• ۱۴۰۳ جمعه ۳۰ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4691 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۳ تير

«اعتماد» پنجمين سالگرد تولد توافق هسته‌اي را بررسي كرد

دلواپس‌برجام

سارا قاسمي

برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) را در پنجمين سالروز آن بايد با چه كلماتي توصيف كرد؟ توافقي از دست رفته؟ زنده اما وابسته به دستگاه تنفسي يا قاب عكسي يادآور شكست جامعه جهاني در پايان دادن به يك بحران با توسل به ديپلماسي؟ در بريتانيا، فرانسه و ايالات متحده ديگر چهره‌هايي كه در 14 جولاي 2015 در پايتخت اتريش دستان يكديگر را به نشانه پيروزي فشردند و مقابل دوربين خبرنگاران از فصلي نو در رابطه ايران با جامعه جهاني سخن گفتند در راس ساختار سياسي نيستند. در ايران تا يك‌سال ديگر دولتي كه معمار برجام بود عرصه قدرت را واگذار خواهد كرد و البته كه آنچه بر اين توافق هسته‌اي رفت بي‌تاثير بر هويت سياسي جانشين حسن روحاني نخواهد بود. شايد بتوان برجام را يكي از بدشانس‌ترين توافق‌هاي تاريخ معاصر دانست؛ توافقي كه در دو كشور اصلي در گعده 7 كشور توافق‌كننده يعني ايران و ايالات متحده بيش از آنكه ابزاري باشد براي تامين منافع ملي هر كدام از اين دو كشور به ابزاري در اختيار جناح‌هاي سياسي تبديل شد. در ايران بسياري تدبير نظام در توسل به مذاكره براي حل و فصل بحراني ساخته و پرداخته غرب را به برگي براي بازي‌هاي سياسي تبديل كردند و منصفانه نيست كه در تقسيم‌بندي تقصير سهمي براي دولت حسن روحاني در نظر گرفته نشود همان‌گونه كه نمي‌توان تلاش رقباي سياسي روحاني براي تخريب فضا پس از برجام را ناديده گرفت. در ايالات متحده امريكا نيز برجام تبديل به ابزاري براي كينه‌توزي دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده با باراك اوباما شد كه به نخستين رييس‌جمهور اين كشور تبديل شده بود كه توانست با جمهوري اسلامي ايران پس از 4 دهه به يك توافق دست پيدا كند.

