نگاهي به ايران و سازمان سيا
بازنگري در سقوط دولت مصدق
بيش از نيم قرن از سقوط دولت دكتر محمد مصدق در 28 مرداد سال 1332 ميگذرد، ولي هنوز اين واقعه علاقهمندي مورخان و هيجان محافل ايراني را برميانگيزد. اين رخداد را بسياري از ايرانيان در داخل و خارج، كودتايي توصيف ميكنند كه تحت حمايت سيا، فروغ خواست ملي براي دموكراسي و شكوفايي اقتصادي را خاموش كرد. برخي ديگر هم آن را رستاخيز مردمي (قيام ملي) ميدانند كه كشور را از آشوب و افتادن به دامن كمونيسم رهانيد. به هر روي كودتاي ٢٨ مرداد، نقطهعطف مهمي در تاريخ معاصر ايران است؛ رخدادي كه مثل نمونههاي مشابه، سايه سنگين استبداد را براي ايرانيان يادآوري ميكند. تاكنون كتابها و جستارهاي زيادي در اين باره نوشته و منتشر شده است؛ كتابهايي كه بعضا سوءگيريهاي سياسي دارند و بعضي هم بسيار مستدل و بيطرفانه نوشته شده است. «ايران و سازمان سيا» نوشته دارويش بايندر كه با نگاهي انتقادي به اسناد آرشيو وزارت خارجه امريكا و سازمان سيا، ميكوشد تحليلي متفاوت از كودتاي ٢٨ مرداد ١٣٣٢ ارايه دهد، كتابي است كه در همين رابطه و به تازگي توسط بنگاه نشر پارسه روانه بازار شده است.
قابل ذكر است كه داريوش بايندر، ديپلمات و كارگزار سياسي ايران در دوران محمدرضا پهلوي است. اين كتاب كه با ترجمه بهمن سراحيان منتشر شده است، درعين پذيرش دخالت امريكا و انگليس در كودتا، سرنگوني دولت مصدق را بيشتر ناشي از عوامل داخلي ميداند. ازاينرو، ميتوان «ايران و سازمان سيا» را قرائتي نو و عاري از پيشداوريهاي سياسي و ايدئولوژيك درباره كودتاي ٢٨ مرداد دانست. اين كتاب ميكوشد دوران نخستوزيري ٢٧ ماهه دكتر مصدق را به تصوير بكشد تا از اين طريق عوامل سقوط او را بررسي كند. جان كلام نويسنده كتاب اين است كه در كودتاي نافرجام ٢٥ مرداد موسوم به تيپيآژاكس، دخالت سازمانهاي اطلاعاتي بريتانيا و امريكا بارزتر از اصل كودتاي ٢٨ مرداد بود و كودتاي دوم را حاصل حركتي خودجوش و با وجود نااميدي عوامل خارجي و حتي داخلي وابسته به سلطنت ميداند.