• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4710 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۱۴ مرداد

جدال كهنه و نو

مرتضي ميرحسيني

يك: يكي از مضامين تاريخ معاصر كشور ما جدال ميان كهنه و نو است و صدور فرمان مشروطه در چهاردهم مرداد سال 1285 كه برپايي مجلس شوراي ملي و تدوين قانون اساسي را به دنبال داشت كه يكي از پيروزي‌هاي مهم و شاخص نو بر كهنه محسوب مي‌شود.
 با اين پيروزي عمر طولاني نظام سنتي حكومت‌داري ـ كه در همه تغيير و تحولات پيشين دست‌نخورده باقي مانده بود ـ به پايان رسيد و نقش شاه از سايه خدا روي زمين، به كسي كه مشروعيت مقامش به خواست مردم وابسته است، تغيير كرد. مردم كه دليرانه و به قول ادوارد براون متكي به حديث رسول‌الله «يدالله مع الجماعه» به پا خاسته بودند حق حكومت را از آن خود كردند، هرچند استفاده كامل از اين حق به هزار و يك دليل، نه آن زمان ممكن شد و نه بعدها به درستي تحقق يافت.
دو: حتي پيش از شكل‌گيري جنبش اعتراضي، قاجارها و نظامي كه آنان را در راس قدرت حفظ مي‌كرد، اعتبارشان را از دست داده بودند. آنها نماينده همه ‌چيزهايي بودند كه به گذشته و به عقب‌ماندگي تعلق داشت و بسياري به درستي باور داشتند كه ايران روي نوسازي و سعادت را نمي‌بيند و از دوران فقر و تحقير عبور نمي‌كند مگر آنكه شر اين نظام از سر كشور كم شود.
 همين بي‌اعتباري نظام و بي‌آبرويي خاندان حاكم بود كه بستر تحول بزرگ را آماده كرد و جامعه ما را به سمت جدا شدن از سنت‌هاي اجدادي و كسب تجربه‌هاي تازه سوق داد. مشكلات اقتصادي هم كه سال به سال تشديد مي‌شد به سير حوادث شتاب بيشتري داد. به نوشته يرواند آبراهاميان: «در آستانه ربع قرن واپسين سده سيزدهم، قاجارها شده بودند مستبدان شرقي پرمدعايي كه بسيار نقص‌ها داشتند.
 يك دوره افت محصولات كشاورزي در مملكت و بحران مختصري در تجارت كه جنگ روسيه و ژاپن در دوردست‌ها باعثش شده بود، كفايت مي‌كرد تا ضعف بنيادين حكومت را رو كند و درهم بشكندش.»
سه: بعد از آن يا به عبارت دقيق‌تر بعد از مرگ مظفرالدين شاه (كه در نهايت تسليم خواست جامعه شد و حتي پاي قانون اساسي را هم امضا كرد) و شروع سلطنت پسرش محمدعلي شاه مرحله ديگري از مبارزه آغاز شد. در آن مقطع جدال ميان كهنه و نو به شكل‌گيري دو جبهه كه محمدتقي بهار آنها را جبهه مشروطه‌خواهان و جبهه مستبدان مي‌نامند منجر شد، در كشمكشي پرفراز و نشيب ادامه يافت و با كودتاي محمدعلي‌ شاه و به توپ بستن مجلس، براي مدتي نه چندان طولاني به بازگشت استبداد انجاميد.
 البته آن كهنگي كه محمدعلي شاه و طرفداران او دلبسته‌اش بودند فقط به هواداري از استبداد سلطنتي محدود نمي‌شد و در مسائل ديگري مثل مخالفت با حق تحصيل دختران و برابري حقوق و وظايف همه ايرانيان هم خودش را نشان مي‌داد. 
كمتر از يك‌سال بعد با ضدحمله انقلاب، كار هواداران استبداد يكسره شد، مبارزه ميان كهنه و نو شكل ديگري پيدا كرد و به مسير ديگري افتاد و به مسائل ديگري معطوف شد.
 كساني كه هنوز از حق الهي شاه براي حكومت (يا در واقع سيطره) بر جامعه حرف مي‌زدند، با تحصيل زنان و برابري همه ايرانيان مخالف بودند به حاشيه رفتند، اما كهنگي در جبهه مشروطه‌خواهان رخنه كرد و در كنار علل و عوامل ديگر، سد راه پيشرفت انقلاب شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون