ادامه از صفحه اول
درسهايي از انفجار بيروت
حادثه آتشسوزي و فروريختن ساختمان پلاسكو در 30 ديماه95، براي ساكنان و مديران تهران هشدارباش مهمي بود. در فرانسه مديريت و فرماندهي عمليات پاسخ و مقابله با آتشهاي بزرگ (شهري و صنعتي) از سوي يك «آتشنشان» انجام ميشود. فقط در دو شهر پاريس و مارسي (بزرگترين شهرهاي فرانسه) آتشنشان يك فرمانده نظامي با درجه ژنرالي است و براي كليه نواحي شهري فرمانده سيويل است. متخصصان آتش بايد در جنبههاي مختلف مديريت اين موضوع در همه شهرها در سراسر كشور مسووليت داشته باشند. حادثه پلاسكو وضع تهران بود. 978ساختمان بلند با ارتفاع بيش از 12طبقه در پايتخت وجود دارند. حدود يكسوم از 978برج ساختماني مسكوني و غيرمسكوني در شهر تهران در معابر صعبالعبور (كوچهها و خيابانهاي باريك) قرار دارند . حتي بر اساس طرح جامع و تفصيلي شهر تهران صدور مجوز برجسازي در اين معابر ممنوع بوده است . براساس طرحهاي جامع و تفصيلي شهر تهران، ساختوساز بيش از 12طبقه ممنوع است ولي از سال 1384 به بعد روند بلندمرتبهسازي در تهران رشد كرد . حدود 200 ساختمان 10 طبقه تهران در نقاطي ساخته شدهاند كه در حريم گسيختگي و جنبش شديد زمين در گسلهاي فعال قرار دارند. بر اساس برآورد آتشنشاني تهران براي بيش از 90درصد اين ساختمانهاي بلند استاندارد ايمني رعايت نشده است. تهران چندين انبار مواد سوختي و شيميايي نيز دارد. از سوي ديگر تهران تا سال گذشته 149 پمپ بنزين داشته است. بيشترين ريسك سوانح طبيعي چهارگانه زلزله، زمينلغزش، سيل و فرونشست در نيمه جنوبي تهران متمركز است. اين همان منطقهاي است كه بيشترين تمركز جمعيتي و بيشترين بافت فرسوده تهران در همان محدوده قرار گرفته است. توزيع بيمارستانهاي موجود در شهر تهران نشان ميدهد كه اكثر بيمارستانهاي موجود در شهر تهران عمدتا در يك راستاي شمالي- جنوبي متمركز بوده و در صورت رخداد شديد زلزله يا يكي از مخاطرات مذكور، مردم ساكن در مناطق شرقي و غربي شهر تهران با مشكل امدادرساني و دسترسي به بيمارستانهاي اصلي شهر تهران مواجه خواهند شد. پديده عجيب و اخير (طي دو دهه گذشته) بناهاي متعدد بلندمرتبه - ۶ تا ۱۲ طبقه و بلندتر - در چنين پهنه پرمسالهاي ساخته شده است. جالب است كه در تمام 30 سال گذشته تحول در اين منطقه ادامه داشته و سرعت اخير در ساخت بناهاي بلندمرتبه و بهويژه رشد ساخت اين همه ساختمان روي شيبهاي گاه تا ۶۰ درجه وبيشتر عجيب و باورنكردني به نظر ميرسد. نكته جديد بيشتر از جنبه عجله در ساخت بناهاي بلندمرتبه (6، 10، 12 و گاه تا 20 و 22 طبقه) در نواحي شمال تهران و روي پهنه گسل شمال تهران است. ساخت بنا «روي» پهنه گسل فعال در آييننامههاي زلزله منع شده و حداقل توصيه شده تا بناهاي معمولي و ساختمانهاي يكي دو طبقه امكان ساخت داشته باشند و از تجمع و انبوهسازي بايد به هر طريق ممكن اجتناب شود. .هر نوع دسترسي به هنگام آتشسوزي يا هر سانحه ديگر به اين ساختمانهاي بلند معضلي بزرگ براي آتش نشاني و ساير نيروهاي امدادي در تهران خواهد بود.
در پهنههاي ياد شده علاوه بر ساخت بنا روي پهنه گسل، خطر لغزش جدي است. بناهاي 8 تا 12 طبقه يا بلندتري كه اكنون در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران در سوهانك، شهرك شهيد محلاتي، كاشانك، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغشاطر، دربند، ولنجك، كوي دانشجو، شمال فرحزاد، حصارك كن و كل ناحيه شمالي منطقه 22 هستند، بسياري روي شيبهاي 30 تا بيش از 70 درجه احداث ميشوند! در اين شيبها حتي در شرايط بدون زمينلرزه هم احتمال خطر زمين لغزش و مشكلات ديگر در فصل زمستان در آنها بالاست. در يك زمينلرزه مهم اين دامنههاي تحت خطر ميتواند مشكلات مضاعفي تجربه كنند. احداث سريع اين مجتمعها در معابر و آبراهههاي مهم شمال تهران بسيار خطرناك است. جايي كه مانند گلابدره، سيل 4مرداد 1366 با حدود 250 كشته را در منطقه گلابدره، دربند و تجريش تجربه كرده است. يادمان باشد كه در سال1366 اين همه بناي بلند مرتبه در چنين ناحيهاي وجود نداشت و اكنون و به ويژه در دهه اخير چنين تمركز نامتوازن و ناپايدار ساختمانسازي در شمال تهران (و در درههاي در بند و گلابدره) صرفا بر مبناي مزيت بالاي اقتصادي آن رخ داده است. يادمان باشد كه شش ماه بعد از آتشسوزي در ساختمان پلاسكو تهران، در 25 خرداد 1396 در برج 22 طبقه گرنفلد در لندن ساعت 1.5 بامداد آتشسوزي رخ داد و آتش نشاني لندن تصميم گرفت كه عمليات اطفا را از بيرون ساختمان اجراكند و عملا تا آتش وجود داشت آتش نشانان لندن وارد برج گرنفلد نشدند (چون نميتوانستند وارد شوند) . در آن حادثه 80 نفر از ساكنان برج در آتش سوختند. حادثه انفجار بيروت، درسي مهم و ساده براي تهران دارد: با بيرون بردن مراكز خطرناك از نظر آتشسوزي و انفجار از محدوده شهري تهران كنوني، و ممانعت از رشد بيشتر تهران، بايد حداقل از ديدگاه خطر انفجار آسيبهاي حادثه مشابه را از تهران دوركنيم.
ليبي بر سر دوراهي سازش
دولت طرابلس ضمن رد اين تصميم آن را غيرقانوني، عمل خصمانه، مداخله مستقيم و اعلان جنگ در نظر ميگيرد.
در اين مرحله، كاهش درگيريها تنها راه جلوگيري از ورود ليبي به يك جنگ همهجانبه است، اما هنگامي كه هر يك از طرفين بر موضع خود پافشاري ميكنند، آيا اين امر امكانپذير است؟ با تحميل پيششرط آتشبس كه براي ژنرال حفتر غير قابل قبول است، طرابلس بيش از هر چيز به دنبال كسب مشروعيت براي خودداري از مذاكره و ادامه مداخله نظامي است. در حالي كه تركيه و روسيه با حضور خود در ليبي در تلاش براي تقويت حوزه نفوذ خود در شرق مديترانه هستند، اين مساله براي مصر و متحدان عرب آن كشور يعني عربستان سعودي، امارات و اردن معناي كاملا جديدي به خود ميگيرد. از نظر آنان، كشور ليبي در اشغال نيروهاي تركيه و مبارزان سوريهاي طرفدار آنكارا كه همگي از حاميان اخوانالمسلمين هستند، تهديد مستقيم براي امنيت داخلي مصر و خطري براي بر هم زدن موازنه منطقه در خاورميانه به شمار ميآيد. فرانسه با وجود موضع محتاطانه و مبهم در مورد درگيري ليبي، به نوبه خود نگران عواقب اين درگيري در مديريت جريانهاي مهاجرتي است. ليبي و كشور همسايه چاد مانعي بر سر راه كشورهاي جنوب صحراي آفريقا به حساب ميآيند. با اين حال، يك درگيري عمومي عواقب اقتصادي و انساني جدي در بر خواهد داشت. برقراري چرخه جديد خشونت نه تنها جمعيت غير نظامي را به خطر مياندازد بلكه به تاسيسات نفتي نيز آسيب ميرساند. در نتيجه با كاهش منابع درآمد اقتصاد متزلزل ليبي ضعيفتر خواهد شد. اما پيامدهاي اين ماجرا فقط محلي نيستند. در حال حاضر به نظر ميرسد كه فقط امارات متحده عربي قصد دارد آنكارا و طرابلس را متقاعد كند كه عمليات نظامي در شرق ليبي مستلزم هزينه مالي قابل توجهي است. در واقع چنين درگيري براي مصر نيز خطرناك خواهد بود. آيا اين كشور كه در حال حاضر در مرزهاي شرقي شرايط ديپلماتيك حساسي با اتيوپي در مورد سد رنسانس دارد، قادر به اداره يك جبهه ديگر در مرزهاي غربي خواهد بود؟ استقرار نيرو در حوالي سيرته و جوفرا در 1000 كيلومتري مرز نيازمند تداركات پرهزينه است. به نظر كارشناسان نظامي، مصر تنها قادر به محافظت از مرزهاي خود با ليبي است اگرچه احتمال مداخله در سطح وسيعتر را نميتوان ناديده گرفت. اين جنگ آشكارا غيرقابل كنترل بايد زمينه دستيابي به يك توافق براي خروج نظاميان از مركز و شرق ليبي و نيز يك توافق نفتي با پشتيباني ايالات متحده، سازمان ملل و شركت ملي نفت را فراهم كند. بر اساس اين توافق مديريت حوزههاي نفتي به نيروهاي حفتر واگذار ميشود و شركت ملي نفت شفافيت استفاده از درآمدهاي نفتي را تضمين ميكند. اين توافق آتشبس در سيرته و جوفرا و خروج نيروهاي بيگانه از كشور را نير تصريح ميكند. البته چنين توافقي فقط تا حدي انتظارات طرفين را برآورده ميكند و اين دقيقا تعريف سازش است. اولين قدم براي دستيابي به يك توافق نظامي و سياسي جامع با هدف اتحاد مجدد كشور، علاوه بر محافظت دولت وفاق ملي از تهاجم از سوي شرق و احياي اقتصاد كشور، جلوي هزينههاي گزاف نظامي براي مصر و متحدانش را نيز خواهد گرفت. هنوز مشخص نيست آيا تركيه كه قبل از هر گونه مذاكرهاي با ژنرال حفتر مصمم به احياي قدرت دولت وفاق ملي در سراسر ليبي است، تغيير موضع خواهد داد يا خير؛ اگرچه عدم توازن نيرو در ليبي پذيرفته نيست و بيانگر ادامه جنگ است. با وجود تشديد تنشها، در صورت حمايت همپيمانان هر يك از طرفين، مسير ديپلماتيك براي جلوگيري از درگيريهاي منطقهاي هنوز باز است.