دونالد ترامپ با خروج از توافق هسته‌اي با ايران زنجيره‌اي از اقدام‌هاي ضدايراني را آغاز كرد: بازگرداندن تحريم‌هاي هسته‌اي، گسترش دامنه تحريم‌هاي غيرهسته‌اي، قرار دادن نام مقام‌هاي ارشد ايران در ليست تحريم از جمله محمدجواد ظريف، تلاش براي تحريك ايران در منطقه خليج‌فارس و در نهايت ترور سردار شهيد قاسم سليماني در خاك عراق. برجام در حالي وارد پنجمين سال اجرا مي‌شود كه به نظر مي‌رسد تاريخ در اين پرونده در حال تكرار است. سه كشور اروپايي حاضر در برجام نتوانستند پس از خروج ايالات متحده از اين توافق به وعده‌هاي اوليه براي جبران خسارت عمل كنند. پس از خروج امريكا در ارديبهشت ماه 1397، ايران تا ارديبهشت ماه 1398 به بازماندگان در توافق فرصت داد تا راهي براي مقابله با يك‌جانبه‌گرايي سياسي و البته زورگويي اقتصادي ايالات متحده پيدا كنند. فرصتي كه در ايران با عنوان دوره «صبر استراتژيك» شناخته شد. در نهايت وعده‌هاي متفاوت اروپا براي راه‌اندازي سازوكار مالي ويژه براي كار با ايران راه به جايي نبرد و كمپاني‌ها و شركت‌هاي اروپايي يك‌به‌يك رفتن از ايران را به ماندن ترجيح دادند. ايران در ارديبهشت ماه 1398 اعلام كرد كه در پاسخ به بدعهدي طرف‌هاي مقابل از حق تعيين شده براي خود در برجام استفاده كرده و روند كاهش تعهدات را آغاز مي‌كند. روندي كه در 5 گام برداشته شد و در نهايت ايران در نيمه دوم سال گذشته اعلام كرد كه ديگر به سقف‌هاي فني تعيين شده در برجام پايبند نخواهد بود. با اين اقدام ايران توازن به توافق هسته‌اي بازگشت: پايان رعايت محدوديت‌هاي تعيين شده در برجام در مقابل بازگشت تحريم‌هاي ايران. با برداشته شدن گام نهايي ايران در كاهش تعهدات برجامي، سه كشور اروپايي در مقام طلبكار ظاهر شده و اعلام كردند كه مكانيسم حل و فصل اختلاف را كليد مي‌زنند. اقدامي كه كمتر از 24 ساعت پس از اجرا مشخص شد در نتيجه فشارهاي ايالات متحده و تهديد تيم ترامپ به وضع تعرفه بر كالاهاي اروپايي بوده است. در نهايت جوزپ بورل، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا به ميدان آمد و اعلام كرد كه سه كشور اروپايي مكانيسم حل و فصل اختلاف را به منظور كمك به حفظ برجام و نه اقدامي براي تخريب آن فعال كرده و فعلا از قيد «تمديد نامحدود» فعال بودن اين مكانيسم استفاده مي‌كنند. پس از اين اظهارنظر گويا نوعي از آتش‌بس عملي ميان ايران و بازماندگان در توافق برقرار شد. ايران همچنان متعهد به اجراي پروتكل الحاقي ماند و از كميت و كيفيت نظارت‌ها بر برنامه هسته‌اي كم نكرد. در مقابل كشورهاي اروپايي با تماشاي جديت ايران به سمت فعال كردن سازوكار مالي براي ارتباط ويژه با ايران موسوم به اينستكس حركت كردند. وضعيت ميان دو طرف هرچند مطلوب نبود اما همچنان مي‌توانستيم از حفظ شكلي برجام سخن بگوييم به خصوص آنكه براي ايران رسيدن به پايان مهرماه از اهميت استراتژيكي برخوردار است، چراكه براساس برجام در اين تاريخ تحريم‌هاي تسليحاتي ايران به شكل خودكار برداشته خواهند شد. موضوعي كه به خط قرمز دولت ترامپ تبديل شده و در همين راستا تيم او از هر دستاويزي اعم از ادعاي حضور در قطعنامه 2231 تا پخش پيش‌نويس جديد در شوراي امنيت براي تمديد تحريم تسليحاتي ايران استفاده مي‌كنند. تا امروز بازماندگان در برجام با علم به عدم تحمل اين مساله توسط ايران مخالفت صريح خود را با تمديد تحريم تسليحاتي ايران اعلام كرده‌اند و البته كه در عالم سياست نمي‌توان با قطعيت از تداوم اين رويكرد در سه ماه باقيمانده سخن گفت. به موازات پرونده برجام و تحركات در آن، ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي هم به اختلافي تازه برخورده است. اختلافي كه ريشه آن در ادعاهاي اسراييل مبني بر در اختيار داشتن اسنادي درباره فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران در گذشته است. در حالي به پنجمين سالروز برجام رسيديم كه سه كشور اروپايي حاضر در توافق، به بهانه عدم همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در اعطاي دسترسي به دو مكان مدنظر، قطعنامه‌اي را عليه ايران در شوراي حكام آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به تصويب رساندند. اقدامي كه هرچند مستقيما با برجام در تماس نيست اما به معناي تسليم شدن آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و سه كشور اروپايي برجامي به درخواست‌هاي نامشروع رژيم صهيونيستي است.

