جهان پساكرونا با معناست
محسن آزموده
در روزهاي ابتدايي همهگيري كرونا بسياري شروع كردند به اظهارنظر درباره تاثيرات احتمالي كرونا بر سرشت و سرنوشت بشريت و جهان. خيلي زود اصطلاحاتي چون «عصر پساكرونا» ساخته شد و شماري مدعي شدند كه اين بيماري با ويژگيهايي كه دارد، ميتواند به يك نقطه عطف در تاريخ بشريت بدل شود، يعني اين استعداد را دارد كه تاريخ را به پيش و پس از خودش تقسيم كند. مدافعان اين ديدگاه بر گستره اثرگذاري كرونا تاكيد ميكردند و ميگفتند كه اين اولين بار است كه به دليل سطح گسترده ارتباطات بشري، يك بيماري فراگير اين طور سريع و در فرصتي كوتاه، سراسر جهان را در نورديده و بر همه اطراف و اكناف آن اثر گذاشته است. ايشان همچنين بر مسائلي چون نحوه اثرگذاري اين ويروس و سرشت پيشبينيناپذير آن تاكيد ميكردند و ميگفتند اين ويروس، خواه آگاهانه و مختارانه و خواه ناآگاهانه و غيرارادي، محصول مداخله بشر در زيست جهانش است.
در مقابل شماري ميگفتند كه تقسيم تاريخ بشري به پيش و پس از كرونا و استفاده از مضاميني چون «جهان پساكرونا» زودهنگام است و به اين سرعت و سادگي نميتوان براي تاريخ نقطه عطف مشخص كرد. براي اينكه يك واقعه يا رويداد بدل به يك لحظه تعيينكننده براي تاريخ باشد، بايد لااقل كمي مشمول زمان واقع شود و تاثيراتش ديري بپايد. ميتوان به سادگي هر واقعه و رويدادي را ولو بسيار اثرگذار و مهيب باشد، يك نقطه عطف در تاريخ بشري خواند، اما وقتي كثرت اين نامگذاريها زياد شود، عملا قضيه لوث ميشود و هيچ كمكي به فهم بهتر و بيشتر آن رويداد نميكند.
حالا قريب به هفت-هشت ماه از شيوع بيماري كرونا ميگذرد و هنوز بهرغم تلاش شبانهروزي همه ابناي بشر و به ويژه متخصصان و كارشناسان و مسوولان براي يافتن راهحلي تا حدودي قطعي براي مقابله با آن، نتيجه مثبتي حاصل نشده. انواع و اقسام راهحلها و پيشبينيها و توصيهها ارايه شد و به كار رفته، اما نتيجه محصل و قطعي در بر نداشته است. كرونا در ثروتمندترين و مقتدرترين كشورهاي جهان، به همان تعداد مبتلا و قرباني داشته كه در جوامعي فقير و سطح پايين، بلكه بيشتر. اين بيماري همچنين الگوهاي رفتاري و كرداري زيادي در شيوه زندگي روزمره هر يك از ما پديد آورده كه شايد تا پيش از اين تصور آن دشوار بود.
سادهترين و رايجترين آنها، دست دادن و ارتباط جسماني آدمها با يكديگر يا نحوه حضورشان در مراكز عمومي است. هيچ كس تصور نميكرد كه حتي در شرايطي كه هواي شهرهاي بزرگ در آلودهترين وضعيت هم باشد، همه مردم با ماسك و نقاب در كوچهها و خيابانها تردد كنند، چه برسد در روستاها و شهرهاي كوچكي كه آلودگي هوا اصلا برايشان مساله نيست. كرونا به سادگي بر شيوه غذا خوردن و تفريحات ما نيز اثر گذاشته. به تدريج برخي عادتها و رفتارها، تبديل به خلق و خوي رايج بشري و طبيعت ثانويه او شده است.
كرونا همچنين كسب و كارهاي فراواني را فلج كرده و به شمار بسيار اندكي هم سود رسانده. اين ويروس نامرئي بيش از هر زماني ضعف و ناتواني بشر را به او خاطرنشان و سرشت و ماهيتسپنجي زندگي را آشكار كرده است. آمار روزانه مبتلايان و درگذشتگان اين بيماري بهرغم همه خبرهاي اينچنين، هنوز عادي نشده، چراكه هنوز انسان نتوانسته از چند و چون اين بيماري و سازوكارهاي آن سر در آورد و لااقل اندكي آن را براي خود پيشبينيپذير كند.
با وجود گذشت بيش از نيمسال، منشا اين بيماري به همان اندازه ناشناخته است كه شيوه اثرگذاري آن. با هر كس كه صحبت كنيد، صدها دستورالعمل و توصيه و هزاران بسته اطلاعاتي درباره ابعاد مختلف كرونا ارايه ميكند، آگاهيها و باورهايي كه صحت و سقم هيچ كدام را نميتوان با قطعيتي قابل قبول تاييد كرد.
با در نظر داشتن آنچه گفته شد، بايد اعتراف كرد كه كرونا واقعا يك نقطه عطف در تاريخ بشر است، لحظهاي كه ميتوان بر مبناي آن تاريخ زندگي انسان در زمين را به دو نيمه تقسيم كرد و از «جهان پساكرونا» و پيروي از آن از تعابيري چون «انسان پساكرونا» يا «تفكر پساكرونا» به عنوان تعابيري معنادار و توضيحدهنده سخن گفت، به شرط آنكه كرونا تومار زندگي بشر روي كره خاكي را به كلي در هم نپيچد و كماكان انسانهايي همچون ما باشند كه توان انديشيدن و خلق معنا داشته باشند.