• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۹ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4708 -
  • ۱۳۹۹ يکشنبه ۱۲ مرداد

سينايي و تراژدي دردناك

ديروز با گريلا خانم صحبت مي‌كردم و اگرچه ايشان هم نااميد بودند اما اصلا فكر نمي‌كردم كه امروز خبر درگذشت او را بشنوم. سينايي وقت رفتنش نبود و خيلي جا براي كار داشت. حالاحالاها مي‌توانست كار كند و حتي آثار بهتري از آنچه تاكنون ساخته بود، بسازد. به ياد دارم وقتي اولين فيلمش را كه يك فيلم دانشجويي بود، ديدم، شگفت‌زده شدم. چيزي از فيلم‌هاي شانتال آكرمن كم نداشت. از او پرسيدم چرا آن سبك و نگاه قوي را در فيلم‌هاي بعدي‌ات ادامه ندادي؟ گفت: «ايران است ديگر! كسي اينجا اين نوع كارها را نمي‌پسندد.» من امروز بابت اين فراهم نبودن زمينه‌ها كه فرصت‌هاي زيادي را از هنر و فرهنگ ما گرفته، افسوس مي‌خورم. اين افسوس فقط به حال كسي مانند خسرو سينايي نيست، بلكه افسوس به حال همه ماست. همه «ما»يي كه همه ‌چيز براي پرواز كردن داريم اما فضايش را نه!  هنرمند ما طرح و ايده براي ساخت يك اثر جدي هنري دارد اما سرمايه نيست، فضاي مساعد نيست، همكاري و... نيست. بعد مي‌بينيم سي برابر آن سرمايه براي فيلم موهني كه اصلا معلوم نيست چرا بايد ساخته شود، هزينه مي‌شود. هنرمند با مشكل كمبود سرمايه روبه‌رو مي‌شود و مي‌بينيم كه سرمايه‌هاي هنگفتي به نام هنر از بين مي‌رود و گم مي‌شود و به كارهاي مجهول‌الهويه نسبت داده مي‌شود. اينها سرمايه‌هاي خلاقيت اين مملكت است كه به باد مي‌رود.  پدر خسرو سينايي پزشك بود و او هم مي‌توانست به جاي فرهنگ و هنر راه پدر را در پيش بگيرد تا زندگي راحت و آسوده‌اي داشته باشد و ثروت‌اندوزي كند. مي‌توانست در مطبش بنشيند و به بيمارش بگويد اول هزينه عمل جراحي را پرداخت كن و بعد بيا عملت كنم تا اگر بيمارش نتوانست پول جور كند، فوت كند و او هم عين خيالش نباشد! اما سينايي از اين جنس نبود. امروز دردناك‌ترين چيز براي من اين است كه همه ما داريم از رسيدن به آن چيزي كه در فرهنگ و هنر مي‌خواهيم، باز مي‌مانيم و تنها خودمان را با چيزهايي سرگرم مي‌كنيم كه واسطي است بين ما و آن چيز تا فقط كاري كرده باشيم. كاش مي‌دانستيم تراژدي دردناك وضعيت ما تا كي قرار است ادامه پيدا كند. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون