريق روشهايي سعي ميكنيد به آن دست پيدا كنيد. احتمالا هدف از پخش اعترافات متهمان امنيتي از روحالله زم گرفته تا سايرين به نوعي آگاهسازي مخاطبان و همچنين هشداردهي به افرادي است كه قصد تكرار اين اقدامات را دارند اما آنچه شب گذشته پخش شد نهتنها چنين قابليتي نداشت، بلكه ازسوي جامعه نيز پذيرفته نشد؛ چراكه در مرحله اول همانطور كه گفتم جهان تغيير كرده و مخاطبان ديگر چنين مواردي را نميپذيرند و در مرحله دوم آنچه نهادهاي امنيتي و صداوسيما درباره روحالله زم از آن غافل شد، اين بود كه توجه نكردند با نيم ساعت گفتوگو نميتوان درباره پروندهاي امنيتي آن هم با هزاران برگ و پيچيدگيهاي بسيار شفافسازي كرد در نتيجه گفتوگوي صورت گرفته، بيهدف و تا حدودي بدون تاثير بود. در اينجا لازم است تاكيد كنم كه هيچ كس از روحالله زم يا اقداماتي كه انجام داده، دفاع نميكند اما مساله اقدام صورت گرفته از سوي صداوسيما است. سومين نكته در اين ميان مخاطبان چنين گفتوگويي است. هنگامي كه يك نهاد امنيتي با همكاري صداوسيما به پخش چنين گفتوگويي ميپردازند، حتما بايد نوع واكنش مخاطبان را درنظر بگيرند. واقعا امروز در شرايطي قرار داريم كه لازم است صداوسيما نظرسنجي واقعي از همه مردم انجام دهند تا ببيند چند درصد مردم اين گفتوگو و صحبتهاي طرح شده در آن را پذيرفتهاند؛ نه اينكه فقط طيف و گروهي خاص را در نظر بگيرند و فقط آنان را ملاك عمل خود قرار دهد. مطمئنم اگر اين اتفاق صورت گيرد و مسوولان مربوطه متوجه نوع واكنش منفي اقشار مختلف جامعه و نه فقط طيف و گروهي خاص شوند، در تصميمات خود تجديدنظر ميكنند ولي تا آن زمان نميتوان چندان به اين مساله اميدوار بود.
هدف از انجام اين مصاحبهها چيست؟
واقعيت آن است كه براي پاسخ دادن به اين سوال به آمار و اطلاعات دقيقي نياز است؛ چراكه نميتوان بدون برخورداري از چنين آماري به چنين پرسش سختي پاسخ داد ولي ميتوان گفت كه نهادهاي امنيتي كه به اين قبيل اقدامات علاقه نشان داده و به دنبال آن ميروند، بايد بدانند كه امنيت نه با پخش اين قبيل اعترافات بلكه با پيگيري مسائل و ريشهيابي مشكلات ايجاد ميشود. امروز شرايط به گونهاي است كه به عنوان مثال مشكل و معضل فقط شخص «روحالله زم» عنوان ميشود حال آنكه ممكن است در نتيجه اين روندهاي غلط زمها زاييده شوند. همه مسوولان امر بايد توجه داشته باشند كه حل مشكلات از مسير كنوني نميگذرد. براي حل مشكلات هم به پيشگيري نياز داريم و هم به درمان اما اين مسير هيچ كدام را محقق نميكند بلكه فقط و فقط خود به عنوان معضلي جديد رخ نمايان ميكند.
