برجام يك ضرورت بينالمللي
عبدالرضا غفراني
در 14 ژوييه 2015 پس از مذاكرات طولاني ميان ايران و پنج قدرت جهاني سرانجام طرفين به توافقي دست پيدا كردند كه يكي از مهمترين تحولات در روابط بينالمللي و بالاخص در زمينه انرژي هستهاي بوده است.
حصول چنين توافقي كه از بعضي جهات بيسابقه بوده ميتواند نمونه و الگويي براي منع گسترش سلاحهاي كشتار جمعي در خليج فارس و در مقياس بزرگتر در خاورميانه و ساير مناطق جهان كه خواهان عدم گسترش سلاح كشتار جمعي هستند به شمار آيد.
البته در مورد برجام از جهات گوناگون چه در داخل و چه در سطح بينالمللي سخن گفته و نوشته شده است. در اين مقال كوتاه بيشتر از جنبه بينالمللي به آن پرداخته خواهد شد.
ناگفته نماند مذاكرات طولاني منجر به اين توافق اتمي نشان داد و ثابت كرد كه هنگامي اراده سياسي براي تحقق هدف مهمي همچون جلوگيري از گسترش سلاحهاي كشتار جمعي و به خصوص سلاح اتمي وجود داشته باشد راه هموار خواهد بود. ايران در جريان مذاكرات طولاني و پيچيده كاملا نشان دادكه نه تنها اراده سياسي و حسن نيت در اين زمينه دارد بلكه همواره آماده بوده كه بر طبق مقررات بينالمللي و البته با توجه و حمايت از منافع ملي خود عمل كند.
ايران در عمل شفافيت و آمادگي و حسن نيت خود را در سطح بينالمللي نشان داد و اين واقعيتي است كه جامعه بينالمللي اكنون كاملا نسبت به آن آگاهي پيدا كرده است. در اين توافق اتمي موضوع برد- باخت مطرح نبوده و هدف اين نبوده براي يك طرف پيروزي و براي طرف ديگر شكست به بار آورد، بلكه هدف ايجاد امنيت و ثبات در منطقه حساس خليج فارس و در مقياس بزرگتر خاورميانه و سطح بينالمللي بوده است.
در يك نگاه كلي اين توافق نشان ميدهد كه اگر حسن نيت وجود داشته باشد در هر تعامل و گفتوگو بهرغم اختلاف نظر سياسي و اقتصادي و ايدئولوژيكي ميان دو طرف مذاكره، آنها در صورتي كه بخواهند و حسن نيت داشته باشند صرفا براي حفظ امنيت منطقهاي و بينالمللي ميتوانند به نقطهنظرات مشترك و مالا توافق دست يابند. در دوران جنگ سرد، ايالات متحده و اتحاد جماهير شوروي سابق با آنكه در مورد بسياري از مسائل با يكديگر اختلاف داشتند ولي به خوبي ميدانستند در مورد خلع سلاح اگر نخواهند، يا نتوانند به توافقي برسند نتيجه اجتنابناپذير آن نابودي بشريت و تمدن بشري است. اين قاعده هماكنون و در مقياس كوچكتر ميان كشورها اعم از قوي و ضعيف ميتواند عملي شود.
برجام سندي بود كه مورد تاييد سازمان ملل متحد قرار گرفت و شوراي امنيت اين سازمان كه مصوبات آن ضمانت اجرايي دارد، با تصويب قطعنامه 2231 همه كشورهاي عضو اين سازمان را ملزم كرد تا مفاد آن را مورد توجه قرار دهند و بدان عمل كنند. بدين ترتيب برجام و تصويب قطعنامه مذكور گامي در جهت تقويت سازمان ملل متحد نيز بوده است. برجام توانست مقررات و قوانين بينالمللي را در قالب كنوانسيونها و معاهدات اتمي تحكيم بخشد و اهميت و الزام سازمانهاي دستاندركار به خصوص سازمان بينالمللي انرژي اتمي را بيش از گذشته نشان دهد و اعتبار معاهده عدم گسترش سلاح هستهاي (انپيتي) را بيشتر كند.
در واقع برجام سندي است كه ميتواند جامعيت پيدا كرده و در ساير مناطق جهان و البته با توجه به شرايط ويژه آنها الگو و سرمشق قرار گيرد و اجرا شود. به علاوه تاييد برجام از سوي سازمان ملل متحد نشان داد كه صرفا خواست يك كشور، يا معدودي از كشورها نميتواند مغاير اراده جامعه بينالمللي باشد.
با آنكه بعضي كه امضاي خود را در پاي اين سند و توافق بينالمللي گذاشته بودند از آن خارج شدند ولي اين توافق اعتبار و استحكام بينالمللي خود را همچنان حفظ كرده است و آن گروه كه از آن خارج شدهاند، يا با آن مخالفت كردهاند در اقليت هستند. بدين ترتيب و بهرغم اينكه برجام از طرف بعضي اجرا نشد ولي همچون سند معتبري در سازمان ملل متحد باقي خواهد ماند.
ايران بهرغم عدم اجراي اصل وفاي به عهد (pacta sunt servanda ) از طرف ايالات متحده اعلام كرده است كه هميشه امكان بازگشت به برجام براي آنهايي كه از آن خارج شدهاند وجود دارد و البته به شرط احترام و اجراي تعهدات خود كه در اين توافق براي هر دو طرف پيشبيني شده است.
ايران با پايبندي به برجام نشان داده است همواره خواهان صلح و ثبات در منطقه خليج فارس، خاورميانه و در سطح بينالملل بوده است و همواره به مقررات بينالمللي احترام گذاشته است ولي اكنون توپ در زمين ديگراني است كه بايد نشان دهند واقعا خواهان صلح و ثبات جهاني هستند. كلام آخر اينكه واقعيات جامعه جهاني نشان داده ديگر زور و فشار و عدم شفافيت نميتواند كارساز باشد حتي اگر از جانب قدرتهاي بزرگ صورت گيرد. برجام واقعا يك ضرورت جهاني بوده و هست.