• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4714 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۰ مرداد

خاطرات گاهانه كرونايي

سيدمحمدعلي ابطحي

1- اولين عيد غدير كرونايي هم رسيد. نمي‌دانم از كي و كجا ولي به غدير عيد سيدها هم مي‌گويند. از بچگي چون پدر و مادر و پدرخانم و مادرخانم و دايي و عمو سيد هستيم، مراسمي داشتيم. عيد غدير يا ديگران ديدن ما مي‌آمدند يا ما ديدن سيدها مي‌رفتيم.
همه اينها امسال تلفني شد.
2-به يكي از سادات ذوي‌الاحترام كه هر ساله به ديدنش مي‌رفتم به جاي رفتن، تلفن زدم. خيلي از ماندن در خانه و مشكلات كرونا دلخور بود. به شوخي رو كرد به خدا كه ما مي‌دانستيم قدرت داري ولي نه اين‌قدر ديگر. يكي از روحانيون مبادي آداب هم زنگ زد. با لحن مودبانه‌اي گفت يكي از اهل معنا كه پيش‌‌بيني هم مي‌كند، گفته است كه اين كرونا باقي مي‌ماند تا همه بشر از خدا بترسند. گفتم پيغام بده به آن آقا به خدا بگويد: «والا همه ترسيديم، دوزش را كم كن تو رو خدا.» 
خلاصه اولين غدير كرونايي كه الهي آخرينش باشد اين‌طور گذشت. 
3- مي‌گويم اين‌جور قرص بچه‌ها ماسك مي‌زنند كار خوبي است، ولي فكر كنم در آينده نشود اينها را ازشان جدا كرد؛ احتمالا جزو مناطق خصوصي حساب شود كه بايد حتما بپوشانند. يك منطقه ممنوعه جديد. چه كه نكرد اين كرونا. 
4-كبوتر با كبوتر باز با باز. روز عيد غير از عمه و خاله و دايي و عمو و خانواده تلفن مفصلي با آقاي خاتمي داشتم.
خيلي خانوادگي حرف زديم. يك خواب بامزه ديده بود برايم تعريف كرد. با آقاي خوييني‌ها هم صحبت كردم. هر ساله مي‌رفتيم ديدنش. به خانم طباطبايي، عروس امام هم زنگ زدم كه كرونا را پشت‌سر گذاشته است. خدا را شكر، صدايش خيلي بهتر بود. با دو، سه تا سيد سياسي ديگر هم مثل بهزاد نبوي حرف زدم. سيدمالي تلفني هم بد نبود. 
5-آقاي عارف و خانيكي هم ناسيدهايي بودند كه لطف كردند زنگ زدند تا به سيد تبريك بگويند. به آقاي پزشكيان هم خودم زنگ زدم. اين مرد فوق‌العاده دوست‌داشتني است. كرونايي شده و در خانه قرنطينه بود.
6-روز عيد يكي هم زنگ خانه‌مان را زد. دو بسته گز آورد. گفت حاج آقاي كروبي از طريقي پيغام داده‌اند اين را بخرم و روز عيد غدير براي شما بياورم. خيلي چسبيد. كلي دعا كردم براي استخلاصش. گفتم پيغام بدهد به حاج آقا كه بيرون خبري نيست. همه در حصر شديم. غصه نخورد.
 7-به سيد ديگري كه زنگ زدم، رباب خانم صدر بود. خواهر امام موسي در لبنان، انفجار را تعريف مي‌كرد. مي‌گفت توي خانه فقط فكر مي‌كرديم اسراييل حمله كرده است. خيلي معصومانه مي‌گفت ما لبناني‌ها گناه داريم، اين همه جنگ‌ و حالا قوي‌ترين انفجار غيراتمي به خاطر دولت سهميه‌بندي شده و مديريت احزاب سياسي.
8- ماشالا ماشالا بچه‌مان رشد كرده؛ خانم محرز عضو كميته علمي ستاد مبارزه با كرونا گفته قدرت سرايت ويروس ده برابر شده. 
9- اين را هم بگويم كه كرونا فقط تو مراسم محرم نيست. همه‌ كلي زور مي‌زنيم كه محرم، مردم سلامت بمانند، اما كروناي شنگول‌تر هم داريم كه تفريحات هم لازم دارد. توي شمال و پارك و خيابان هم هست. 
10-كلا اسم امسال را فعلا بگذاريم سال دوري و دوستي! شايدم سال دوري و دوستي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون