لغو محروميت سيتي صداي مورينيو و كلوپ را درآورد
دزد نگرفته پادشاه است
علي ولياللهي
48 ساعت از زمان لغو حكم محروميت سيتي از رقابتهاي اروپايي توسط دادگاه حكميت ورزش گذشته است. اين خبر همانند خبر محروميت سيتي كه چند ماه قبل منتشر شده بود، سر و صداي زيادي به پا كرد و بسياري از اهالي فوتبال را به واكنش واداشت. اين واكنشها در همين مدت زمان اندك به يك جنگ لفظي بزرگ ميان مديران و كادر فني منچسترسيتي و مديران و مربيان ساير تيمها تبديل شده است. ابتدا يورگن كلوپ اعلام كرد به نظرش روز خوبي براي فوتبال رقم نخورده است و بعد از آن مورينيو اين حكم را شرمآور دانست. خاوير تباس، رييس لاليگا نيز به منتقدان پيوست و اين حكم را نادرست خواند. همچنين گري لينهكر مليپوش سابق تيم ملي انگليس و مجري معروف اين كشور اعلام كرد كه قانون فيرپلي مالي تمام شده است.
در سمت مقابل، پپ گوارديولا سرمربي سيتي در يك مصاحبه تند به اين اظهارات واكنش نشان داد و از كساني كه چنين حرفهايي ميزنند، خواست عذرخواهي كنند. گوارديولا معتقد است رقبا بايد در زمين بازي سيتي را شكست دهند نه اينكه چنين حرفهايي به زبان بياورند. گوارديولا گفت: «مردم ميگفتند كه ما متقلب هستيم، دروغگوييم. بارها اين چيزها را گفتند. در سالهاي گذشته چه اتفاقاتي كه براي ما رخ نداد، چه آدمهايي كه به باشگاه ما آمدند و در گوشمان اين چيزها را نجوا نكردند؟ دوست داشتم به اين ماجرا پايان بدهم. خيلي دوست داشتم به آن آدمها بگويم؛ خب، حالا در چشمانمان نگاه كنيد و اگر ميخواهيد چيزي بگوييد در روي ما بگوييد و بعد بيايد به زمين بازي برويم و مثل يك رقيب مقابل ما بازي كنيد. اگر ما را شكست داديد بدون معطلي من به سمتتان ميآيم به شما دست ميدهم و تبريك ميگويم. آنها اما در زمين بازي بازنده بودند. آنها باز هم بايد به زمين بازي بيايند و تلاش كنند كه ما را شكست دهند.»
دعواي بين منچسترسيتي و ساير تيمها يكي از اتفاقات جالب دنياي فوتبال در چند سال اخير بوده است. دادگاه سيتي را به دليل نبود مدارك كافي تبرئه كرد. اين مساله همان چيزي است كه مخالفان لغو محروميت سيتي روي آن دست گذاشتهاند. آنها معتقدند اين نشان نميدهد كه سيتي جرمي مرتكب نشده بلكه تنها ميتوان دريافت كه آن جرم مشهود نبوده. با اين حال نيازي به توضيح نيست كه قوانين به اين شكل عمل ميكنند. يعني اصل بر برائت است و وقتي مدارك كافي براي مجرم شناختن كسي وجود ندارد، يعني او جرمي مرتكب نشده است.
فارغ از بحثهاي حقوقي و قضايي اما مساله مهم ديگري وجود دارد. بسياري از معترضين به لغو محروميت سيتي از چيزي دلخور هستند كه مبناي ساخته شدن باشگاههايشان در ساليان گذشته بوده است. به عنوان مثال كلوپ سرمربي ليورپول و كسي كه معتقد است قوانين فيرپلي مالي براي فوتبال مفيد است احتمالا بهتر از هر كس ديگري ميداند كه تيمش در اواسط قرن بيستم از طريق تزريق سرمايه مالكان ثروتمند توانست به يكي از قطبهاي فوتبال دنيا تبديل شود. همان كاري كه حالا ممنوع است و بابتش سيتي را مواخذه ميكنند. مورينيو نيز دقيقا بايد به ياد بياورد كه رومن آبراموويچ در چلسي با پر كردن حساب تيمش از دلارهاي نفتي توانست آبيهاي لندن را از تيمي درجه دو به درجه يك تبديل كند.
