موزهها را سياسي نكنيد
رضا دبيرينژاد
موزهها حاصل سياست و اين سياستگذارانند كه تعيين ميكنند چه موزههايي زاده شوند يا موزهها چگونه باشند. اما اين كار توسط سياستگذاران نه بر مبناي سليقه شخصي بلكه بر مبناي نيازهاي جامعه و ظرفيتهاي موزهها صورت ميگيرد. بنابراين اگرچه موزهها حاصل سياست هستند اما نبايد آنها را سياسي كرد. سياسي كردن يا سياسي شدن موزهها حاصل نگاه سياسي و بهرهكشي سياسي از آنهاست كه ميتواند آنها را براساس منافع افراد يا گروههاي سياسي جهتدهي كند. اينكه براساس سليقه يا خوشايند صاحبمنصبان يا اهالي قدرت براي موزهها تصميم گرفت يا تصميمها را توجيه كرد سياسي كردن موزهها خوانده ميشود. چنين فرآيندي ميتواند سبب تصميمات لحظهاي شود و بر موقعيت موزه و مجموعه موزهها اثر بگذارد. در اين راستا گاه شاهد پيدايش موزههايي هستيم كه بستر آنها به درستي كارشناسي و بررسي نشده است، موزههايي كه به شكل سياسي جابهجا، تعطيل، يا باز ميشوند.
اينگونه باز و بسته كردن يا جابهجايي موزهها سبب خدشه بر موزه ميشود، يا باري را بر جامعه نهاده و ايجاد بحران ميكند. بحراني كه ميتواند حاصل تغييرات يا اختلافات سياسي باشد، يا بر اثر همين تغييرات و اختلافات ادامه يابد. اينگونه است كه موزهها همواره در خطر تصميمات سياسي و سياسي شدن قرار دارند و كار دشوار سياستگذاران درك اين خطر و پرهيز از كشاندن موزهها به مرزهاي سياسي است. تصميمهاي لحظهاي، بي برنامه، يا خبرسازيهاي سياسي كه حاصل هيجاناتي است كه ميتواند موزهها را به درگيريهاي سياسي بكشاند. در نظر داشته باشيم كه موزه از يك سو مامني براي جامعه محسوب ميشود. جاي امني براي فرهنگ، تاريخ و خاطرهها و دستاوردهاي جامعه. همين نگاه امن است كه سبب ايجاد اطمينان خاطر و اعتماد به شهروندان ميشود. اما ورود موزهها به ورطه سياسي شدن احساس اعتماد و امنيت را از آنها ميگيرد. اينكه بدون شناخت برداشتهاي اجتماعي براي موزهها خبرسازي كرد يا براساس مقبوليت ادواري منصبنشينان به ارايه طرح و برنامه پرداخت و هرچه اهل سياست بر موزهها تحميل ميكنند را تاييد كرد. تاييدي كه ميتواند سبب تصميمات نابجا براي موزهها، سرمايهها يا فعاليتهايشان شود.
سياسي شدن موزهها يا به تاييد پيوسته تصميمات سياسي يا سكوت در برابر آنها ميپردازد و اينگونه موزهها به فرصت منافع جناحي يا فردي تبديل شده و از منافع جمعي يا موقعيت پايدار اجتماعي دور ميشوند. سياسي شدن موزهها تنها از سوي صاحبان قدرت، منصبنشينان يا مديران سياسي صورت نميگيرد بلكه گاه ميتواند ناخواسته از سوي متخصصان، يا دوستداران موزهها انجام پذيرد، آنگاه كه تحتتاثير جريانسازيهاي ظاهري و خبرهاي لحظهاي هدفمند قرار گرفته و موزهها به محل رويدادهاي هيجاني تبديل ميشوند و به كشاكشهاي مختلف كشانده ميشوند.
موزهها روي مرز فرهنگ و سياست قرار دارند و اگرچه سياستها پديدآور آنها هستند اما نبايد بازيچه سياسي شوند تا جامعه نقطه امن فرهنگي و علميخود را متزلزل سازد. ناامني در موزهها ناامني در فرهنگ و سببساز بحران خاطره جمعي و آشفتگي حافظه جامعه ميشود.