• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4691 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۳ تير

دانشگاه: فضايي آزاد براي تفكر

علي مرشدي زاد

بيست و چهارم تيرماه، روزي بود كه يك ضايعه بزرگ براي جامعه علمي و جهان اتفاق افتاد و آن درگذشت دانشمند بزرگ ايراني مريم ميرزاخاني بود. قبل از شروع بحثم قصد دارم درباره اين اتفاق و ربط آن با ضرورت گفت‌وگو و تعامل سازنده با دنيا توضيحاتي را ارايه كنم. مريم ميرزاخاني، رياضيدان و فرزند اين آب و خاك بود. وي از جمله المپيادي‌هايي بود كه بنا به گفته وزير وقت آموزش و پرورش توانست در كمال ناباوري، مدال طلاي اين مسابقات را به دست آورد. او در دانشگاه شريف ادامه تحصيل داد و در دانشگاه استنفورد به تدريس و تحقيق مشغول شد. پروفسور مريم ميرزاخاني در سال ۲۰۱۴ موفق شد مدال فيلدز كه معتبرترين جايزه در رياضي است را به دست آورد. اينكه مريم و دانشمندان ديگري اعم از زن و مرد جلاي وطن مي‌كنند، موضوع مهمي است. كشور ما در رده كشورهاي داراي رقم بالاي فرار مغزها قرار دارد. بايد ديد كه دانشگاه‌هاي ما و به‌طور كلي زيرساخت علمي كشور چه ايرادي دارد كه مام وطن نمي‌تواند فرزندان دانشمند خود را در دامان خود نگه دارد و در نتيجه روز به روز دانشگاه‌ها از دانشمندان تهي و به برهوت تبديل مي‌شود. دانشگاه نياز به بازسازي دارد و اين بازسازي در درجه نخست بايد از حيث ذهني صورت گيرد. برنامه‌ريزان آموزش عالي بايد دانشگاه را به فضايي آزاد براي تفكر درآورند.  خوب است براي تقريب به ذهن مقايسه‌اي بين دو سيستم آموزشي كره شمالي و جنوبي صورت گيرد. بخشي از اين مقايسه را رابينسون و عجم اغلو در كتاب «چرا ملت‌ها سقوط مي‌كنند»، به عمل آورده‌اند و من، شما را به خواندن اين كتاب ارزشمند توصيه مي‌كنم.
براي بهبود وضعيت دانشگاه‌ها پيشنهادهايي قابل طرح است. در درجه نخست فراهم آوردن فضاي آزادانديشي ضرورت دارد. همچنين برقراري پيوند ميان اساتيد ايراني مقيم خارج و دانشگاه‌ها داراي اهميت است. جشنواره‌هايي مانند خوارزمي و فارابي بايد بتوانند اين انديشمندان را جذب  و اين گسست و شكاف را مرتفع كنند و در ابتدا به صورت دوره‌اي از اين اساتيد براي تدريس در داخل كشور دعوت شود. برقراري ارتباط با دانشگاه‌ها و مجامع علمي خارج از كشور بسيار اهميت دارد. اكنون اين ارتباط به حداقل رسيده است. غرب‌ستيزي حاكم بر فضاي علمي كشور، اين نگاه نادرست را القا مي‌كند كه ما هيچ احتياجي به آنها نداريم. در غير اين صورت مجبوريم دست به اسطوره‌سازي و داستان‌سرايي از علم و دانش بزنيم، اسطوره‌هايي كه چندان با واقعيت سازگاري ندارند، مانند نامه‌نگاري فلان دانشمند با راسل و ديدار بهمان دانشمند با اينشتين و... . موضوع بحث من «گفت‌وگو و تعامل سازنده با جهان» است. در دوران صفويه، برادران شرلي به عنوان دو جهانگرد به ايران آمدند و دولت صفوي، آنها را به عنوان نماينده خود به كشورهاي اروپايي بازفرستاد. اين نشان‌دهنده حداقل ارتباط بين‌المللي در آن دوره است. جنگ جهاني اول و دوم باعث شد دولت‌ها به اين فكر برسند كه منازعات با يكديگر را به حداقل برسانند و روابط خصمانه را به روابط دوستانه بدل كنند و از سوي ديگر، سازمان‌هايي به وجود بياورند كه اگرچه قدرت برتر و غالب را در سطح جهان نداشتند اما مي‌توانستند نقش مهمي در حل منازعات ايفا كنند، سازمان ملل و قبل از آن، جامعه ملل، زاييده اين نياز و ضرورت بودند. بعد از جنگ جهاني دوم مي‌بينيد كه زبان جهان و دولت‌ها تغيير كرد، البته اين تغييرات به اين معنا نيست كه دولت‌ها از رقابت‌هاي تسليحاتي دست برداشته‌اند بلكه زبان آنها تغيير پيدا كرده است. اگر پيش از اين، به زبان تهديد سخن مي‌گفتند اكنون ديگر زبان تهديد، زبان اصلي نيست و حتي تهديدهاي خود را در لفافه بيان مي‌كنند و دست آهنين خود را با دستكشي مخملين مي‌پوشانند. اتفاق ديگر اين است كه ديپلماسي را به قول مورگنتا، به عنوان نخستين ابزار مد نظر قرار مي‌دهند. مورگنتا و برخي ديگر از انديشمندان سياسي معتقدند هنگامي كه سياست به پايان راه مي‌رسد، جنگ شروع مي‌شود. ديگر اينكه دولت‌ها متوجه شده‌اند كه نظاميان، سياستمداران خوبي نيستند و دولت‌هاي پادگاني، در داخل و در ارتباط با جهان، زود به سراغ آخرين دارو مي‌روند. اينها تجربه‌هايي بود كه در زمينه‌هاي سياسي و نظامي، دولت‌ها با آن روبه‌رو شدند و كوشيدند كه به‌تدريج زبان سياست را زباني نرم و ملايم كنند و ابزارهايي را كه در حوزه اقتصاد و فرهنگ در اختيار دارند به كار گيرند تا نيازي به آخرين دارو نباشد. در نتيجه، اين اقتصاد، ضرورت تعامل و ارتباط بين كشورها را افزايش داد و نياز روابط مسالمت آميز و مستمر با كشورهاي جهان را ضروري ساخت. فرهنگ نيز به عنوان ابزار مهمي براي سياست درآمد و ارتباط فرهنگي براي دولت‌ها در اين جهان كوچك شده گسترش يافت و تقريبا به سمت نزديك شدن فرهنگي و تعامل بين فرهنگ‌ها پيش رفت. در نتيجه، دولت‌هايي كه از اين شيوه‌ها گريزان هستند در نظام بين‌الملل به عنوان عناصر نامطلوب شناخته مي‌شوند. بنابراين، تعامل با جهان يك ضرورت است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون