كد ۲۴ چگونه ساخته شد؟
اسدالله امرايي
كتاب «كد ۲۴ يا بوف كور چگونه ساخته و پرداخته شد؟» اثر حبيب احمدزاده است كه انتشارات سوره مهر با همكاري پژوهشكده دانشگاه هنر منتشر كرده است. اين كتاب حاصل تحقيق مفصل و هفت ساله حبيب احمدزاده درباره چگونگي نگارش بوف كور به قلم صادق هدايت است.
آنچه حبيب احمدزاده در پژوهش انجام داده، در تحقيقات قبلي بوف كور وجود نداشته و از منظري بكر است. با آنكه بيش از نيم قرن از مرگ صادق هدايت ميگذرد، تاكنون جوابي درخور و منطقي براي اين پرسش داده نشده و با اينكه تفاسير بسياري در مورد اين كتاب نوشتهاند، عدهاي هدايت را همچون شيطان مجسم ميدانند كه كتابهايش را بايد سوزاند، در موردش نبايد هيچ بحثي كرد، كتابهايش را نبايد تجديد چاپ كرد، كتابهايش را بايد سانسور كرد و... از سوي ديگر، عدهاي نيز به هدايت نگاهي ماورايي دارند و قديسوار
هر گونه نگاه زميني و منطقي به او را
بر نميتابند.
اين نوشتار قصد دارد بياعتنا به اين رويكردها، فقط با استفاده از روش نقد تكويني و جستوجو در روابط بينامتني، به درك آثار هدايت با تمركز بر داستان بوف كور كمك كند.
احمدزاده به تاثيرپذيري هدايت از فرهنگ همد و سينماي اكسپرسيونيستي دهه بيست پرداخته. نقش عدد مرموز 24 را به عنوان رمزي كارگشا در جايجاي متن جستوجو كرده. منابع مورد استفاده احمدزاده هم منابع معتبري است.
حسين پاكدل، خسرو سينايي، رضا كيانيان، اكبر عالمي، رضا اميرخاني، جهانگير هدايت و عدهاي ديگر از اهالي فرهنگ و هنر با گرايشهاي فكري متفاوت درباره كتاب اظهارنظر كردهاند.
«تاثير و تاثر هنري به دو شكل كلي صورت ميگيرد؛ در زماني و همزماني. متنها به دو صورت با هم مرتبط ميشوند و بر همديگر تاثير ميگذارند؛ بدين صورت كه يا يك متن گذشته بر متن حاضر يا دو متن حاضر بر يكديگر تاثير ميگذارند.
از طرفي، اين تاثيرات به دو شكل ممكن است: بهطور مستقيم يا بهطور غيرمستقيم. به عبارت ديگر، يك متن ميراثدار تمام متنهاي پيشين خود است و ويژگي خود را مرهون تمام متنهايي است كه همانند پيشينيان خود گذشته آنها را در خود دارد.
بر همين اساس، بايد تاكيد كرد هنگامي كه سخن از بينامتن ميان فرهنگي ميشود، نبايد فقط به متن يا متنهاي مستقيم پيشين آن توجه كرد، بلكه بايد تمام نسل متنهاي پيشين را نيز بررسي كرد.
حال باتوجه به اين مطالب ميتوان گفت: «هر متني بينافرهنگي است.» به عبارت ديگر، هر متني، چه به صورت مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم، متاثر از متون ديگر فرهنگها بوده است.
گرچه رابطه ميان فرهنگي در متنهاي ادبي و هنري از ديرباز وجود داشته است، در قرن بيستم، با ويژگيهايي كه گفته شد، روابط ميان فرهنگي متنها گستردهتر و بيشتر شده است.
همچنين گفتني است هيچ متني به يك فرهنگ واحد تعلق ندارد. به عبارت ديگر، بينامتنيت درون فرهنگي ناب و خالص وجود ندارد و هر متني به نوعي متاثر از فرهنگهاي پيشين بوده است.»