مجري از او درباره مسووليت جانها و مالهاي نابود شده بر اثر فراخوانهاي او ميپرسد. پرسشم اين است كه مسووليت جان مردمي كه در فراخوانهاي اعتراض هاي «آمدنيوز» شركت كردند، صرفا برعهده زم و همكارانش است؟ چرا امروز شاهد از بين رفتن مرجعيت رسانهاي داخل كشور هستيم؟
اتفاقا سومين نكتهاي كه در بخش اول صحبتم گفتم، به همين مساله اشاره دارد. متاسفانه امروز نهادها و مسوولان به جاي آنكه به دنبال جلب رضايت همه آحاد جامعه و افكار عمومي با هر نوع نگرش و تفكر باشند، فقط بهدنبال جذب رضايت گروه خاصي هستند و نتيجه ميشود، همين كه ميبينيم. امروز كسي پاسخ نميدهد، چرا افكار عمومي با ديد ترديد به مطالب منتشرشده ازسوي رسانههاي داخلي بهويژه صداوسيما جمهوري اسلامي مينگرد. چرا رسانههاي بومي در شرايطي روزبهروز ضعيفتر ميشوند كه شاهد افزايش اعتماد مردم به رسانههاي برون مرزي هستيم. كسي به اين سولات پاسخ نميدهد ولي به عقيده من، دليل تمام اين مشكلات عدم تلاش ما براي جلب نظر افكار عمومي است ولي مثلا درباره صداوسيما شرايط به گونهاي است كه نه تنها در اين مسير حركت نميكنند بلكه روز به روز شرايط خود را منفيتر از گذشته ميكنند.اين ميان بايد توجه داشت كه اين مشكلات ناشي از دوگانگيهايي است كه ما در اسكلت و ساختار نظام جمهوري اسلامي داريم. دوگانگي يا چندگانگيهايي كه در اقتصاد، فرهنگ، سياست، اجتماعي و حتي مسائل امنيتي و اطلاعاتي شاهدش هستيم سبب شده تا مشكلات دوچندان شود. در اين ميان و به رغم اين مشكلات نميتوان مديريت داخلي صداوسيما و نوع برخورد گزينشي اين نهاد را ناديده گرفت. اين رفتار گزينشي در عمل به مراتب از دوگانگيهايي كه شاهدش هستيم، خطرناكتر است چراكه عملا طيف و تفكر خاصي را از دور خارج ميكند.امروز شاهد آنيم كه صداوسيما فقط با يك طيف و گروهي خاص حرف ميزند. اگر قرار است كه روند روحالله زم و اقدامات او را آسيبشناسي كنند و به نتيجه برسند، فقط با تحليلگران يك جريان صحبت ميكند. حتي وقتي برنامه بدون تعارف هم ميگذارند، گزينشي عمل ميكنند و نتيجه ميشود عدم حل مشكلات چراكه به واسطه حذف يك جريان و يك تفكر، فضا رفتهرفته بستهتر شده و مشكلات ريشهايتر ميشود.
شما اين برنامه را مصاحبه ميناميد يا همچون برخي ناظران بازجويي يا مثل مشاور رييسجمهوري، سناريوخواني؟!
به نظر من اين گفتوگو هرچه بود، مصاحبه مطبوعاتي نبود؛ چراكه اگر اينچنين بود بهجاي آقاي رضواني كه فقط سوژهها يا مسائل خاصي را دنبال ميكند، 4 خبرنگار آزاد را مقابل زم مينشاندند تا مسائل بهتر مطرح شود، هرچند شخصا نفس انجام اين گفتوگو را نميپسندم ولي ميخواهم بگويم اگر قصدشان مصاحبه بود، اينچنين عمل ميكردند. زماني كه شما ماجرايي را اينچنين به يك رسانه و يك فرد محدود ميكنيد، نتيجه ميشود اينكه هيچ يك از اهالي رسانه و خبرنگاران اين اتفاق را گفتوگوي مطبوعاتي نميدانند و افكار عمومي نيز از آن اعلام رضايت نميكنند.
آيا چنانكه برخي ناظران معتقدند پخش اين گفتوگو، نوعي آماده كردن فضا براي پذيرش اعدام روحالله زم از سوي افكارعمومي بود؟
ببينيد، با توجه به روندهايي كه در جمهوري اسلامي شاهدش هستيم، همان ابتداي بازداشت روحالله زم از هركسي درباره سرنوشت او ميپرسيديم، ميگفتند او اعدام ميشود چراكه اين شيوه برخورد طبيعي در ايران و درخيلي از كشورهاي جهان با افرادي است كه چنين اقداماتي داشته و چنين اتهاماتي در پروندهشان وجود دارد اما شايد براي جلوگيري از برخي انتقادات احتمالي، اين گفتوگو پخش شده تا اتهامات ارتباط با سرويسهاي بيگانه يا تلاش براي ساخت موشك و هدف قراردادن پايگاههاي ايران از زبان شخص زم بيان شود تا اعدام او انتقاد يا ابهاماتي را در پي نداشته باشد.
در پايان اگر قرار باشد از شما به عنوان يك اهل فن بپرسند كه سعي شد در ظاهر و رويه ماجرا به مناظره شبيه باشد، «روحالله زم» و «آمدنيوز» برنده بود يا «علي رضواني» و «صداوسيما» چه ميگوييد؟
به نظر من اين برنامه تلويزيوني هيچ برندهاي نداشت و هر دو طرف بازنده بودند چراكه از درون آن اصطلاحا لحافي براي كسي دوخته نميشود.