با ابلاغ سازمان اداري و استخدامي، شهداي سلامت «در حكم شهيد» هستند
بيش از 6 هزار پزشك و پرستار مبتلاي كرونا بيش از 140 شهيد سلامت
گروه اجتماعي
با ابلاغ سازمان امور اداري و استخدامي، شهداي سلامت، به عنوان «شهيد خدمت» محسوب شده و از مزاياي مصاديق «در حكم شهيد» برخوردار ميشوند.
ديروز، رييس بنياد شهيد و امور ايثارگران خبر داد كه اين ابلاغ، مربوط به روز 7 مرداد سال جاري بوده و به دنبال درخواست وزير بهداشت و تصويب در شوراي عالي امنيت ملي و تاييد رهبري صورت گرفته است.
سعيد اوحدي در تشريح اين ابلاغ و گروه هدف گفت: «بعد از درخواستي كه وزير بهداشت، درباره شهداي حوزه سلامت به خدمت مقام معظم رهبري تقديم كرد، موضوع در جلسه شوراي عالي امنيت ملي تصويب شد و پس از آن به تأييد رهبري رسيد و حسب تبصره ۳ همين مصوبه، آييننامه اجرايي شهيد خدمت و مشمول مزاياي در حكم شهيد، توسط ستاد ملي مقابله با كرونا هم تدوين و روز 4 مرداد ماه تصويب شد كه پس از تاييد رييسجمهوري، 7 مرداد ماه توسط رييس سازمان اداري و استخدامي ابلاغ شد. به دنبال اين ابلاغ، كميتهاي در سطح ملي با مسووليت وزير بهداشت و با حضور رييس بنياد شهيد و امور ايثارگران، رييس سازمان اداري و استخدامي و رييس سازمان برنامه و بودجه و همچنين كميتههاي استاني در دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي و درماني مراكز استانها و با عضويت مديركل بنياد شهيد و امور ايثارگران استان، رييس سازمان مديريت و برنامهريزي استان و رييس دانشگاه علوم پزشكي به عنوان مسوول كميته استاني تشكيل ميشود و شهداي خدمت موضوع آييننامه تعيين مصاديق و امتيازات شهيد خدمت وزارت بهداشت، با حفظ عنوان شهيد خدمت، از مزايا و امتيازات افراد در حكم شهيد موضوع ماده ۳ آييننامه تعيين و احراز مصاديق عملي شهيد و در حكم شهيد و ساير مصاديق ايثارگري مصوبه هيات وزيران برخوردار ميشوند. مصاديق شهداي خدمت پس از تشكيل پرونده و بررسي در كميته استاني به كميته ملي پيشنهاد شده و پس از احراز نهايي در كميته ملي تحت پوشش بنياد شهيد و امور ايثارگران قرار ميگيرند.»
اين ابلاغ در حالي صورت گرفته كه بنا به اعلام سازمان نظام پزشكي، ظرف 6 ماه گذشته و به دنبال شيوع ويروس كرونا، بيش از 6 هزار پزشك، پرستار، بهيار و كمك بهيار، ماما و عوامل بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستانهاي محل بستري مبتلايان كوويد19، به ويروس كرونا آلوده شده و برخيشان به علت شدت بيماري، جان خود را از دست دادند. حالا يكي از بزرگترين نگرانيهاي روساي بيمارستانهاي آموزشي كشور كه محل اصلي بستري مبتلايان كروناست، همين است كه تعداد كادر درمان مبتلا به كوويد19 هم همزمان با افزايش بستريهاي وخيم در بخش مراقبتهاي ويژه رو به افزايش است چنانكه چند شب قبل و در بخش گفتوگوي زنده برنامه «تيتر امشب» تلويزيون، رييس مجتمع بيمارستاني امام خميني تهران، از بستري شدن چند جراح و پزشك اين بيمارستان در بخش مراقبتهاي ويژه به دليل ابتلا به كوويد19 ابراز نگراني كرد و رييس بيمارستان شريعتي تهران هم گفت:«اين روزها، در راهروهاي بيمارستان سراغ از پزشكان و پرستاران ميگيرم و جواب ميشنوم كه به دليل ابتلا به كوويد19 در قرنطينه خانگي يا بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان قرار گرفتهاند.»
بنا بر آخرين گزارش وزارت بهداشت، اكنون تعداد كل مبتلايان كوويد19 در كشور به ۳۰۹ هزار و ۴۳۷ نفر رسيده كه از اين تعداد تاكنون، ۱۷هزار و ۱۹۰ نفر فوت كردهاند.
