آتشسوزي جنگل، يك فرصت؟
مظفر شيرواني
بنا بر اخبار منتشر شده در سال جاري تاكنون بيش از 40 هزار هكتار از جنگلهاي زاگرس آتش گرفته و سوخته است. آتشسوزي در اين جنگلها، اتفاقي است كه همه ساله كم و بيش رخ ميدهد؛ بنا بر اعلام سازمان جنگلها و مراتع كشور «امسال بيش از يكهزار و 300 فقره حريق در عرصه منابع طبيعي رخ داده كه نسبت به سال گذشته افزوده شده است.» اكثر اين جنگلها و مراتع آتش گرفته در زمينهاي پرشيب، سنگلاخي و با خاكهاي كمعمق قرار دارند كه نسبت به هرگونه تغيير و تحول عوامل زنده يا غيرزنده حساسيت شديد نشان ميدهند. آتشسوزيها باعث نابودي بخش گستردهاي از پوشش گياهي و موجودات خاكزي، از دست رفتن هوموس، لخت شدن زمين و مساعد شدن زمينه براي جاري شدن سيلابها ميشود. اين عرصهها چراگاههاي مناسبي براي حفظ حياتوحش و نيز براي ساير موجودات زنده هوازي و خاكزي هستند. تعداد گونههاي جانوري و گياهي موجود در اين مناطق منحصر به فرد جزيي از ثروت ملي است كه بايد به هر وسيله حفظ و حراست شود.
علل آتشسوزي
بنا به گفته منصور، رييس سازمان جنگلها و مراتع «يك تحليل 14 ساله از وضعيت حريق در كشور نشان ميدهد عامل 90درصد حريقهاي رخ داده در منابع طبيعي كشور، عامل انساني است كه درصدي از آن هم عمدي و به اختلاف قومي قبيلهاي، آتش زدن مزارع و... برميگردد.»
مشكل ديگري كه زمينههاي مناسب را
حتي براي آتشسوزيهاي غيرعمدي يا اينكه آتشسوزيهاي طبيعي مهيا كرده، وجود علفهاي بهاري (يكساله) است كه در اوايل تابستان خشك شده و زمينههاي مناسبي را براي آتش گرفتن اين علفها فراهم ميسازند. سبز شدن اين نوع گياهان در عرصههاي جنگلي ناشي از بهرهبرداريهاي بيرويه و تخريب جنگلهاست كه طي سالهاي متمادي به منظور مصارف سوخت، زغالگيري و از همه مهمتر چراي دام صورت گرفته است. دامداران براي توليد علوفه بيشتر سر و شاخه اين درختان جنگلي را قطع كرده و به اين وسيله باعث از بين رفتن تاج درختان و روشن شدن عرصه جنگلي ميشوند. در اين فاصله بذور سبز شده درختان توام با نهالهاي جوان همراه با ساير گياهان خوش خوراك توسط دام چريده و علفهايي باقي خواهند ماند كه ارزش غذايي ناچيز دارند. اين گياهان علفي بهتدريج و باتوجه به نوع ريشهدواني انبوه خود مانع از استقرار هرگونه زادآوري طبيعي درختان و درختچههاي جنگلي ميشوند.
راههاي جلوگيري از حريق
در آتشسوزيهايي كه به طور طبيعي در جنگلها رخ ميدهد گرچه خسارتهاي اقتصادي زيادي را باعث ميگردد اما شرايط مناسبي براي استقرار مجدد زادآوري طبيعي در جنگلها نيز فراهم ميشود. اتفاقات حريق در جنگلهاي زاگرس ميتواند به شرطي كه دام كاملا از عرصههاي آتش گرفته شده خارج شود خود به يك فرصت طلايي و مناسب مبدل شود. در عرصههايي كه در آنها حريق رخ داده و خالي از هرگونه علفهاي هرز است، بستر مناسبي براي استقرار گونههاي جنگلي است.
پاك شدن عرصه از گياهاني كه مانع زادآوري است توام با كم شدن جمعيت موشها، بستري مناسب براي استقرار گونههاي درختي و درختچهاي فراهم ميكند. بذر درختان و درختچههاي پيشگام كه اكثرا نورپسند هستند و در اواخر تابستان و اوايل پاييز ميرسند، ميتوانند به سرعت فضاي خالي ايجاد شده را پر كرده و مقدمات استقرار و گسترش زادآوري طبيعي جنگل را فراهم كنند. جامعه جنگلي گونهها در جنگلهاي زاگرس بسيار متنوع است و تنها به چند گونه بلوط و بنه محدود نميشود. توسعه اين گونههاي جنگلي كه هزينه جنگلكاري زيادي با خود به همراه ندارد، قادر است در مدت زمان نسبتا كوتاهي كه استقرار مييابد زمينههاي مناسبي را براي به وجود آمدن دوباره هوموس از دست رفته خاك و ممانعت كردن از جاري شدن سيلابها و خطرات فرسايش فراهم كند. اين گونههاي پيشگام، باتوجه به ميكرو كليمايي كه ايجاد ميكنند مقدمات رشد گونههاي سايه پسند و درختان با دير زيستي بالا را فراهم كنند.
ايجاد جنگلهاي طبيعي در اين ارتفاعات پرشيب، سنگلاخي روي اين خاكهاي نسبتا فقير، تنها راه پيشگيري از رشد نامناسب علفهاي هرز و ممانعت از آتشسوزيهاي همه ساله است. اين قبيل جنگلها ضمن تعديل درجه حرارت هوا و تنظيم ميزان بارندگي، نقش ارزندهاي را در جلوگيري از وزش شديد باد و خشك شدن زمين به عمل ميآورند. موقعيت توپوگرافي اين عرصهها از نظر اكولوژيكي از اهميت شاياني برخوردارند.
دولت بايد به اهميت زيست محيطي اين عرصه توجه بهخصوص مبذول دارد. عدم توجه كافي به اهميت اين منابع تخريب شده و ممانعت از اقدامات پيشگيرانه باعث خواهند شد كه كشور همه ساله به طور افزاينده با اين قبيل آتشسوزيها و از دست رفتن سطوح گسترده جنگل مواجه شود. اهميت اين جنگلهاي حفاظتي در اين عرصههاي كوهستاني آن هم در كشوري كه بيش از 7درصد سطح آن از پوشش جنگلي برخوردار نيست از اهميت بسيار بالايي برخوردار است كه بايد بدون استثنا به آنها توجه حياتي به عمل آيد. اكثر اين مناطق آتش گرفته مكان و مأواي بسيار مناسبي براي حفظ و احياي حياتوحش است. تنوع جانوري مخصوصا گونههاي علفخوار و گوشتخوار كه در اين عرصه زندگي ميكنند منحصر به فرد هستند. از دست رفتن رويشگاه و زايشگاه اين جانوران باعث فقر بلندمدت جانوري در اين محيطها ميشود كه به آساني قابل احياي مجدد و جبران گونههاي ازدست رفته نخواهد بود.
اشتغالزايي و به وجود آوردن زمينههاي مناسب شغلي براي ساكنان اين مناطق، همچنين بالا بردن سطح آگاهي مردم منطقه در مورد اهميت منابع طبيعي به عنوان زير بناي استقرار و دوام روستاها، تامين آب آشاميدني و ممانعت از سيلابها و خشكساليهاي متمادي از عوامل بسيار مهم در تثبيت جنگلهاست.
مشاور بينالمللي جنگل و محيطزيست