• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4702 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۵ مرداد

روياي ايراني

محمد خيرآبادي

فرد پولاك در كتاب «تصوير آينده» كه اثري كلاسيك در آينده‌پژوهي است، مي‌نويسد: «گذشته مقوله‌اي فهميدني ولي آينده مقوله‌اي ساختني است. وقتي يك مخترع يا كارآفرين مي‌خواهد چيزي خلق كند آن را در ذهن خود تصور مي‌كند. تخيل اجتماعي هم چيزي از همان جنس است. تخيلات اجتماعي ما به ابداعات اجتماعي منجر مي‌شوند و اين ابداعات جامعه را به جايي بهتر تبديل مي‌كنند. توانايي اميدوار بودن مهم‌ترين حقيقت زندگي است و ما به اميدوار بودن و آفرينش اميد محكوم هستيم، زيرا آينده پيش‌بيني‌ناپذير است و انسان خردمند در اين آينده كه فضايي لايتناهي و نامعلوم است، بايد نقشي داشته باشد.» در سخن درست پولاك يك نكته غايب است؛ اينكه تصور و تخيل به تنهايي كاركرد دارد يا بايد منضم شود به چيزي ديگر؟ در يادداشت قبل در همين ستون نوشتم كه صرفا با داشتن آرزوهاي خوب و كلي، دردي از ما دوا نخواهد شد. گفتن اين حرف كه «چرا اينقدر از ديگران عقب افتاده‌ايم؟» در واقع تكرار حسرت‌هاي گذشته ما در مواجهه با غرب است. اگر هنوز فكر مي‌كنيم اين تكرار مكررات به تنهايي سودي دارد بايد به خود يادآوري كنيم كه ما طي بيشتر از 150 سال همين حرف‌ها را تكرار كرده‌ايم. به نظرم طرح اين پرسش كه «ما چه تصويري از آينده ايران داريم؟» مهم است؛ اگر به اين پرسش هم بينديشيم كه «چگونه مي‌شود تصويري از آينده ايران داشت آن‌گونه كه نيروي محرك ما براي فراتر رفتن از وضعيت موجود باشد». كريستيان گودن در كتاب «آيا بايد از اتوپيا اعاده حيثيت كرد؟» مي‌نويسد: «اتوپيايي كه همه كس در آن شريكند، نيروي محركه تاريخ است». از نظر او، با اينكه در طول تاريخ بسياري به نام تحقق اتوپيا و مدينه فاضله خشونت ورزيدند و خون ريختند، اما همچنان «اتوپيا امكاني است براي اعتراض به امر واقع و انديشيدن به آن سوي زندگي حاضر» و اتوپيا از اين بابت براي انسان هميشه ضروري بوده و خواهد بود. او مي‌خواهد به ما بگويد دنيا به آخر نرسيده و ما هنوز براي گشودن افق‌هاي جديد و جست‌وجوي آينده بهتر ناتوان نشده‌ايم. از اين منظر «روياي ايراني» تلاشي است براي نپذيرفتن آنچه گودن به آن مي‌گويد ديكتاتوري «همين است كه هست»؛  نه اينكه پاسخي قطعي و نسخه‌اي آماده باشد، بلكه يك تلاش و فرآيند و پروسه است. گودن مي‌گويد: «اگر مي‌شد آينده را شناخت، خود تبديل به حال مي‌شد و ديگر آينده نمي‌بود. ما جز شناخت مشكل، بدون ادعاي پاسخ به آن، كاري نمي‌توانيم بكنيم، چراكه خصلت اتوپيا در همين نبود راه‌حل است». در واقع «روياي ايراني» مي‌تواند همان نيروي محركه‌اي باشد كه ما را به بهتر شدن اميدوار مي‌كند، نه چيزي بيشتر از آن و نه بهشتي وعده داده شده روي زمين.  اما همين روياي جمعي وقتي به دست مي‌آيد كه ما به عنوان عضوي از جامعه درباره آينده ايران به‌طور جدي فكر كنيم. پاسخ‌هاي سطحي و نينديشيده مانند اينكه « خوب است ايران هم جايي بشود مثل سوئد و دانمارك يا حداقل تركيه و امارات » گرهي را باز نخواهد كرد. اينجا، ايران است. تاريخ و جغرافيايي دارد متفاوت از هر جاي ديگر دنيا. جامعه‌اي دارد كه هر تغيير ناگزير بايد از طريق آن صورت گيرد. يك‌سري واقعيت‌ها روي زمين سفت و محكم وجود دارد كه بايد آنها را ديد و متناسب با آنها تمنا كرد. بايد موجودي حساب بانكي‌مان را بدانيم تا بتوانيم بر اساس آن چك بكشيم. اگر همچنان در دام نگاه رمانتيك گرفتار باشيم، عملا در مسير درست قرار نخواهيم گرفت. مي‌دانم كه سياست، حكومت و دولت همه در فرآيندهاي تغيير و در آينده ما تاثيرگذار است اما اينجا صحبت از تخيل اجتماعي (به قول پولاك) و روياي جمعي ايرانيان است. ما هنوز از سفرهاي‌مان به استانبول، دوبي و باكو چيزي جز حسرت و آرزو  به ارمغان نمي‌آوريم. كافي است كه نخست‌وزيري در آن سوي آب از مردم عذرخواهي كند، فرياد مي‌كشيم كه كاش مسوولان ما هم همين‌طور بودند. تا مي‌شنويم كه مردم فلان كشور در اعتراض به گران شدن كالايي خاص به‌طور متحد از خريدن آن صرف‌نظر كرده‌اند، داغ دل‌مان تازه مي‌شود كه كاش مردم ما هم همين‌طور بودند. حقيقتا اين پرسش مهمي است كه چگونه مي‌شود چنان مسوولان و چنين مردم ايده‌آلي داشت؟ آيا ما براي پاسخ به اين پرسش‌‌ها قدمي فراتر از حسرت و آرزو برداشته‌ايم؟ فحش دادن به كساني كه فكر مي‌كنيم مسبب اين اوضاع هستند، پيچيدن نسخه‌هاي دم‌دستي نظير اينكه «اگر از فردا فلان كار را بكنند همه‌ چيز درست مي‌شود» و نشناختن مسووليت خود به عنوان عضوي از جامعه، براي ما در شرايطي كه هستيم، بي‌فايده و حتي مضر است. ما بايد درباره آينده ايران به‌طور جدي فكر كنيم و ببينيم لازم است چه چيزي به آرزوهاي‌مان منضم شود تا آن را به نيروي محركه‌اي براي ساختن آينده تبديل كند. ما بايد رويايي را جست‌وجو كنيم كه براي نزديك شدن به آن حاضر باشيم كار كنيم، مسووليت بپذيريم و مصالح جمعي را بر خود مقدم بداريم. نامش مهم نيست «روياي ايراني» يا هر رويايي كه پاهايش روي زمين امروز ايران باشد و سرش در آسمان آرمان‌هاي دور و دراز.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون