از بچگي پرندهنگري ميكرده و حالا علاوه بر آن براي پرندهها خانه ميسازد. ياسمين يوسفيتودشكي 32 ساله كارشناس محيط زيست است و به واسطه ديدگاه متفاوتش تجاربي خارقالعاده از همزيستي با طبيعت و حيات وحش دارد. ساخت آشيانههاي دستساز براي پرندگان شهري با استفاده از كندههاي به جا مانده از هرس درختان و باكسهاي چوبي كاري است كه او سالهاست، انجام ميدهد.
يوسفي معتقد است كه بسياري از محيط زيستيها آنطور كه بايد و شايد از اين رشته شناخت ندارند و به همين دليل اغلب نميتوانند نوآوري كنند و در مقابل به جاي توجه به نكات مثبت، اغلب فقط جنبههاي منفي را ميبينند حال آنكه با كمي مثبتانديشي ميتوان از طبيعت و محيط زيست لذت بيكران برد. او ميگويد كه به عنوان يك كارشناس محيط زيست هيچ كار خاصي بلد نيست، اما در مقابل علاقه وافري به عكاسي، حيات وحش و كشاورزي دارد و به همين دليل زيباييهاي آفرينش هر روز بيش از قبل وي را مسحور خود ميكند. آنچه در ادامه ميخوانيد، شرح گفتوگوي «اعتماد» با اوست.
چطور شد كه به حيات وحش و بالاخص پرندهنگري علاقهمند شديد؟
اين علاقه از ابتدا در خانواده ما بود بهطوري كه اولين طبيعتگرديها را با پدر و عموهايم در سفرهايي كه به شكار ميرفتند، تجربه كردم. ردپاي حيات وحش، مفهوم اوليه مهاجرت و زيستگاهها را از آنها آموختم. به خاطر دارم، شبهايي را كه قرار بود فردايش به طبيعت برويم از شدت ذوق حتي خوابم نميبرد و شبهاي بعد از فرط خستگي بيهوش ميشدم.
طبيعت جاذبهاي داشت كه از همان كودكي من را به خودش جلب ميكرد بهطوري كه وقتي در دانشگاه قبول شدم، يك دوربين براي عكاسي حيات وحش هديه گرفتم.
از طرفي وضعيت حيات وحش هم به شدت نگرانكننده شده بود و كلا مسير همه ما در طبيعت كاملا عوض شد. پرندگان اولين گروه از حيات وحش بودند كه با آنها آشنا شدم. پدرم يك كتاب راهنما داشت كه هميشه همراهمان بود. عكسها را نگاه و در مورد گونههاي مختلف با هم صحبت ميكرديم. اوايل پرندهنگري را نميشناختم اصلا علاقه من به پرندهها و تماشاي آنها در طبيعت، در محيطي غير از خانواده چيز عجيب و غريبي جلوه ميكرد.
پس از افتتاح موسسه پرندهنگري طرلان با اين واژه و فعاليتهاي مربوط به آن آشنا شدم و ديدم كساني هم مانند من هستند كه به پرندگان آزاد علاقه دارند و اين برايم خوشحالكننده بود.
اولين كار متفاوتي كه از شما به خاطر دارم، ساخت لانه براي پرندگان شهري است كه گويا از نوجواني به همراه پدرتان آغاز كرديد. درباره دليل و چگونگي ساخت اين لانهها صحبت كنيد.
پدرم براي من تعريف ميكردند از دستههاي بزرگ سار موقع پرواز كه آسمان را سياه ميكرد، اينجا هر ده قدم لابهلاي علفها يك لانه پرنده بود، گلو آبي بود، دم چتري بود ولي براي من اين عين داستانهاي تخيلي بود.
شهر پيشروي كرده و زمينهاي كشاورزي اطراف ما رو به گسترش بودند، خانههاي ريز و درشت مانند آفت به جان درختها افتاده بودند و ما مجبور به جايگزيني شده بوديم. با پدرم تصميم گرفتيم تا نهالها كمي بزرگتر شدند، تعدادي هم آشيانه بسازيم و نصب كنيم اما مگر برگرداندن گونههايي كه در كاهش جمعيت يا مهاجرت آنها چندين عامل مشاركت داشت، به همين سادگي ممكن بود؟!
براي اينكه پرندهها جذب لانههاي دستساز و مصنوعي شوند، كار خاصي انجام داديد؟
بله بايد در ساخت آشيانه به جنس مواد مصرفي، ابعاد و... توجه كرد و يك آشيانه مناسب براي هر گونه ساخت. كاشت گياهان جذاب براي پرندگان، برطرف كردن نياز آب و غذا و... حايز اهميت است. در مورد همه اينها بهطور جداگانه ساعتها ميتوان صحبت كرد. در واقع نصب يك لانه بدون شبيهسازي محيط طبيعي و حضور گياهان چندان موفق نيست.
همه اين عوامل بايد به نحوي آماده و فراهم شوند كه امنيت و سلامت پرندگان و ديگر گونهها را به خطر نيندازيم. به عنوان مثال دانه دادن به پرندگان يا استفاده از فيدرها ميتواند در جلب پرندهها مفيد و در صورت رعايت نكردن اصول خاص به شدت مضر باشد.
فاصله آشيانهها، ظروف آب و نوع دانه، حتي در نظر گرفتن گونههاي ديگر حيات وحش هم در جذب پرندهها به لانهها موثر است.
ساخت لانه براي پرندگان نيازمند مهارت يا تجهيزات خاصي است؟ و اينكه در مقام مقايسه چه تفاوتي بين ساخت لانه براي فرضا چرخ ريسكها با ساخت لانه براي جغدها وجود دارد؟
ساخت لانه براي پرندگان تقريبا آسان است. در كشور ما ميتوان از كوزههاي سفالي بدون لعاب، حصير و صنايعدستي محلي مانند انواع سبدهاي فاقد رنگ استفاده كرد. كوزه و صنايعدستي با تغييرات اصولي ميتوانند مورد استفاده قرار گيرند اما بيشتر آشيانههاي دستساز ما از كندههاي به جا مانده از هرس درختان و باكسهاي چوبي هستند.
متاسفانه اغلب تصور ميشود كه ساخت يك لانه، همان ساخت يك جعبه چوبي ساده است كه روي درخت نصب ميشود و تمام! در صورتي كه ما با موجوداتي حساس روبهرو هستيم كه ميتوانيم با ساخت و نصب غيراصولي زندگي تمام آنها را با خطر مواجه كنيم.
اين كه از چه مصالحي براي ساخت استفاده ميكنيم و لانه را كجا نصب ميكنيم، مهم است مثلا در ساخت يك لانه چرخ ريسك، در ورودي، فاصله و جانمايي كاملا متفاوت با گونههايي مانند جغد است. در حقيقت بسته به ويژگي پوشش گياهي منطقه ميتوان يك لانه چرخ ريسك را در ارتفاع سه متري نصب كرد يا در جاهاي پرتراكم حتي در ارتفاع پايينتر قرار داد حال آنكه جغدها ارتفاع بلندتري را ترجيح ميدهند. البته برخي گونهها روي زمين آشيانهسازي ميكنند.
در مجموع كار يك آشيانه پس از نصب تمام نميشود و آنها نياز به مديريت و پايش سالانه دارند. گونههاي زادآور در اين آشيانهها روي جمعيت ساير گونهها تاثيرگذار هستند و بهتر است با تحقيق و دانش كافي ساخته شوند.
به نظر شما اين كار تا چه اندازه ميتواند در حفاظت از تنوع زيستي شهري موثر واقع شود؟
بخش پرندهشناسي دانشگاه كرنل كه اين فعاليت را با هدف انجام داده و اطلاعاتي را از آشيانههاي مصنوعي جمعآوري و مطالعه كرده؛ پس از30 سال مطالعه عنوان ميكند كه نميتوان گفت كه آشيانههاي مصنوعي صد درصد مفيد يا كاملا مضر هستند.
روابط بين گونهها در طبيعت پيچيده است و آثاري كه لانهها در محيط زيست ميگذارند، نامشخص است و نياز به مطالعه دارد. اما چيزي كه در اين بحث اهميت ويژهاي دارد، نقش مثبت آنها در آموزش و آشنايي با ارزشهاي طبيعت آن هم به زباني ساده براي همه سنين است.
در واقع آشيانهها با يك زبان ساده روابط بين گونهها را در طبيعت بازگو و به شكل خيلي زيبا بيان ميكنند كه اگر دوست داري پرندهاي در كنارت آشيانه بسازد، اول بايد زيستگاهش را حفظ كني و اين زيستگاه ممكن است كه يك درخت كنار خانه شما يا به وسعت يك تالاب يا حتي يك جنگل باشد. ما بايد بدانيم كه ارزش قائل شدن براي طبيعت با حيات جامعه انساني ارتباط مستقيم دارد.
