به مناسبت اجراي پروژه هنري پونه اشيدري با عنوان مخفيگاه 2
تالاب انزلي در استخر گالري باوان
فاروق مظلومي
خيلي آگاهي و فضيلت ميخواهد در شرايط اقتصادي كنوني همچنان دغدغه محيط زيست داشته باشي. پونه اشيدري هنرمند چندرسانهاي همزمان با شيوع كرونا پروژه مخفيگاه 2 را در استخر گالري باوان شروع كرد و حالا در پنجمين ماه اين پروژه است كه در استيتمنت اينگونه معرفي ميشود.
«مخفيگاه 2» كه يك پروژه زمانمحور است، براساس اثري با نام «الهه تالاب» (96 - 95) از همين هنرمند شكل گرفته است. اين پروژه پروسهمحور كه براي فضاي استخر گالري باوان طراحي شده، با تاثير از شرايط كنوني تالاب انزلي و تهديد گياهان مهاجمي چون «آزولا» و «سنبل آبي» شكل گرفته است. در اين اثر، تصويرِ كف استخر (عكسي عظيم از چهره هنرمند)، بر اثر گذشت زمان و رشد سريعِ گياهانِ شناور روي آب و جلبكها و ميكروارگانيزمهاي معلق در آب، به مرور ناپديد و مخفي ميشود.
در ادامه استيتمنت اين پروژه ميخوانيم.
هر وقت همهچيز آرام به نظر ميرسد و همه جا ساكت، يعني شايد اتفاقي هولناك دارد در خفي رُخ ميدهد. انگار چيزي در سكوت و بيخبري برويد و حركت كند، مثل ِ يك بيماري خاموش يا جُرمي پنهاني. در نبودِ نشانهاي پيدا، خطر، بيصدا نزديك ميشود، چون جنگلي از خزههاي سرخ، به آرامي رشد ميكند، تكثير ميشود و بيآنكه كسي سرعتِ حركتش را متوجه باشد، در سكوتي عميق، هيولاي سبز رنگ، تالابِ پرُ خُروش را در بر ميگيرد، ميپوشاند و خاموش ميكند. آنقدر بدون درد اتفاق ميافتد كه شايد حسش هم نكني.
گياهان آبزي و غيربومي همچون «آزولا» و «سُنبل آبي» سالها پيش در پي اشتباهاتِ انساني، ناخواسته به تالاب انزلي راه پيدا كردند و امروز سطح وسيعي از تالاب را پوشانده. اين گياه با رشد سريع، سطح آبهاي شيرين را ميپوشاند و مانع رسيدن نور خورشيد و اكسيژن به درون آب ميشود، با مصرف اكسيژن و مواد غذايي و بالا بردن اسيديته آب، اين زيستگاهها را تضعيف كرده تا جايي كه رفتهرفته تنوع گياهي و جانوري زيستگاه از بين ميرود. در عوض سيستمهاي غيرهوازي شروع به فعاليت كرده و تالاب يا بركه را تدريجا به مردابهاي بد بو و غيرقابل زيست تبديل ميكند.»
حالا ديگر براي نامگذاري اجراهاي هنري معاصر دچار مشكل هستيم و گاهي عنوان پروژه هنري جامعترين است. همانطوركه پونه اشيدري براي كاري كه در استخر گالري باوان انجام ميدهد عنوان پروژه «مخفيگاه 2» را ميدهد. اما راستي نقش اشيدري در اين پروژه چيست؟ مجري؟ او در ابتداي پروژه طراح و سپس مجري و اكنون نقش مراقب پروژه را دارد و احتمالا در پايان پروژه و از بين رفتن اثر ارتباطش با پروژه فقط در اسناد ثبتي مثل ويديو يا عكسها محفوظ خواهد بود نه در فضاي واقعي. از اينرو ثبت اين پروژهها امري مهم است. اما پروژه مخفيگاه 2 نسبتهايي با هنر محيطي دارد. مكانمحور و مفهومي است. دغدغههاي زيستبومي دارد. و اگر اين پروژه در محل تالاب انجام ميشد يك EcoVention بود. شاخهاي از هنر محيطي كه قصد آگاهيرساني در مورد تخريبهاي محيطزيستي را دارد و اغلب در محل تخريب اجرا ميشود اما اجراي پروژهاي كه مربوط به يك تالاب طبيعي بوده در استخر كه يك آبگير انسانساخت است شايد يادآوري اين مفهوم است كه ساخت فضاهاي شهري توسط انسان باعث تخريب طبيعت شده و از طرفي امحاي تصوير هنرمند توسط عوامل شيميايي و ميكروارگارنيسمهايي كه با عامليت هنرمند در استخر ايجاد شدهاند، نمادي از نابودي انسان توسط خودش است. اما فارغ از اين تفاسير و انتسابات، اشيدري در مخفيگاه 2 يك فضاي مشاهده مستمر و متغير را خلق كرده است كه روي سه عنصر زمان، مكان و موجود زنده استوار است. امكان جابهجايي محفظههاي نگهداري گياهان در اين پروژه توسط بازديدكننده در سطح استخر، تغيير اين فضاي مشاهده را در لحظه ممكن ميكند. مخاطب ميتواند از هر وجه و از هر فاصلهاي ارتباطي ويژه با مخفيگاه 2 داشته باشد و با اين اثر از درون و بيرون ارتباط برقرار كند و اين وضعيت رابطه سنتي مخاطب با اثر هنري را تغيير ميدهد.
اثر مفهومي «مخفيگاه دو» يك فضاي مشاهده - observatory space - است نه براي رصد آسمان كه براي نگريستن دوباره به زمين. فضاهاي مشاهده ايستگاههاي ديدن و كنجكاوي و تلنگر هستند. اين فضاها آثاري هستند كه در حين اجرا درگير تغيير مستمر بوده و تعاملشان در بازههاي زماني با مخاطب تغيير ميكند. قابل خريد نبودن اين آثار نسبتشان را با هنر اصيل و تفاوتشان را با آثار ديگر بيشتر ميكند. مخفيگاه 2 فضايي است كه ميتواند با ثبت دقيق، انسان را با خودش و آنچه نميبيند مواجه كند. نكته قابل توجه ديگر در مورد اين پروژه مشخص نبودن پايان آن است. هر لحظه ميتواند پايان آن باشد يا اينكه تا ابد در وضعيت ممكن يا اتفاقي ادامه پيدا كند. همكاري و مواجهه گالري باوان با اين پروژه ستودني است چرا كه حتي توجيه اين پروژه براي اغلب گالريهاي تهران شايد سختتر از اجراي آن باشد.