به گفته سخنگوي وزارت بهداشت، تا ظهر روز يكشنبه 12 مردادماه سال جاري، استانهاي تهران، مازندران، گلستان، فارس، آذربايجان شرقي، اردبيل، اصفهان، البرز، ايلام، خراسان رضوي، كرمان، خراسان شمالي، سمنان، لرستان و هرمزگان در وضعيت قرمز قرار دارند اما استانهاي آذربايجان غربي، خوزستان، بوشهر، چهارمحال و بختياري، زنجان، همدان، كهگيلويه و بويراحمد، مركزي، يزد، گيلان و قم، وخامت شرايط را تا حد كمي پشت سر گذاشته و به وضعيت هشدار رسيدهاند. گزارشهاي روزانه نشان ميدهد كه وضعيت فوت و ابتلاي كوويد19 در كشور بسيار نگرانكننده است. علاوه بر آنكه ظرف چند هفته گذشته، ركوردهاي روزانه فوت و درگذشت بيش از 200 نفر از مبتلايان را در هر روز شاهد بودهايم و بنا به اعلام وزارت بهداشت، هر 6.5 الي 7 دقيقه، يكي از هموطنان جان خود را به دليل ابتلا به كوويد19 و شدت وخامت بيماري از دست ميدهد، تعداد بستريها در بخش مراقبتهاي ويژه هم ظرف اين ايام چنان بالا رفته كه برخي مراكز درماني آموزشي، با تكميل ظرفيت تختهاي بستري مواجه شدهاند كه البته به گفته معاون درمان وزارت بهداشت، در هر شهر و استان در صورت مواجهه با چنين شرايطي، ساير بيمارستانهاي آموزشي و همچنين تمام بيمارستانهاي خصوصي و دولتي موظف شدهاند پذيرش جديد داشته و بخشهايي از بيمارستان را به بستري مبتلايان كوويد19 اختصاص دهند. صرفنظر از اينكه كوويد19، يك پديده جهانگير است و بعد از گذشت 6 ماه، هيچ نقطهاي از جهان از هجوم اين ويروس در امان نمانده، اعداد و ارقام امروز تعداد ابتلا و فوت در ايران، بازتاب هنجارشكني جامعه عمومي و بيتوجهي به رعايت پروتكلهاي بهداشتي از نيمه خرداد به بعد است. چند روز پيش، كارشناسان علوم اجتماعي در گفتوگو با خبرگزاريها تاكيد داشتند كه وضعيت امروز جامعه ايران از بابت شيوع ويروس و تلفات انساني، همخواني غير قابل انكاري با رفتارهاي اجتماعي مردم دارد. اين اظهارنظر، كاملا مورد تاييد است چون در سطح جامعه هم شاهد هستيم كه ايرانيها سادهترين خواست دولت كه فقط و فقط براي حفظ سلامت مردم تكرار و تقاضا ميشود را، چطور با بيتوجهي نسبت به اين الزامات، مورد تمسخر قرار ميدهند. البته نميتوان قصور دولت در بازگشايي زودهنگام كسب و كارها و حتي رفع محدوديت از بسياري ترددهاي غيرضروري و به خصوص، سفرهاي بين شهري و بين استاني را ناديده گرفت و به خصوص، در شهر تهران كه حالا ركورد مرگ كرونا در كشور را با آمار بيش از 8هزار و 600 فوتي كوويد19 از جمع كل 17 هزار فوت به نام خود ثبت كرده، بايد ضعف شديد در نظارتها بر خلاف ادعاي مسوولان شهري را به عنوان نقطه سياهي در كارنامه دولتمردان و ادارهكنندگان كشور ثبت كرد چرا كه بيتوجهي به الزام رعايت پروتكلهاي بهداشتي در شهر تهران نه تنها يك پديده بسيار آشكار است كه مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از ايستگاههاي مترو كه فعلا پرتراكمترين و شلوغترين فضاي بسته در كشور است، نشان ميدهد كه ظرف تمام روزهاي گذشته و پس از آنكه رييس ستاد ملي مقابله با كرونا، الزام استفاده از ماسك در مترو و اتوبوس را موكد كرد، برخلاف ادعاهاي مسوولان شهرداري، هيچ فرد بدون ماسك، از ورود به مترو منع نميشود و حتي هيچ فرد بدون ماسك، به غرفههاي فروش ماسك هدايت نميشود چون اغلب ماموران انتظامي ايستگاههاي مترو، در ساعت كاري و ساعت موظف به انجام وظيفه، با گوشيهاي تلفن همراه، سرگرم بازي و گشت و گذار در شبكههاي اجتماعي هستند و بنابراين ميتوان با قطعيت گفت كه برخلاف ادعاي مسوولان مترو كه ادعايي از سرناآگاهي و حضور نداشتن در ايستگاههاست، نظارت بر ورود افراد بدون ماسك در بزرگترين و پرخطرترين فضاي بسته شهري تهران در حد صفر است.
