ري برندينگ رييس جمهوري سابق
سالار احمدي |اين روزها همزمان با اوج اخبار مبتلايان به ويروس كرونا آن طور كه بايد و شايد به مصاحبه رييسجمهوري سابق توجهي نشد. مصاحبهاي كه هدفي پشت پرده داشت و آن هم ريبرندينگ هوشمندانه آقاي احمدينژاد براي نسلهايي بود كه زمان رياست او بر دولتهاي نهم و دهم را به دليل اقتضاي سنشان به ياد ندارند. به طور ويژه مصاحبهكننده به موسيقيهايي اشاره ميكند كه نسل جوان و نوجوان طرفدار آن هستند، يعني همان موسيقي رپ و احمدينژاد هم در كمال تعجب، توصيه به گوش كردن اين نوع موسيقي ميكند! گويي برخوردهاي گسترده با هنرمندان، مطبوعات، فعالان سياسي، مدني و... زمان دولت او اتفاق نيفتاده است! براي بررسي پديده احمدينژاد بد نيست ابتدا نگاهي به پديده پوپوليسم در امريكا و اروپا بيندازيم. در امريكا، دونالد ترامپ با شعار «دوباره عظمت را به امريكا برميگردانيم» در كمال ناباوري همه ناظران به قدرت رسيد، برزيل نيز با به قدرت رسيدن «ژايير بولسونارو» وضعيتي مشابه با امريكا را تجربه ميكند همچنين اتحاديه اروپايي كه هنوز درگير خروج بريتانيا از آن بوده چند سال اخير شاهد رأي اكثريت مردم بريتانيا به خروج از اتحاديه اروپا، كسب ۱۲ درصد آرا توسط حزب پوپوليست «آزادي هلند» به رهبري «گيرت ويلدرز» در انتخابات پارلماني اين كشور، كسب ۲۲ و ۳۳ درصد آرا توسط «مارين لوپن» رهبر حزب جبهه ملي فرانسه به ترتيب در مراحل اول و دوم انتخابات رياستجمهوري اين كشور، كسب حدود ۱۳ درصد آرا توسط حزب پوپوليست «آلترناتيو براي آلمان» در انتخابات «بوندستاگ» كه اين حزب را پس از تشكيل «ائتلاف بزرگ» به حزب اصلي اپوزيسيون تبديل كرد و تشكيل دولت ائتلافي در اتريش با شركت «حزب آزادي» اتريش با تمايلات مليگرايانه و محافظهكار به دنبال انتخابات پارلماني در اين كشور بودهايم. هر چند احزاب پوپوليست جز در اتريش و احتمالا در ايتاليا با توجه به موفقيت جنبش چپگراي «پنج ستاره» و حزب راست افراطي «ليگ شمال» در حكومت سهمي پيدا نكردهاند اما بخش قابل ملاحظهاي از جمعيت اروپا به احزاب پوپوليستي اقبال نشان دادهاند. حال به اينها، بستن مرزها و تقويت احساسات ناسيوناليستي ناشي از پاندمي كرونا را نيز اضافه كنيد. در ايران نيز با به محاق رفتن برجام و به هم ريختن وضعيت اقتصاد دوباره راستهاي تندرو تقويت شده و با شعارهاي عوامفريبانه و عدم مشاركت قابل قبول مردم در انتخابات، مجلس را در دست گرفتهاند و اگر اتفاقي در مورد تحريمها نيفتد احتمالا دست بالا را در انتخابات پيش روي رياستجمهوري نيز خواهند داشت. به همين منظور اگر به تحركات اخير احمدينژاد نگاهي بيندازيم، درمييابيم كه او با قدرت، كار خود را براي انتخابات رياستجمهوري آغاز كرده و در تلاش است كه با پيروزي در دو جبهه، خود را به عنوان كانديداي نهايي جريان اصولگرايي معرفي كند و اولين چالش او سدي به نام شوراي نگهبان است كه پيشتر نيز به آن برخورده و در سال 96 توسط همين شورا رد صلاحيت شده است. خبرسازي درباره ديدار با آيتالله جنتي كه برخي نزديكان او انجام داده و البته به دفعات ازسوي سخنگو همچنين يكي، دو عضو حقوقدان شوراي نگهبان تكذيب شد شايد گامي در اين مسير بود. اما فارغ از تاييد يا رد صلاحيت، احمدينژاد به هر حال بايد با كسب آراي عمومي بار ديگر خود را به پاستور برساند و بر اين پايه، چالش دوم او عملا كسب آرايي است كه تاكنون هميشه در صندوق اصلاحطلبان تعريف ميشده؛ اما حالا ديگر آرا موسوم به «آراي خاكستري» نه تنها به حساب اصلاحطلبان ريخته نميشود بلكه اين طيف از شهروندان يكبار ديگر ممكن است گزينه عدم شركت در انتخابات را انتخاب كنند؛ پس احمدينژاد قصد دارد با طرح مطالبات اين جريان نه تنها آراي خاكستري را به حساب خود بريزد بلكه راياوليها را هم- به نفع خود- پاي صندوق راي بكشاند. حال به نظر ميرسد، درك بهتري از تاكيد موكد او بر كليدواژه «ايران» در مصاحبه اخيرش داشته باشيم و بدانيم كه پوپوليسم از آنچه ميانديشيم به ما نزديكتر است!
عضو حزب نداي ايرانيان