دستاوردهايي كه ديده نشدند

با مروري بر گذشته برجام، امروز ايران و 1+4 در حال گذراندن حياتي‌ترين ماه‌ها در اين توافق هستند. دونالد ترامپ ادعا مي‌كند حاضر به مذاكره درباره توافقي بهتر و فراگير با ايران است و تهران مي‌گويد تنها راه بازگشت به برجام، لغو تحريم‌هاي هسته‌اي است. همزمان خروج امريكا از اين توافق و بازگشت تحريم‌ها وضعيت اقتصادي در ايران را حتي از حيث تامين دارو و تجهيزات پزشكي با مشكلات فراواني روبه‌رو كرده است. تحولاتي كه مشروعيت و مقبوليت برجام را زير سوال برده است. امروز انتقادها پيرامون برجام از وارد دانستن ايرادهايي به اصل مذاكره تا محتواي برجام به انتقادهاي بنيادي‌تر مانند زيرسوال بردن تلاش ايران براي رابطه با كشورهاي اروپايي رسيده است. طبيعتا رفتار اروپا جاي اندك دفاعي در داخل ايران باقي نگذاشته اما در حالي كه دير يا زود ايران و بازماندگان در برجام و حتي ايالات متحده بايد فكري براي خروج از اين بن‌بست كنند، مهم‌ترين وظيفه نگاه ملي به توافق هسته‌اي است. توافقي در 150 صفحه با اشاره به جزيي‌ترين مسائل فني و پيش‌بيني تمام سناريوهاي پيش‌رو و ممكن از پيشرفت خوب تا يك دهه پس از حصول تا احتمال شكست در نخستين سال‌هاي اجرا. بسياري از انتقادها به برجام به نحوه اجراي آن بر اساس متن توافق است. آنچه در تحليل منتقدان برجام مغفول مانده نگاه به اصل مذاكره و پس از آن نحوه اجراست. مذاكرات بين‌المللي روندهاي جاري هستند كه سكون و ايستايي در آنها بي‌معناست. در اين مذاكرات چه موضوع بحث ما برجام باشد و چه هر سوژه بين‌المللي ديگري، اجراي سند مهم‌تر از توليد آن است. ماحصل پيچيده‌ترين مذاكرات هم متني است كه در اجرا همواره طرفين تعبير نزديك به منافع خود را در اولويت قرار مي‌دهند. از اين حيث مي‌توان گفت كه برجام در اجرا شبيه بازي شطرنج است. زماني كه دو طرف در بستر يك توافق مهره‌ها را چيده و اجراي گام به گام تعهدات متقابل را آغاز مي‌كنند همه ‌چيز درست و دقيق مانند تكان دادن مهره‌هاي شطرنج است و هيچ‌ كدام از طرفين نمي‌دانند كه ديگري قرار است در زمين اين توافق كدام مهره با كدام خاصيت را تكان بدهد.

