درباره مرحوم كيومرث خان ابوالملوكي:
او هنوز مهربان بود
صدرالدين كاظمي
خوابيده بود، چون فرشتهاي مهربان. بدنش هنوز گرم و چشمهايش باز بود و دوخته شده به سقف. با صورتي سفيدتر از برف، با پيشاني بلندتر از كوه و با دستهايي كه در همه عمر ستاره ساخته بودند.
️«آنا ماريا» ضجه ميزد و مويه ميكرد. در فقدان همراه و همسر و رفيقي كه ۶۰سال يار و غمخوار يكديگر بودند و جامعه ورزش خود را به خوابي سنگين زده بود انگار نه انگار كه گوهري و گنجينهاي را از دست داده است. فقط چند نامه اداري و چند تلفن و چند... .
️چشمانش را بستم و بوسهاي بر پيشانياش نشاندم به رسم قدرداني از ۸۰ سال تلاش براي بلندآوازهتر كردن نام ايران و ايراني.
اما حتي وقتي چشمهايش را بستم و پارچه گلدار را روي صورتش كشيدم، باور نكردم كه رفته و پرواز كرده است.
️مرگ و نيستي او را هيچكس باور نكرد. خالق ستارهها باشي و مرگ. نخستين داور بينالمللي كشتي ايران باشي و نيستي؟ نخستين سرمربي تيم ملي كشتي ايران باشي و تيم ايران را براي اولين بار روي سكوي جهاني نشانده باشي و مرگ؟ نه! او هرگز نميميرد. هيچگاه. كيومرث خان ابوالملوكي زنده است تا تاريخ زنده است.