هزينه ضرر و زيان ناشي از آتشسوزي در هر هكتار از اراضي مرتعي كشور در سال ۹۷، حدود ۱۷ ميليون تومان و در هر هكتار از مناطق جنگلي حدود ۵۶ ميليون تومان برآورد شد. اين در حالي است كه متاسفانه بسياري از عرصههاي آسيبديده توسط آتش به دلايل متعدد از جمله خشكسالي و تغييرات اقليمي توان احياي مجدد را نخواهند داشت.
از سوي ديگر، نقش عامل انساني در اغلب آتشسوزيها پررنگ است؛ درست است كه برخي آتشسوزيها بر اثر اهمال گردشگران و روشن كردن آتش در فضاهاي باز يا رها كردن زبالههايي مانند شيشه و بطري پلاستيكي در طبيعت رخ ميدهند اما برخي آتشسوزيها هم حاصل اختلافات و رقابت جوامع محلي بر سر تصرف مرتع و جنگل براي در اختيار داشتن دام بيشتر هستند.
كليد اصلي موفقيت طرحهاي حفاظت از محيطزيست اين است كه راهكارها براساس تطبيق نيازهاي انساني و گرايشهاي حفاظت از محيطزيست ارايه شود. پروژه مديريت مشاركتي منابع طبيعي ارسباران با استفاده از دانش بومي و جوامع محلي روستاهاي آلاجوجه و لُمِه اسلام در استان آذربايجانشرقي كه با حمايت دفتر كمكهاي كوچك تسهيلات محيطزيست جهاني (SGP) آغاز به كار كرده، درصدد است تا با تقويت و توانمندسازي جوامع محلي، حفاظت از زيستگاههاي جنگلي و مرتعي را به روش اصولي پيش ببرد. در اين گزارش محمدرضا مسعود، كارشناس حياتوحش به «اعتماد» از اهميت و چگونگي تسهيلگري پروژه مديريت مشاركتي منابع طبيعي با استفاده از دانش بومي جوامع محلي روستاهاي ارسباران ميگويد.
آموزش و مشاركت جوامع محلي در روستاهاي لمه اسلام و آلاجوجه بر چه مواردي متمركز شده است؟
بايد بگويم كه آتشسوزي جنگلها و مراتع ناشي از عوامل انساني در سالهاي اخير، نياز و وابستگي مردم محلي به جنگلها و مراتع، بهرهبرداري غيراصولي از منابع طبيعي، تخلفات شكار و جنگل، چراي بيش از حد دام، تخريب مراتع، تغيير كاربري جنگلها با اراضي كشاورزي، كشت غيراصولي محصولات كشاورزي و فرسايش خاك، روشهاي معيشتي سنتي، كمبود امكانات و زيرساختهاي اقتصادي و فرهنگي، نبود مشاغل درآمدزا و... از مسائل و مشكلاتي هستند كه به دليل عدم مشاركت جوامع محلي در حفظ منابع طبيعي و ناهماهنگي مردم با ارگانهاي دولتي بروز كرده و باعث نابودي هر چه بيشتر و سريعتر جنگلهاي باارزش ارسباران شدهاند. لذا آشنايي جوامع محلي با اهميت جنگل و مرتع و تنوع زيستي، لزوم حفاظت از منابع طبيعي، مشاركت در حفاظت، اصلاح و احياي مراتع و جنگلها، پيشگيري از آتشسوزيها، عدم تغيير كاربري، معيشتهاي پايدار، شناسايي عوامل تهديد با مشاركت جوامع محلي و... از مواردي است كه آموزش مردم محلي در اين پروژه بر آن متمركز ميباشد.
در مورد تشكيل تيم مهار آتشسوزي و اقدامات انجام شده در آن كمي بيشتر صحبت كنيد.
اولين قدم براي حفاظت مشاركتي، تشكيل تيم مهار آتشسوزي جنگلها و مراتع است كه با كمك اداره كل منابع طبيعي استان روشهاي مهار آتش توسط كارشناس منابع طبيعي شهرستان خداآفرين براي علاقهمندان آموزش داده شد و سپس لوازم و تجهيزات موردنياز ازجمله آتشكوب، بيل و... براي مهار آتش تهيه گرديد.
