خوش بياري يا بد بياري؟
در ادامه شيرين خواهد شد يا نه.
اما بالشخصه احساس ميكنم بد بياريها و بلاياي كشور ريشهاي بسيار عميقتر دارد كه در همينجا تحت يادداشت سينرژي در ياداشتهاي بعدي خواهم نوشت.
اما توقع از متفكرين و اهل فور طيف اصولگراي ما ايناست كه جهت راهحل برونرفت و پرواربندي سالهاي پيش رو از اميدي قابل درك براي مردم بگويند. اميدي كه قابل برنامهريزي و تحقق است و دوران انتظاري كمتر از حد اعتراض مردم دارد.
اين مهندسين شريف چينش مديران جامعه از هردو جناح كه به لطف خدا هم از عالم غيب خبر ميآورند و هم علت اين تلخيها را ميدانند؛ زودتر مجلس را براي دستگرمي پايان هفت سال قحطي كه از آن ميگويند با يك برنامه مشخص كه مردم را تحت فشار قرار ندهد، شروع كنند.
ما كه وقايع را پيشبيني ميكنيم ولي نفوس خير بزنيم شايد واقعا ما اشتباه ميكرديم.
بدبياري و خوشبياري يك ملت؛ به اقدام براي خير عمومي حاكمان بستگي دارد و ملتي كه توان يا شانس چنين مديران و برنامهريزاني را دارد؛ دچار رمل و اسطرلاب و تضرع براي رفع نحوست نميشود.
خوبست ذكر حديثي كنيم از همين بد بياريها و خوش بياريها كه به عنوان گردن بي گناه از آنها ياد شده است.
و امام هادي به حسن بن مسعود كه از بد بياريها گله داشت گفت:
«اي حسن، تو هم با اينكه با ما آمد و شد داري گناهت را به گردن بي گناهان مياندازي
اي حسن، مگر روزها چه گناهي دارند كه چون جزاي كردار خود را ميبينيد آنها را شومپنداشته و به آنها بد ميگوييد»
هان...اي حسنها...مشكل در مديريت ماست.