قضيه شكل اول
حسن لطفي
عباس كيارستمي فقيد در سال 1358 در فيلم قضيه شكل اول، قضيه شكل دوم موضوعي را مطرح ميكند كه به نظر ميرسد تا زماني كه انسان قضاوتكننده در دنيا جايگاهي دارد، قابل استفاده باشد. او با تيزهوشي و هوشمندي تمام آدمهاي مختلف را جلوي دوربينش وادار به قضاوت درباره موضوعي ميكند كه براي چند دانشآموز نوجوان اتفاق افتاده است. در بين اين آدمهايي از اقشار مختلف (هنرمندان، سياستمداران، روانشناسان، حقوقدانان و مردم عادي) حضور دارند. آدمهايي كه با توجه به شرايط زمانه خود و اتفاقاتي كه پيرامونشان جريان دارد بيآنكه از واژه من نميدانم به متخصصش مراجعه كنيد، استفاده كنند، حرفهايي ميزنند كه ريشه در خصوصيات فردي و باورهاي شخصي خودشان دارد. اتفاقي كه هر روز در موقعيتهاي مختلف شاهد آن هستيم. از تصادف دو اتومبيل گرفته تا مسائل مهم سياسي و اجتماعي و... . چندي پيش دوست هنرمندي كه در رديف سلبريتيها نيست و نام چندان پرآوازهاي ندارد پس از كشمكش با پسرش، عكسي از دستش كه در اين كشمكش چند خراش كوچك برداشته بود در صفحه اينستاگرامش بارگذاري كرد و با يك جمله خبر از اين درگيري داد. براي چند نفري هم عكس و آن خط را ارسال كرد. نتيجهاش بيشباهت به فيلم زيركانه عباس كيارستمي نبود. افراد مختلف شروع به نظر دادن كردند. برخي معتقد به پنهانكاري بودند و ميگفتند، كسي لباس سوراخ خودش را سر بند پهن نميكند و نميگذارد، حرفهاي داخل خانه به بيرون درز كند. عدهاي خلاف اين معتقد بودند وقتي مشكلي به زبان بيايد، زمينه از بين رفتن ريشههايش فراهم ميشود. از اين عده برخي موضوع را از يك اتفاق شحصي به مسائل كلان كشوري و پنهانكاري زعماي قوم ميكشاندند و.... راستش را بخواهيد از وقتي اين اتفاق افتاده و نظرات مختلف درباره آن را خواندهام علاوه بر ستايش دوباره عباس كيارستمي و فيلم ماندگار قضيه شكل اول، قضيه شكل دوم، دلم هواي فيلمي مشابه آن كار كرده است. فيلمي كه همان اتفاق رخ داده براي دانشآموزان را براي عدهاي بگذارد و از آنها نظر بخواهد. عدهاي كه در بينشان شخصيتهاي فيلم كيارستمي هم باشند. البته منظورم كساني است كه هنوز عمرشان به دنيا است. هر چند اگر مثل فيلم راشومون ساخته درخشان آكيرا كوراساوا شرايطي فراهم شود كه مردگان هم نظر بدهند كه نور اعلا نور ميشود. خيلي عالي است كه بدانيم نظر صادق خلخالي و صادق قطبزاده درباره آن اتفاق در سال 1399 چيست.