آينده عربستان؛ تيرهتر از هميشه به نظر ميرسد
ميراث ملك سلمان
مترجم: هديه عابدي
با كاهش شديد درآمدهاي نفتي عربستان كه براي ساكت كردن مخالفان استفاده ميشد، و در شرايطي كه كشور درگير ويروس كروناست، آينده پادشاهي ملك سلمان از هميشه تيرهتر است و بعيد است پسرش نيز بتواند پس از مرگ پدر اين شرايط را بهبود بخشد و عربستان را به شكوفايي برساند.مضاوي الرشيد، استاد مردمشناسي در انستيتو خاورميانه دانشكده اقتصاد لندن، در مقالهاي كه پايگاه خبري تحليلي «ميدل ايست آي» منتشر كرده، مينويسد: ميراث ملك سلمان بن عبدالعزيز پارادوكسي است كه بر اساس تقابل ظاهري ميان سياستهاي اصلاحگرايانه و سركوبگرايانه به وجود آمد. هر دو سياست تأثير گستردهاي بر شاهزادگان بانفوذ و مردم عادي داشتند. شايد به ياد ماندنيترين اين تأثيرها، حبس اعضاي خاندان سلطنتي در هتلهاي پنج ستاره و زندانهاي عربستان از سال 2018 باشد.
خاندان سلطنتي از هم پاشيده
ملك سلمان در شرايطي با قدرت خداحافظي ميكند كه خاندان سلطنتي او بهشدت از هم پاشيده است، آنقدر كه ديگر نميتوان آن را به هم متصل كرد. پسر جنگطلبش محمد براي مقابله با رقباي خود و طوايف آنها از تحقيرآميزترين روشها و تمهيدات استفاده كرده است، اما اگر در آينده بتواند پس از مرگ پدر به تاج و تخت برسد، همين مساله گريبانگيرش خواهد شد.پيش از به قدرت رسيدن سلمان، بسياري از ناظران بينالمللي عقيده داشتند حاكمان سعودي به شكل سنتي داراي مشروعيت بسيار بالايي هستند، و اين مشروعيت با توزيع پول نفت و امكانات رفاهي ميان شاهزادگان و مردم عادي تقويت ميشود. تصور ميشد پادشاهي عربستان در جهان نظير ندارد، چرا كه خاندان حاكم بر آن يعني آل سعود از اتفاق نظر بسيار خوبي ميان طوايف و شاهزادگان قدرتمند خود برخوردار است. خاندان حاكم بر عربستان همواره ظاهر قضيه را حفظ كرده و خود را متحد نشان ميداد، چرا كه اين مساله براي حفظ نظم سياسي و اجتماعي ضروري است.اما پادشاهي ملك سلمان نه تنها اعضاي بانفوذ خاندان سلطنتي را از خود رانده است، بلكه متحدان سنتي خود در جامعه – يعني گروههاي مذهبي كه همواره حامي حاكمان بودند و البته شبه منتقدين نزديك به خاندان حاكم – را نيز با خود دشمن كرده است. اين گروهها اكنون سياستهاي حكومت را رد ميكنند. همه ياغيهاي بيخطر از صحنه حذف شدهاند. كساني كه گهگاه مورد لطف خاندان سلطنت قرار ميگرفتند، اكنون در زندان به سر ميبرند. ديگران نيز در جستوجوي مكاني امن، از كشور فرار كردهاند.
دشمنان فراوان
گروههاي قومي و قبيلهاي كه همواره حامي پادشاه بودند و در صف نخست بيعت با او قرار داشتند، اكنون نه تنها ناديده گرفته ميشوند، بلكه مورد تحقير قرار ميگيرند. گهگاه از طرف حكومت به جان و مالشان تعدي ميشود.در حكومت ملك سلمان، شيخها و اعضاي طوايف همگي يا ناديده گرفته ميشوند يا با القابي چون زيرخاكي به جا مانده از دوران قديم توصيف ميشوند. رهبران قبايل ديگر قدرتي ندارند و نقششان صرفا تزئيني است، چرا كه پادشاه و پسرش آنها را ساكت كرده است. كسي نميداند تا چه زماني قرار است اين افراد ساكت بمانند و در برابر اين تحقير و به حاشيه رانده شدن حرفي نزنند.در مقابل، جاننثاران مجيزگويي مثل سعود القحطاني، دست راست وليعهد و بازوي او در كشورهاي خارجي، ارتقاي درجه پيدا ميكنند و از مصونيت برخوردار ميشوند. وقتي هم نياز باشد روزنامهنگاران خارجنشين دردسرسازي چون جمال خاشقجي كشته شده يا كساني كه در عربستان هستند مرعوب شوند، همين جاننثاران دستورات را بي چون و چرا اجرا ميكنند.
آينده سياه
ملك سلمان كه وعده داده بود قدرت و آزاديهاي زنان در عربستان را افزايش دهد، در عمل فعالان واقعي حقوق زنان را به زندان انداخته است. سلمان و پسرش به چند زن پستهاي دولتي دادند و با دادن مجوز رانندگي به آنها، كاري كردند در انظار عمومي بيشتر ديده شوند.با اين حال، وقتي فعالان حقوق زنان خواستار حقوق واقعي خود شدند و چيزي فراتر از حق رانندگي و رفتن به ورزشگاه را طلب كردند، پايههاي حكومت سلمان لرزيد. در چنين شرايطي، حكام سعودي به اين نتيجه رسيدند كه قدرت بخشيدن به زنان آن قدر خطرناك است كه رژيم پادشاهي نميتواند آن را تاب بياورد.آينده پسران اين كشور نيز مثل دختران، تباه و سياه است. حكومت كاري كرده كه دختران و پسران عربستاني، مهاجرت و پناهندگي در ديگر كشورها را به سكوت يا حتي زنداني شدن در كشور خود ترجيح بدهند و موج گستردهاي از مهاجرت شكل بگيرد.سينما و سيرك براي جلب حمايت و وفاداري آنها كافي نبود. حكومت سعودي كاري كرده كه تعداد خارجنشينان عربستاني به بالاترين حد خود برسد.سلمان در شرايطي با قدرت خداحافظي ميكند كه پسرش وعده عصر جديدي از شكوفايي، آزاديهاي مدني، تنوع اقتصادي و فرصتهاي گسترده سرمايهگذاري و گردشگري را به مردم كشور داده است. حال ديگر محمد بن سلمان است كه بايد خودش را ثابت كند. تصويري كه از محمد بن سلمان ارايه ميشود، ملغمهاي از پروپاگاندا و عوامفريبي و خوشخيالي است كه از سوي دستياران و غولهاي رسانهاي نزديك به او به خورد مردم دنيا داده شده است و رسانههاي جهان نيز آن را به همان شكل ظاهري پوشش دادهاند. اما حالا با كاهش شديد درآمدهاي نفتي كه براي ساكت كردن مخالفان استفاده ميشد، و در شرايطي كه كشور درگير شيوع ويروس كروناست، آينده پادشاهي سلمان از هميشه تيرهتر است. بعيد است وليعهد بتواند پس از مرگ پدرش اين شرايط را بهبود بخشد و عربستان را به شكوفايي اقتصادي برساند.