همچنين علاقهمندان نسبت به پاكسازي جنگل و مراتع روستاي خود اقدام كرده و مواردي كه باعث آتشسوزي ميشود را از جنگلها جمعآوري كردند. آگاهسازي بهرهبرداران و به ويژه چوپانان از موارد ديگري بود كه براي پيشگيري از آتشسوزي جنگلها در محدوده روستاهاي هدف پروژه صورت گرفت.
آتشسوزيها چه آسيبهايي را به حياتوحش و گونههاي جنگلي و مرتعي منطقه ارسباران وارد كردهاند؟
ارسباران يكي از غنيترين رويشگاههاي جنگلي كشور بوده كه در منتهياليه شمال غرب كشور و شماليترين نقطه استان آذربايجانشرقي قرار دارد. اين منطقه مجموعهاي غني و باارزش از گونههاي گياهي و جانوري را دارا ميباشد، بهطوري كه تنوع گياهي آن بالغ بر 1100 گونه گياهي مشتمل بر 126 گونه درختي و درختچهاي بوده كه ميتوان به گونههاي درختي مانند سرخدار و اورس كه از گونههاي باستاني، غيرقابل تجديد و بسيار ارزشمند هستند، اشاره كرد. جالب است بدانيد كه ديرميري سرخدار حداقل تا 2 هزار سال ميرسد.
تنوع گونههاي جانوري نيز با بيش از 225 گونه پرنده و گونههاي مهمي چون شوكا، سياه خروس قفقازي، پلنگ و... از اهميت خاصي برخوردار است و سبب شده كه اين منطقه به عنوان يكي از ذخيرهگاههاي مهم زيستكره از طرف يونسكو ثبت شود.
با اين حال متاسفانه اين منطقه همواره دستخوش دخالتهاي غيراصولي انساني توام با تغييرات آب و هوايي بوده كه باعث شده مساحت آن از يك ميليون و 350 هزار هكتار به مساحت فعلي تقليل پيدا كند. چنانچه در سالهاي اخير شاهد آتشسوزيهاي مكرر و عمدي اين جنگلها بوده كه بيش از 500 هكتار از اين جنگلها و مراتع
به خاطر زيادهخواهي برخي افراد سودجو در سال گذشته به خاكستر تبديل شدند.
در ارزيابي آسيبهاي ناشي از آتشسوزي هميشه موضوع سوختن و مرگ برخي گونهها مانند گونههاي كمتوان و كمسرعت مانند خزندگان و جوندگان و حشرات مطرح ميشود و اين در حالي است كه آسيبهاي وارد بر شرايط زيستگاهي گونههاي مهم اغلب مغفول ميماند و كسي به آن توجه نميكند. به عنوان مثال در ماجراي جنگ ارمنستان و آذربايجان كه به آتش كشيدهشدن جنگلهاي شمال رودخانه ارس منتهي شد، كليه جمعيت شوكاي ساكن آن طرف ارس به علت ازدست رفتن مطلوبيت زيستگاه بهطور كامل به سواحل جنوبي ارس يعني جنگلهاي ارسباران منتقل شد.
آنچه ما از نتايج آتشسوزي ميبينيم هميشه قسمتهاي مرئي آن مانند سوختن مواد گياهي بوده، در صورتي كه آتشسوزي باعث بههم خوردن تعادل گونههاي خاكزي و در برخي نقاط تغيير pH خاك و ساير موارد شده كه ترميم آن به زمانهاي طولاني نيازمند است، بنابراين آتشسوزي جنگلهاي ارسباران همانند ساير جنگلها باعث كاهش مطلوبيت زيستگاه شده و گونههاي ساكن آن در صورت وجود زيستگاههاي مشابه به آنها مهاجرت كرده و در صورت نبودن اين گونه زيستگاهها بهطور حتم منقرض خواهند شد.