دستمزد مورينيو هنگامي كه در چلسي كار ميكرد از همان پولها پرداخت ميشد و او بر مبناي همان سرمايهها تيمش را از ستارههاي روز فوتبال پر كرد. بدون شك اگر قوانين فيرپلي مالي زماني كه آبراموويچ مالك چلسي شد وجود داشت، او و تيم حقوقياش مجبور ميشدند با مشكلات زيادي دست و پنجه نرم كنند.
نگاهي به پيشينه تمام تيمهاي بزرگ نشان ميدهد هيچكدامشان اگر قوانين فيرپلي مالي در زمانهاي گذشته وجود داشت، نميتوانستند تبديل به قدرتهاي سنتي اروپا بشوند. حالا چه اتفاقي افتاده؟ آيا هجمههاي زياد عليه سيتي و پاريسنژرمن به اين دليل نيست كه برخي قدرتهاي سنتي اروپا احساس خطر كردهاند؟ از آن گذشته بسياري از كارشناسان معتقدند، تيمهاي متمول اروپا به طرق مختلف قوانين فيرپلي مالي را دور ميزنند. از نظر اين كارشناسان اين امري بديهي است كه فقط نميتوان اثبات كرد.
در واقع بايد گفت به تيمهاي بزرگ اروپا نميآيد كه از لغو حكم سيتي عصباني باشند. اين همان حكايت «رطب خورده منع رطب كي كند» است. اگر اين عصبانيت و اعتراض از سوي تيمهاي درجه دو يا سه فوتبال انگليس و اروپا مطرح شود باز قابل قبولتر است. تيمهايي كه بهشدت از نظر انضباط مالي تحت نظر هستند و مجبورند سنت به سنت درآمدها و هزينههايشان را لحاظ كنند تا دخل و خرجشان درست از آب دربيايد. نگاهي به تيمهايي كه در چند وقت اخير بابت فيرپلي مالي محروم شده بودند، نشان ميدهد كدام طبقه از تيمها از قوانين بيشتر ضربه خوردند. يكي از اين تيمها مالاگا بود؛ تيمي كه آنهم اتفاقا با مالكي قطري داشت در فوتبال اروپا عرض اندام ميكرد اما حسابرسان يوفا اين تيم را نابود كردند. تيمهايي در بلغارستان، تركيه، بوسني، لهستان، روماني و چند كشور ديگر كه تيمهاي متمولي ندارند و در سطح پاييني هستند از جمله قربانيان فيرپلي مالي بودهاند.
فيرپلي مالي براساس اعتقاد برخي كارشناسان حربه تيمهاي بزرگ اروپا بوده است براي اينكه تيمهاي كوچك هيچگاه نتوانند پر و بال بگيرند. حتي اگر نخواهيم اين ديدگاه بدبينانه را بپذيريم، نگاهي به آنچه بر فوتبال اروپا طي 10 سال گذشته رفته است نشان ميدهد اين نظريه چندان هم بيراه نيست. با رفع محروميت منچسترسيتي ديگر جاي ترديد نيست كه اين قانون هم مثل بيشتر قوانين مالياتي در كشورهاي بزرگ دنيا بيشتر از آنكه قشر مرفه را تحتتاثير قرار دهد، متوجه قشر متوسط جامعه ميشود. شايد در آيندهاي نزديك و با اتفاقاتي كه در چند روز گذشته رخ داده شاهد تغييراتي در قوانين فيرپلي مالي باشيم. هرچه هست، تيمهاي بزرگ اروپا بايد به حضور دو رقيب بزرگ و سرسخت، يعني تيمهاي پاريسنژرمن و منچسترسيتي عادت كنند. تيمهاي درجه دويي كه توانستند، قوانين را دور بزنند و با چند سال تاخير به صف بزرگان اروپا بپيوندند. آنها شايد دزد باشند اما دزدهايي هستند كه از چنگ قانون در رفتهاند و همه ميدانيم دزد نگرفته،پادشاه است!