خبرنگار جام جهان بين جامعه
طاهر جمشيدزاده
در يك روز تعطيل آخر هفته و در ميانه دو عيد فرخنده روز خبرنگار بود كه تلاقي ميمون و مباركي است اما اين شغل مدام در جريان است و مثل خود خبر هر روزي تازه ميشود؛ گويا هر روز، روز خبرنگار و اهالي رسانه و خبر است. آنهايي كه در بزنگاهها پاي كار هستند در واقع گاهي آنها روايتگر خوشيها هستند و گاهي هم تلخيها، خواست و مطالبات مردم را به گوش مسوولان ميرسانند كه گاه نتيجهبخش است و بعضي اوقات هم نه اما هرچه هست متعهد، سرفراز و استوار حتي در اين روزهاي صعب و مشكل كرونايي سخت پاي كارند و از مسووليت و تعهد اجتماعي خويش در قبال همنوعان و جامعه فروگذار نميكنند. افشاگريهاي آنها و ورود به مسائل مختلف در كشور از مساله وضعيت قرمز كرونا در خوزستان در اواسط خرداد و مشكل كمبود آب غيزانيه و پيگيري قاطع سرويس اجتماعي روزنامه اعتماد كه منتج به نتيجه شد تا قاچاق و فروش غيرقانوني دارو در ناصرخسرو تهران همچنين قاچاق دام در مرزهاي غربي و جنوبي ايران و افزايش تصاعدي قيمت گوشت قرمز در جايجاي كشور گرفته تا تصرف 5 هزار هكتاري جنگلهاي سرسبز هيركاني به نام وقف از كمبود كود شيميايي كشاورزان، آشفته بازار مواد اوليه پتروشيمي در بورس تا واردات بيرويه برخي كالاها با وجود توليد در داخل و وقف دماوند و... كه خدا را شكر با پيگيري قاطع خبرنگاران جواب داد و مشكلي از مشكلات كشور مرتفع شد. اين تنها انگشتشماري از موارد پيگيريهاي خبرنگاران است و هرچند امروز پيگيريهاي خبرنگاران باعث شده گرهي از مشكلات مردم و كشور باز شود اما دايره اين شادي وقتي تكميل ميشود كه به جاي پيگيري مصائب و مشكلات پيگير دستاوردها، نتايج و عملكردهاي درست باشيم.مطبوعات هر كشوري خوراك متنوع اقشار فكري آن جامعه است و بازتاب تضارب آرا و ديدگاهها و عقايد متفاوت هستند؛ هر صبح روزنامههاي گوناگون از هر جناح و قشر فكري به روي پيشخوان روزنامهفروشيها ميآيند و طالبان خاص خود را دارند و همين مساله باعث نشر فرهنگ و افزايش آگاهي، رشد و ارتقاي تراز فرهنگي كشور ميشود. با وجود همه اينها، بعضي مطبوعات را تنها عروسك خيمهشببازي و پاتوق محافل جناحي و حزبي خود يا به قول احمد بورقاني فقيد، تنها براي آينهداري محله كوران ميخواهند نه براي اطلاعرساني و نظارت و آموزش و دفاع از حقوق و آزاديهاي عامه. براي همين است كه در واقع هر جريدهاي كه به استقلال سربرآورده و آزادي را طريق خويش ساخته در واقع يعني كه بارش سنگهاي فتنه را به جان خريده و البته كمتر نيز توانسته از اين معركه تلخ و روح آزار جان سالم به در برد. برهمين قياس و به دلايل روشن تنها چند فقره مطبوعه در ايران عمر دراز يافتهاند و الباقي چشم از جهان فروبستهاند يا تعليق شدهاند. با خروج يكجانبه و افراطي ايالات متحده امريكا در ارديبهشت۹۷ از توافق هستهاي و برقراري مجدد تحريمها عليه ايران، يك تروريسم تمامعيار اقتصادي، غذايي و پزشكي عليه ملت قهرمان و دولت فعال و تلاشگرمان رقم خورد كه به تبع آن مطبوعات هم در اين فضا و اتمسفر حاكم بر سپهر سياست حال و روز خوشي نداشتند.
با آغاز اپيدمي و شيوع كرونا توأمان با تحريم، اوضاع به مراتب بغرنجتر از سابق شد تا جايي كه روزنامههاي بسياري در آستانه ورشكستگي و تعطيلي قرار گرفتند، مجبور به كم كردن صفحات و به ويژه تعديل نيرو و خبرنگاران خود شدند. مسلما دولت اصلاحات نتوانست بهطور كامل به راهبرد بنيادي خود در قبال قشر عظيم و تلاشگر خبرنگاران، جامه عمل بپوشاند و آن را محقق كند اما نبايد از آزاديهايي كه به رسانهها داده شد هم چشم پوشيد. حالا ميتوان تصور كرد كه حركت در مسير اين استراتژي بنيادين تجربه گرانقدري است كه ميتواند توشهاي براي هر دولت آزاديخواه و طرفدار عدالت باشد براي افزايش طول عمر مطبوعات در اين كهن بوم و بر.