چنانچه آتشسوزي سال 98 هم در بهترين نقاط از زيستگاههاي شوكا اتفاق افتاد و اين مناطق در عين حال از مهمترين رويشگاههاي درخت سرخدار نيز بودند، لذا به جرات ميتوان گفت كه شوكا از اين نقاط حذف شده و به تبع آن مطلوبيت زيستگاهي براي گوشتخواران مهم منطقه مانند پلنگ، سياهگوش، گربه جنگلي و... نيز كاهش پيدا كرده است.
راهكار پيشنهادي شما به عنوان مشاور طرح به جوامع محلي چه بوده؟
پروژه مديريت مشاركتي منابع طبيعي ارسباران با استفاده از دانش بومي و جوامع محلي روستاهاي آلاجوجه و لُمِه اسلام در استان آذربايجانشرقي با حمايت دفتر كمكهاي كوچك تسهيلات محيطزيست جهاني در ايران در حال اجرا ميباشد. جا دارد از توجه مديران دفتر به اهميت موضوع و حمايت از ترويج مديريت مشاركتي و دانش سنتي تقدير و تشكر كرد.
اين پروژه براساس سياست دفتر به دليل تقويت و توانمندسازي جوامع محلي در مديريت مشاركتي توسط گروه محلي در حال اجراست كه در اين ميان موسسه حفاظت از تنوع زيستي استان آذربايجانشرقي به عنوان مشاور پروژه در كنار اين گروه محلي است تا آنها را در اجراي پروژه و مديريت مشاركتي راهنمايي كند.
ابتدا با اعلام علاقهمندي جوامع محلي روستاهاي لمه اسلام و آلاجوجه، گروه محلي حافظان ارسباران با حمايت شوراي اسلامي روستاها و اين موسسه تشكيل شد و پس از طي مراحل ارايه طرح توسط آنها و تصويب دفتر، پروژه از فروردين ماه سال جاري آغاز به كار كرد.
آموزش حفاظت مشاركتي، نقشهكشي مشاركتي، آموزش تسهيلگري به گروه محلي، مشاوره در زمينه احياي سنتهاي بومي و محلي در مديريت منابع طبيعي، همراهي در شناسايي بهرهبرداريهاي غيراصولي و مناطق تخريب شده جنگلي و مرتعي، ايجاد معيشتهاي پايدار و... از مواردي است كه موسسه حفاظت از تنوع زيستي، گروه محلي حافظان ارسباران را همراهي ميكند.
راهكار پيشنهادي ما به عنوان مشاور توانمندسازي جوامع محلي، آموزش و مشاركت آنها در مديريت و صيانت از منابع طبيعي با استفاده از دانش بومي و تجربيات گذشتگان و ريشسفيدان روستاست. به دليل وابستگي جنگلنشينان به منابع طبيعي اعتقاد بر اين است تا زماني كه مديريت منابع طبيعي به عهده خود مردم محلي باشد، آنها تلاش بر حفظ و مديريت بومي آن خواهند كرد، چيزي كه از گذشتگان به عنوان دانش سنتي و بومي به يادگار مانده است. متاسفانه اين دانش بومي بسيار ارزشمند امروز به فراموشي سپرده شده است.
در طرح حفاظت مشاركتي دراج نيز به مساله تغيير كاربري اراضي اشاره شده، لطفا كمي از اقداماتي كه تاكنون در اين زمينه انجام دادهايد كه جلوي تغيير كاربري گرفته شود، بگوييد.
زيستگاه دراج در استان آذربايجانشرقي شامل علفزارها و جنگلهاي اطراف رودخانه ارس است كه به شامات معروف ميباشد، اما متاسفانه تغيير كاربري برخي شامات به اراضي كشاورزي موجب لانهسازي اين پرنده در اينگونه اراضي شده و در مرحله برداشت محصول، لانهها و تخمهاي آنها نابود ميشود. در اين پروژه با آموزش گروه محلي تلاش شده است تا با آگاهسازي كشاورزان در موقع برداشت محصول و كمك به نجات پرنده و تخمها اقدام موثري انجام شود. از طرفي براي پيشگيري از تغيير كاربري در بقيه نقاط آگاهسازي لازم توسط گروه محلي صورت ميگيرد.
در ادامه اجراي پروژه اگر به مناطقي برخورد شود كه شروع به تغيير كاربري دادهاند، ارگانهاي دولتي جلوي آنها را ميگيرند. در حقيقت با آموزش و همكاري جوامع محلي، برنامههاي اصلاح و احيا بر پايه دانش سنتي طرحريزي خواهد شد تا توسط گروه محلي اجرا شود.
چرا دراج را به عنوان شاخص طرح حفاظتي انتخاب كردهايد؟
حفاظت مشاركتي از تنوع زيستي منطقه نيز در اين پروژه مدنظر است و در حال اجراست. در عين حال حفاظت از گونههايي مانند شوكا و دراج نيز به عنوان گونههاي شاخص منطقه مهم است و جوامع محلي بايد نسبت به اهميت آنها آگاه و حساس شوند. دُرّاج؛ پرندهاي زيبا از راسته ماكيان، تيره قرقاول و زيرتيره كبكيان است كه از پرندگان حمايت شده ايران محسوب ميشود. از نظر ظاهري جثهاي متوسط و تقريبا هم اندازه كبك دارد. زيستگاه اين پرنده در استان آذربايجان شرقي شامل علفزارها و جنگلهاي اطراف رودخانه ارس است كه همانطور كه پيشتر گفتم به شامات معروف است. اما متاسفانه تغيير كاربري شامات به اراضي كشاورزي موجب لانهسازي پرنده در اين گونه اراضي شده و همزماني جوجهآوري دراج با مرحله برداشت اين مزارع سبب شده كه بسياري از آشيانهها توسط كمباين يا علفچين تخريب و تخمهاي آنها شكسته شوند، ضمن اينكه اگر آشيانهها هم تخريب نشوند، به دليل نبود پوشش و استتار كافي بر اثر برداشت، در معرض ديد شكارچيان طبيعي قرار خواهند گرفت و جوجهها به سرعت توسط آنها بهخصوص كلاغ نابود ميشوند و اين امر تاثير زيادي در كاهش جمعيت اين گونه داشته است.
در راستاي حفاظت مشاركتي تنوع زيستي منطقه به ويژه دراج و شوكا، پس از آموزش گروه محلي و همراهي آنها، كشاورزان درخصوص عدم تغيير كاربري منابع طبيعي و حمايت از پرنده دراج آگاهسازي شدند. سپس نحوه برداشت تخمهاي رها شده در مرحله برداشت محصول توسط كارشناس موسسه حفاظت از تنوع زيستي استان آذربايجانشرقي به آنها آموزش داده شد.
به عنوان نمونه يكي از كشاورزان در مرحله برداشت گندم، موقع كنترل تعدادي تخم رها شده را پيدا كرد و سريعا پس از انتقال، توسط مرغهاي خانگي كه روي تخم خوابيده بودند، تفريخ شدند. در حال حاضر جوجهها در محيطي مصنوعي با استفاده از گرمادهي توسط لامپ و تغذيه در حال رشد هستند كه پس از رشد مناسب و كسب آمادگي لازم به منظور افزايش جمعيت در زيستگاه مناسب خود رهاسازي خواهند شد. البته اين روش همچنان در حال اجراست و موارد ديگري از مشاهده لانه رها شده و نجات تخمها صورت ميگيرد.
در ارزيابي آسيبهاي ناشي از آتشسوزي هميشه موضوع سوختن و مرگ برخي گونهها مانند گونههاي كمتوان و كمسرعت مانند خزندگان و جوندگان و حشرات مطرح ميشود و اين در حالي است كه آسيبهاي وارد بر شرايط زيستگاهي گونههاي مهم اغلب مغفول ميماند و كسي به آن توجه نميكند. به عنوان مثال در ماجراي جنگ ارمنستان و آذربايجان كه به آتش كشيده شدن جنگلهاي شمال رودخانه ارس منتهي شد، كليه جمعيت شوكاي ساكن آن طرف ارس به علت ازدست رفتن مطلوبيت زيستگاه بهطور كامل به سواحل جنوبي ارس يعني جنگلهاي ارسباران منتقل شد.