مساله ديگر كه در تحليل خوب يا بد بودن برجام بايد مدنظر قرار بگيرد، دست باز هر كدام از طرفين براي اجراي مو به موي مفاد متن است. به عنوان نمونه متن برجام به گونه‌اي در 150 صفحه به همراه ضمايم تنظيم شد كه امروز جمهوري اسلامي ايران اجراي تمام تعهدات فني هسته‌اي را متوقف كرده اما همچنان عضوي از اين سند است. دونالد ترامپ در سه سال و نيم گذشته از ليست بلندبالايي از توافق‌ها، معاهده‌ها و اسناد همكاري‌هاي مشترك خارج شده است اما هيچ‌ كدام به اندازه برجام، دولت ايالات متحده را از حيث حقوقي زمين‌گير نكرده است. جمهوري اسلامي ايران در مذاكرات برجام به گونه‌اي جزء به جزء مسائل را پيش برد كه حق حاكميت مطلق امريكا در توسل به زور را زير سوال برده است. گواه اين ادعا سخنان اخير برايان هوك، مسوول گروه اقدام عليه ايران است كه گفته بود نمي‌توانستيم هم در برجام بمانيم و هم از اختيارات خود عليه ايران استفاده كنيم. با برجام دست و پاي ايالات متحده براي اعمال قوه قهريه عليه ايران بسته شد. به زبان ساده‌تر امريكاي ترامپ به دنبال كشتي گرفتن با ايران و نمايش زور بازو بود و نمي‌توانست در توافقي بماند كه حركت دادن كوچك‌ترين مهره‌ها در آن با تبعاتي همراه است. بسياري از كارشناسان در توضيح دلايل خروج ايالات متحده از برجام، به امتيازهاي فني داده شده به ايران استناد مي‌كنند و اين در حالي است كه شايد مهم‌ترين دليل انتقادها در ايالات متحده از متن برجام حتي در زمان رياست‌جمهوري باراك اوباما، اين بود كه با برجام، جمهوري اسلامي ايران قدرت سخت امريكا را زير سوال برد. گواه اين ادعا دستان بسته ايالات متحده در شوراي امنيت سازمان ملل متحد است. كشوري كه به زورگويي، قلدرمآبي و استفاده از حق وتو در شوراي امنيت معروف است در دو سال گذشته از خروج از برجام نتوانسته حتي يك برنامه ضدايراني را فراتر از پيش‌نويس پخش شده در صحن شوراي امنيت پيش ببرد. در اين مسير نيز تنها سد برگ وتوي روسيه و چين نبوده بلكه كشورهاي اروپايي نيز كه روزي روزگاري براي بالا بردن يا پايين نگه داشتن دستان خود در شوراي امنيت به صندلي نماينده ايالات متحده نگاه مي‌كردند، پشت تريبون‌هاي خود به صراحت امريكا را متهم به يك‌جانبه‌گرايي و برهم زدن نظم و امنيت بين‌المللي مي‌كنند. ايالات متحده كه روزگاري براي تصويب يك قطعنامه در شوراي امنيت عليه هر كشوري نياز به ارايه مدارك نداشت، امروز براي پخش پيش‌نويس تمديد تحريم تسليحاتي ايران در حال آسمان و ريسمان بافي است. امروز برخي منتقدان توافق هسته‌اي همچنان منافع اين توافق را صرفا در دو دو تا چهارتاي اقتصادي جست‌وجو مي‌كنند كه البته اصلي‌ترين انگيزه براي ايران در مذاكرات رفع تحريم‌ها بود اما آيا بايد تلاش ايران براي پايان دادن به پرونده ايران‌هراسي در سطح بين‌المللي و حذف عنوان «تهديدي براي صلح و امنيت بين‌المللي بودن» از پيشاني برنامه هسته‌اي كشورمان در شوراي امنيت را ناديده گرفت؟ آيا تا پيش از برجام در غياب ايران قطعنامه پشت سر قطعنامه عليه كشورمان تصويب نمي‌شد و حتي دوستان امروز ما يعني چين و روسيه از صحن شوراي حكام تا شوراي امنيت سازمان ملل متحد دستان خود دوشادوش ساير كشورها در حمايت از تحريم ايران بالا نمي‌بردند؟ آيا تا پيش از تدبير نظام براي جدال تن به تن ديپلمات‌هاي ايراني با ديپلمات‌هايي از 6 كشور، سخن از قطع زنجيره غني‌سازي در ايران نبود و بر اساس برجام 6 قدرت جهاني پذيرفتند كه به جدول زماني براي تحقيق و توسعه برنامه هسته‌اي ايران به شمول غني‌سازي تن داده و صنعتي شدن برنامه هسته‌اي ايران را بپذيرند؟ آيا در برجام دولت ايالات متحده كه طبق پروتكل‌هاي همكاري هسته‌اي با كشورها مجوز غني‌سازي را صادر نمي‌كند، تن به پافشاري جمهوري اسلامي ايران براي برخورداري از اين صنعت نداد؟ به گواه تمام كارشناسان حوزه خلع سلاح هسته‌اي برنامه تحقيق و توسعه كه براي ايران در برجام در نظر گرفته شده است را همين امروز امريكايي‌ها براي متحدان خود به شمول عربستان سعودي و امارات متحده عربي مشروع نمي‌دانند. آيا با تدبير نظام تحت عنوان نرمش قهرمانانه نبود كه ايران به نخستين كشوري تبديل شد كه از ذيل قطعنامه‌هاي فصل هفتمي بدون توسل به زور خارج شد و همان كشورهاي تحريم‌كننده ايران از كانال شوراي امنيت تن به امضاي قطعنامه‌اي دادند كه براساس آن به شكل اتوماتيك در يك بازه زماني مشخص و محدود تمام تحريم‌هاي بين‌المللي عليه ايران برداشته مي‌شوند؟ آيا براساس برجام نيست كه در قالب كميسيون مشترك برجام، اعضاي دايم شوراي امنيت به علاوه آلمان پشت ميز واحدي با ايران مي‌نشينند و ايران به خصوص پس از خروج ايالات متحده از توافق آنها را بابت تسليم شدن به قوه قهريه ايالات متحده بازخواست مي‌كند؟ امروز در حالي نام ايران در صحن شوراي امنيت برده مي‌شود كه اعضاي دايم بدهكاري بزرگي به ملت ايران به دليل عدم وفاداري به توافق هسته‌اي دارند. تنها در يك مورد در ماه مه سال جاري در اقدامي بي‌سابقه بلافاصله پس از نامه وزير امور خارجه ايران به دبيركل شوراي امنيت در انتقاد از رويكردهاي ايالات متحده در قبال برجام، وزراي خارجه چين و روسيه نيز نامه‌هايي با محتواي مشترك براي دبيركل فرستادند.