عكاسي حيات وحش را كي به صورت حرفهاي آغاز كرديد؟
عكاسي حيات وحش را سال ۸۵ با ورود به دانشگاه و رشته محيط زيست شروع كردم. اوايل بيشتر براي مطالعه عكسهايي را ثبت ميكردم اما بعدها تلاش كردم تا به صورت هنري هم وارد اين مقوله بشوم و صرفا يك ثبت ساده نداشته باشم، الان اين فعاليت را بسيار دوست دارم و با تمام موانعي كه براي من هست سعي ميكنم همچنان ادامهاش بدهم.
معمولا ساعتها كومهنشيني براي گرفتن عكس خوب از حيات وحش كار سختي است، نظر شما درباره كومهنشيني چيست؟ چه خاطراتي از دوران كومهنشيني داريد؟
كومهنشيني و بيحركت ماندن براي مدت طولاني كار سادهاي نيست به خصوص زماني كه نتيجه دلخواهتان را به دلايل مختلف نگيريد. اما از نظر من حس خوشايندي دارد، ديدن يك كبك يا حتي يك قوچ كه سر چشمه آب ميخورد، لذتبخش است. انگار خنكي اين آب ذهن آدمي را درگير و آرام ميكند. در واقع فرصت كافي را به ذهن ميدهد تا لبريز از لحظههاي ناب طبيعت شود.
خاطره از كومهنشيني زياد هست مخصوصا در كوير معمولا هر جا آب يا واحهاي پيدا شود، گونههاي زيادي را ميتوان ديد. من يكبار در همين مناطق كنار حوضچه قنات نزديك يك قلعه مخروبه كومه نشسته بودم كه ناگهان صدايي بلند همه پرندههاي سر آب را پراند. كسي جز من آن اطراف نبود، تكرار شدن چندينباره صدا من را كمي ترساند اما از طرفي مطمئن شدم كه كسي قصد مزاحمت دارد بنابراين يك كلوخ درشت پيدا كردم و عصباني و چهار دست و پا از كومه بيرون آمدم تا مزاحم را غافلگير كنم. به عامل توليد صدا كه رسيدم سرم را از لبه حوضچه بالا آوردم، مضحكترين چيزي بود كه ميديدم. ماهيخوركي با پرهاي براق آبي و نارنجي يك ماهي قنات را شكار كرده بود و براي اينكه بتواند طعمهاش را بخورد، سر ماهي را محكم روي يك پيت حلبي زنگ زده كه آنجا رها شده بود، ميكوبيد.
يكي ديگر از كارهاي متفاوت شما ساخت مجسمه از گونههاي جانوري در معرض خطر انقراض است، اين كار را چرا و با چه هدفي آغاز كرديد؟
اوايل يك هدف بيشتر نداشتم، آن هم آسان كردن زندگي در چهار ديوار اتاق در محيط شهري بود. پس از آن دوستانم خيلي از كارها خوششان آمد و من را تشويق به ساختن مجسمههاي بيشتر كردند. به خصوص وقتي مجسمهها را از نزديك ميديدند جزييات پرها، انگشتها، ناخن، فلس روي پا و داستاني كه هر كدام براي خود داشتند خيلي بيشتر جذب ميشدند و اغلب براي همه جالب و متمايز از كارهاي مشابه بود.
من مجسمهها را كه اغلب گونههاي پرندگان در ردههاي حفاظتي مختلف هستند، با يك بخشي از زيستگاه آنها ميسازم و اين كار حس خوبي دارد و از طرفي هم معرف پرنده است و هم زيستگاهش.
از اين كار تاكنون چقدر استقبال شده و اينكه آيا امكان گسترش آن در ميان جوامع محلي براي حفاظت از محيط زيست وجود دارد؟
غير از گروه كمي از دوستان كه خودشان پرندهنگر يا علاقهمند به طبيعت بودند، استقبالي از اين كار نشد. اميد چنداني به گسترش اين شيوه كار كه نياز به دقت خاص، زمان زياد و مواد اوليه گران قيمت براي ساخت دارد، ندارم اما براي حفظ محيط زيست در جوامع محلي هنر و صنايعدستي خود منطقه با موضوع محيط زيست قطعا موثر خواهد بود.