مرز اخلاقمداري كجاست؟!
ميثم شرفي
جمع بزرگي داغدار مردي اخلاقمدارند. سهيل گوهري نازنين، ساده، صادق و مهربان پس از ابتلا به ويروس كرونا و چند روز كشمكش تسليم تقدير شد. هفته پيش و قبل از آغاز نشانههاي ابتلا به كرونا حكم سرپرستي روابط عمومي باشگاه فرهنگي ورزشي استقلال به او ابلاغ شد. دوستانش و دوستداران باشگاه اين اتفاق را به فال نيك گرفتند، سبقه و سابقه كارياش اين نويد را ميداد عصري نو با قبول مسووليت در حوزه روابط عمومي اين باشگاه متولد ميشود. او عاشق استقلال بود و عاشق خدمت به تيمي كه سالها پشتيبانياش ميكرد. ساعاتي نگذشته بود اكانتهاي سازماني و اجارهاي هجمهاي كم سابقه را آغاز كردند. وارسي تمام صفحات مجازي سهيل گوهري و انتخاب تمام نظرات و نوشتههاي او كه با آن اختلافنظر داشتند، گام نخست حملاتي در توييتر را رقم زد كه حكم جديد ابلاغ شده را هدف گرفته بود و همزماني آن با ابتلاي او به ويروس كرونا فاجعه را رقم زد. طي ۲۴ساعت هر چه در توان داشتند به ميان آوردند بدون كوچكترين مراعاتي به ناشايستهترين وجه ممكن در توييتر به او تاختند. پوشيده نيست روان زخم خورده جان را ميفرسايد و سيستم ايمني بدن را تضعيف ميكند. امروز كه سهيل گوهري در ميان ما نيست، اين پرسش در ذهن بسياري بدون پاسخ مانده كه مرز اخلاقمداري و مسلماني كجاست؟ و حمله به افراد كه از فضاي مجازي براي بيان نظارت روزمرهشان استفاده ميكنند فراتر از اخلاق و انسانيت، تا چه اندازه قانوني است؟ وراي قانون افرادي كه اينگونه هدفمند به فعالان فضاي مجازي يورش ميبرند آيا به پيامدهاي عملشان آگاهند؟ اين مهاجمان كه هر روز يك هدف را براي تاختن ميآزمايند از كجا تامين مالي ميشوند و آيا اين نوع واكنشها ناقض آزادي بيان تصريح شده در قانون اساسي ايران عزيز ما نيست؟ جان عزيزي از دست رفت! خانوادهاي داغدار شد. آيا وقت آن نرسيده مجددا نسبت خودمان را با شرع، اخلاق و قانون بسنجيم؟!