بي‌شك برنامه جامع اقدام مشترك عاري از ايراد نيست و اتفاقا اگر كارشناسان مسائل حقوقي و فني جدا از گرايش‌هاي حزبي دست به كار شده و متن را به عنوان نمونه‌اي قابل قبول و موجه روي ميز كارشناسي قرار بدهند، نظام مي‌تواند از آنچه در برجام جا ماند در مذاكرات آتي استفاده كند. براي رسيدن به آن نقطه بايد مقصر اصلي در آستانه فروپاشي قرار داشتن برجام را شناخت. برجام نه نخستين سندي بود كه ايالات متحده به دليل آنچه لحاظ نشدن منافعش در آن مي‌خواند از آن خارج شد و نه آخرين مورد بود. نديدن منافع سياسي، امنيتي و حتي اقتصادي برجام براي ايران تا پيش از خروج ترامپ از اين توافق، طناب نجاتي نيست و نخواهد بود. تخريب برجام به عنوان سندي كه حتي خروج از آن هم توانست دست امريكاي ترامپ براي هر اقدامي عليه ايران را باز كند، جز تخريب توان ديپلماتيك جمهوري اسلامي ايران و تضعيف جايگاه مذاكره‌كنندگان امروز و فردا از هر طيف و تبار سياسي دستاورد ديگري ندارد. 

 


آيا تا پيش از تدبير نظام براي جدال تن به تن ديپلمات‌هاي ايراني با ديپلمات‌هايي از 6 كشور، سخن از قطع زنجيره غني‌سازي در ايران نبود و بر اساس برجام 6 قدرت جهاني پذيرفتند كه به جدول زماني براي تحقيق و توسعه برنامه هسته‌اي ايران به شمول غني‌سازي تن داده و صنعتي شدن برنامه هسته‌اي ايران را بپذيرند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون