شمارش معكوس براي زمين
نوع توسعه و بهرهبرداري ما از اين منابع ارزشمند با حداقل اهتمام نسبت به توسعه پايدار و حفظ محيطزيست همراه بوده است و اكثريت بررسيها نشان ميدهد كه نگرانيها نسبت به كاهش آلودگي در كنار توسعه صنعتي در غرب بسيار جديتر از شرق و خاورميانه است. از آنجايي كه اتمسفري كه در آن نفس ميكشيم براي تمامي ساكنان زمين مشترك است، عواقب صنعتي شدن دامنگير همه حيوانات، نباتات و نوع بشر ميشود و اگرچه شدت اين عواقب نسبت به حساسيت و توانايي اين گونهها متفاوت است اما به جرات ميتوان گفت كه گرمايش زمين و تغييرات آب و هوايي كار را براي همه ساكنان، به مرز هشدار رسانده است، از همين رو معاهده پاريس مطرح شد و در واقع تعهداتي كه در آن بر دوش كشورها نهاده شده تلاش عدهاي از دانشمندان براي جلوگيري از شمارش معكوس بمب ساعتي است كه انفجار آن شايد بشر را منقرض كند. تغييرات آب و هوايي و البته در اين روزها كرونا، فرصتي را دراختيار كشورهاي توسعهيافته قرار داد تا با استفاده از نسل جديد باتريهاي LFP به دنبال يك رنسانس در مصرف انرژي در جهان باشند. LFP مزيتي را براي صنعت حمل و نقل برقي فراهم كرده است كه به زودي بنزينيها را به سرنوشت درشكههاي اسبي گرفتار خواهد كرد. البته كار تنها به همينجا ختم نخواهد شد؛ قوانين سختگيرانه درخصوص استفاده از محصولات پتروشيمي و فرآوردههاي نفتي كه پروتكلهاي زيستمحيطي در توليد آنها مدنظر قرار نگرفته باعث خواهد شد كه حداقل در بازارهاي كشورهاي توسعهيافته ديگر جايگاهي براي مصرف آنها وجود نداشته باشد و اينها همگي زنگ خطري براي سياستمداران و بخشهايي از اقتصاد است كه هنوز جدي بودن جريان را درك نكرده و در خواب خرگوشي بهسر ميبرند. مهم نيست كه چقدر منابع نفت و گاز داريم؛ تحريمها حداقل حاوي اين درس براي ما بوده است كه اگر اجماع روي حذف محصولي از بازار بينالمللي صورت بگيرد اتفاق ميافتد. مهم نيست كه مافياي خودرو در كشور ما چه ميكند و چه چيزي توليد ميكند. اينبار زنگ خطر براي تمامي صنايع ما به صدا
در آمده است. پالايش و پخش با توليد نفت كوره كمگوگرد توانست تهديدي را كه براي كشتيراني ايران به وجود آمده بود موقتا برطرف كند و اين اهميت به بخش پژوهش و جسارت تخريب داشتههاي گذشته را يكبار ديگر به ما گوشزد كرد، اما اگر همين حالا تصميم نگيريم كه چگونه با تغييرات اساسي در جهان همراه شويم ديري نخواهد گذشت كه داشتههايمان كم مشتري شود و اگر چنين شود بايد منتظر روزهاي سختتري براي اقتصاد ايران بود. حالا كه صورت مساله مطرح شد بد نيست راهكارهايي هم براي برونرفت از اين بحران ارايه شود. البته شرايط تحريمي و سخت اقتصادي اين روزهاي اخير كشور، واقعيتي است كه نميتوان آن را دور از نظر داشت و بايد اعتراف كرد كه برآمد و پيامدهاي ناشي از آن، آنقدر فراگير است كه هر نسخهاي كه براي اقتصاد پيچيده ميشود بايد با درنظر گرفتن اثرات ناشي از اين شرايط باشد. واقعيت اين است كه براي شرايط فعلي اقتصاد در ايران تئوري دادن كار آساني نيست؛ از اين رو راهكارهايي كه عنوان ميشود با فرض شرايط نرمال و پايين بودن ريسك و خطرپذيري ارايه ميشود. همين حالا بايد تصميم بگيريم و صنايع معيوب و وابسته خودروسازيمان را به صنايع خودروهاي برقي كه اتفاقا در حال حاضر اصليترين كشور توليدكننده آن چين است، تبديل كنيم. به جاي توسعه زيرساختهاي پتروشيمي با شكل و شمايل فعلي بد نيست راههاي توسعه صنايع پاييندست پتروشيمي را به انديشه جلوگيري از خروج مواد خام توليدي و
به دست آوردن ارزش افزوده بيشتر در سرلوحه سياستهاي كلان قرار دهيم. راهكارهاي توسعه صنايع توليد برق با راندمان بالا براي همه مناطق كشور با اولويت صنايع گاز و صنايع وابسته به انرژيهاي تجديدپذير بايد توسعه يابد و اين كار در درجه اول نياز به حذف قوانين دست و پا گير و در درجه دوم ايجاد جذابيت براي سرمايهگذار با آسانتر كردن بازگشت سرمايه در اين مدل از صنايع است. قطعا در دست بخشهاي دولتي به سندي كه نه تنها به بخش نفت و گاز بلكه به توسعه صنايع با مفهوم انرژي بپردازد، نياز است و البته نياز است تا كارگروه يا متولي براي آن درنظر گرفته شود. اگر امروز اتفاقاتي را كه در آينده نزديك برايمان رخ خواهد داد، تحليل نكنيم و براي تغييرات آماده نشويم، چهبسا در آينده نزديك مجبور به پرداخت بهايي سنگين خواهيم شد.