تحمل لازم نيست استيضاحش كنيد
عباس عبدي
به نظرم اين مجلس بايد در همين ابتداي كار آزمون خود را پس دهد. در اواسط آذر ماه سال 1398 يادداشتي را با عنوان «ايده انتخابات زودرس» در روزنامه اعتماد نوشتم. منظورم انتخابات زودرس رياستجمهوري بود. چون با مقدماتي كه براي انتخابات مجلس ايجاد شده بود از پيش نتيجه آن معلوم بود. بنابراين انتظار ميرفت كه با آمدن مجلس جديد شكاف درون ساختار رسمي روزافزونتر شود. آن يادداشت پس از اعتراضات آبان ماه سال گذشته نوشته شده بود. در آنجا چند راهحل ممكن را بررسي كردم و تنها گزينه معقول را انتخابات زودرس رياستجمهوري دانستم تا بلكه دولت و مجلسي هماهنگ با يكديگر تشكيل شود. نتيجه اين راه هر چقدر هم بد باشد به احتمال فراوان بدتر از اين شكاف عميق موجود در ساختار قدرت نيست. پس از انتشار اين يادداشت، اعتراضات بخشي از اصولگرايان تندرو بلند شد كه نخير! همين دولت بايد كارش را ادامه دهد و استعفا معنا ندارد. اين رفتار آنان نشان داد كه چقدر در تناقض غوطهور هستند و به اين واقعيت آگاهي ندارند. همچنين برخي از طرفداران سادهانديش دولت نيز با اين پيشنهاد مخالفت كردند و گفتند كه دولت محكم و استوار در حال انجام وظيفه خود است! كافي است كه به اين 7 ماه گذشته نگاه كنيم كه چه فرصتهايي را از دست داديم.
آن ماجرا گذشت ولي اكنون كه تندروهاي اصولگرا در مصدر كار مجلس قرار گرفتهاند، دوباره صداي نقد و اعتراض آنان بلند شده است و برخي خواهان سوال از روحاني هستند و برخي ديگر آن را كافي نميدانند در پي استيضاح او هستند. حتي شنيده ميشود كه چراغ خاموش و محرمانه درصدد جمعآوري امضا براي استيضاح هستند و تعدادي نيز به صورت آشكارا و تند و تيز دنبال كردن اين هدف را با صداي بلند اعلام ميكنند.
واقعيت اين است كه مشكلات 7 ماه پيش كشور نه تنها همچنان به قوت خود باقي است بلكه شديدتر نيز شده است. كرونا، تحريمها، تورم و وضع اقتصادي و اخيرا مجادلات امنيتي و عملي خارجي و در نهايت شكاف ميان مردم و صاحبان قدرت چنان عميق و پيچيده شده كه بدون يك ساختار مديريتي هماهنگ قابل حل نيست. البته وجود ساختار مديريتي هماهنگ شرط لازم است و نه كافي. چه بسا ساختاري هماهنگ مشابه آنچه كه در دولت و زمان احمدينژاد بود وضع را بسيار بدتر از اينكه هست، خواهد كرد. زيرا وجود عقلانيت در چنين ساختاري لازمه عبور از بحران است. ولي ادامه وضع موجود نيز غيرممكن است و هر چه جلوتر ميرويم، وضع بدتر و توان حل مشكلات نيز كمتر ميشود. مثل اين است كه محمولهاي را اكنون نميتوانيم جابهجا كنيم و به اميد آينده نشستهايم بلكه گشايشي حاصل شود در حالي كه با گذشت زمان هم محموله سنگينتر ميشود و همه توان جابهجايي ما كمتر ميشود. در نتيجه روشن است كه بايد تغييري اساسي در موقعيت داد.
بهترين راهحل گفتوگو كردن براي تفاهم است ولي اين از نشدنيهاست. راهحل بعدي كنارهگيري دولت است. اگر نپذيرفت، استيضاح هم خوب است. اگر نخواستيد حداقل چند وزير را بيندازيد بلكه دولت مجبور به كسب رأي اعتماد دوباره شود و چون نخواهد توانست كسب اعتماد كند همان جا كار را يكسره كنيد. اين مجلس بايد به نحوي براي خودش اعتبار بسازد. براي نشان دادن اينكه مجلس فقط حرف نميزند و عمل ميكند هيچ راهي جز اين نيست و الا از حالا تا ماههاي آينده بايد شاهد سخنان آتشين عليه روحاني و دولت باشيم بدون اينكه هيچ خيري در آنها وجود داشته باشد يا مردم از آن منتفع شوند. در صورت ادامه وضع موجود همه امورتان گره خواهد خورد. اگر لايحه بودجه اين دولت را تصويب نكنيد، كشور تعطيل ميشود. اگر تصويب كنيد، خواهند گفت فرق شما با دولت چيست؟
در نهايت اگر اجازه نميدهند كه مجلس در مسير استيضاح حركت كند پس بهتر است از شيوههاي ديگر مثل سوال از رييسجمهور يا نقدهاي آتشين عليه دولت دست برداريد. اين نقزدنها هيچ فايدهاي ندارد، تنها اثر آن سر رفتن حوصله مردم است. متاسفانه مجلس تاكنون در بند رد صلاحيت نماينده گچساران بود كه معلوم نيست اگر اينقدر حساسيت نسبت به اين اتهامات دارند پس چرا در برابر ديگران سكوت ميكنند و حتي تاكنون اتهام آقاي ميرسليم را درباره يكي از نمايندگان موجود پيگيري نكردهاند؟ با اين حال بايد انتظار داشت كه از اين هفته و با رد اعتبارنامه آقاي تاجگردون كه با به كارگيري انواع شيوهها انجام شد، فرصت پيدا كنند و به طور جدي به شعار اصلي خود يعني استيضاح بپردازند.