همان خواهيم بود كه حالا هستيم
چند روز قبل، استاد دانشگاه علامه طباطبايي در گفتوگو با ايرنا گفته بود: «مقابله همگاني با كرونا مستلزم يادگيري اجتماعي در كشور است و عدم رعايت اصول بهداشتي همچون قرنطينه خانگي، از باورهاي تقديرمآبانه و سرنوشتگرا نشات ميگيرد و قطعا چنين باورهايي از رعايت اصول پزشكي جلوگيري ميكند. پس اولين تغيير ضروري، تغيير در شناخت و باورهاي جامعه بايد باشد.» اظهارنظر اين كارشناس حتما درست است چون آنچه در اين 6 ماه در سطح جامعه شاهد بوده و شنيدهايم، مصداق تاسف باوري از شدت فقر فرهنگي شهروندان است؛ شهرونداني كه ركورد حضور در شبكههاي اجتماعي را ميشكنند و اخباري حكايت از آن دارد كه تب و طمع استفاده از برخي خودروهاي لوكس در كشور ما در حدي است كه كارخانه توليدكننده يكي از اين خودروها در جهان، توليد انبوه اين خودرو را فقط براي كشورهاي عربي و ايران در دستور كار قرار داده است. حالا در همين جامعه، در كوچه و خيابان راه ميرويم و ماسك و دستكش آلوده و يكبار مصرف رها شده را لگد ميكنيم و ميشود شرط ببنديم و حتي در اين شرط برنده باشيم كه تعدادي از اين ماسكها و دستكشهاي يكبار مصرف آلوده كف خيابان، متعلق به رانندگان و مسافران خودروهاي لوكس است چون نهتنها مرز فقر فرهنگي و فقر اقتصادي، بسيار باريك و حتي ناديدني است، هيچ قطعيتي درباره ورود فرهنگ به موازات باز شدن دروازههاي ثروت وجود ندارد. فرد ثروتمند جامعه ايران ميتواند همان آدمي باشد كه دستمال كاغذي استفاده شده را از شيشه ماشين خود به كف خيابان پرت ميكند چون با وجود بهرهمندي از ثروت ريالي و مادي، از اين فرهنگ بينصيب مانده كه شهر هم خانه اوست و رفتگر هم يك انسان است و شهروندان هم بايد در حفظ نظافت شهر كوشا باشند. اگر مشكلات امروز كشور را آسيبشناسي كنيم، بسياريشان ريشه در فقر فرهنگي دارد. حتي اين حجم انبوه اختلاس و زمينخواري و آبخواري و درختسوزي و حيوانكشي و خيانت و دروغ و قتل و تجاوز به حقوق ديگران، همه و همه، ريشه در فقر شديد فرهنگي ايرانيها دارد. اما اگر بخواهيم منصفانه ببينيم، موجد و باعث اين فقر فرهنگي شديد چه كسي بوده؟ اين مردم كه همان مردمي بودند كه 8 سال دفاع مقدس، بيچشمداشت، نان خود را با همسايه و رزمنده قسمت كردند و پا بر اميال مادي گذاشتند و جان در كف گرفتند و عازم خط مقدم شدند تا «ايران»، ايران بماند. چرا امروز، اينطور كمر به نابودي ايران و ارزشهاي انساني و اخلاق و ميراث معنوي و وطن گرفتهاند؟ براي پيدا كردن مقصر، بايد رو به كرسيهاي دولت برگردانيم. دولتهايي كه در همه اين سالها، فقط به فكر محكم ماندن پايه صندليهاي خود بودند و ذرهاي به اين فكر نكردند كه انسان، همانطور كه اگر نان نخورد، از گرسنگي ميميرد، اگر ياد نگيرد هم، از فقر فرهنگي ميميرد. امروز، هر كدام از بزرگان ادب و هنر و علم كه از بين ما ميروند و تنهايمان ميگذارند، بيشتر از آنكه سوگوار مرگ اين بزرگان بيجانشين باشيم، به حال خودمان بايد غبطه بخوريم كه جامعه امروز ايران، اگر با همين قدمها حركت كند، اگر همين طور، روزمرگي پيشه كند و سرش به ظواهر فاني گرم باشد همانطور كه دولتها ميخواهند چون در اين صورت، هيچ انديشهاي متولد نميشود و هيچ مطالبهاي هم نطفه نميبندد، حتي به ارزش كوچكترين انگشت اين عالمان و اديبان از دست رفته كه پرورده روزهاي سخت دهههاي 30 و 40 و 50 تاريخ ايران و همان دوران مشهور «اختناق» بودند هم قادر نيست ميوهاي به بار برساند.
در همين جامعه، در كوچه و خيابان راه ميرويم و ماسك و دستكش آلوده و يكبار مصرف رها شده را لگد ميكنيم و ميشود شرط ببنديم و حتي در اين شرط برنده باشيم كه تعدادي از اين ماسكها و دستكشهاي يكبار مصرف آلوده كف خيابان، متعلق به رانندگان و مسافران خودروهاي لوكس است چون نهتنها مرز فقر فرهنگي و فقر اقتصادي، بسيار باريك و حتي ناديدني است، هيچ قطعيتي درباره ورود فرهنگ به موازات باز شدن دروازههاي ثروت وجود ندارد.